کلمه جو
صفحه اصلی

expensive


معنی : گران، پرخرج
معانی دیگر : پرقیمت، پربها، بهادار، بهاور

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: expensively (adv.), expensiveness (n.)
(1) تعریف: costing a relatively large amount of money, time, or effort; costly.
مترادف: costly, dear
متضاد: cheap, inexpensive
مشابه: excessive, exorbitant, extravagant, high, lavish, precious, priceless, steep, stiff, valuable

- These were an expensive pair of shoes but they were poorly made.
[ترجمه ترگمان] اینها یک جفت کفش پرهزینه بودند، ولی به خوبی ساخته شده بودند
[ترجمه گوگل] این یک جفت کفش گرانقیمت بود، اما بد ساخته شد
- They went out for an expensive dinner to celebrate her promotion.
[ترجمه ترگمان] برای جشن گرفتن ترفیع او رفتند
[ترجمه گوگل] آنها به خاطر شام گرامی برای جشن ارتقاء خود رفتند
- It was an expensive mistake that nearly destroyed the reputation of the company.
[ترجمه ترگمان] این یک اشتباه پرهزینه ای بود که شهرت شرکت را از بین برده بود
[ترجمه گوگل] این اشتباهی گرانقیمت بود که تقریبا شهرت این شرکت را نابود کرد

(2) تعریف: charging a relatively large amount of money.
متضاد: cheap, inexpensive

- I never shop at these expensive stores.
[ترجمه ترگمان] من هیچ وقت تو این فروشگاه های گران قیمت کار نمی کنم
[ترجمه گوگل] من هرگز در این فروشگاه های گران قیمت خرید نمی کنم
- It's an expensive restaurant, but it's very popular.
[ترجمه ترگمان] این یک رستوران گران قیمت است، اما بسیار مشهور است
[ترجمه گوگل] این رستوران گرانقیمت است اما بسیار محبوب است

• costly, precious
expensive things cost a lot of money.

مترادف و متضاد

گران (صفت)
dear, heavy, onerous, costly, exclusive, expensive, prohibitive, sumptuous, deluxe, prohibitory

پرخرج (صفت)
expensive, sumptuous

high-priced


Synonyms: an arm and a leg, at a premium, big-ticket, costly, dear, excessive, exorbitant, extravagant, fancy, high, highway robbery, holdup, immoderate, inordinate, invaluable, lavish, out of sight, overpriced, plush, posh, pretty penny, pricey, rich, ritzy, sky-high, steep, stiff, swank, too high, uneconomical, unreasonable, upscale, valuable


Antonyms: cheap, inexpensive, low-priced, moderate, reasonable


جملات نمونه

1. Because diamonds are scarce they are expensive.
الماس ها به علت کمیابی گران هستند

2. Margarine is much less expensive than butter.
کره بسیار گرانتر از مارگاین است

3. Shirley's expensive dress created a great deal of excitement at the party.
لباس گرانبهای شرلی هیجان زیادی در مهمانی به وجود آورد

4. an expensive house
یک خانه ی گرانقیمت

5. an expensive trip
یک مسافرت پرهزینه

6. diamonds and other expensive things
الماس و سایر چیزهای گران قیمت

7. it's kind of expensive
تا اندازه ای گران است.

8. close-weave carpets are more expensive
فرش های ریز بافت گرانتر هستند.

9. grapes have become very expensive
انگور خیلی گران شده است.

10. handmade tools are more expensive than machine-made ones
ابزار دست ساخت از ابزار ماشینی گران تر است.

11. radio space is very expensive
آگهی رادیویی بسیار گران است.

12. to some people, an expensive car is a status symbol
برای برخی از مردم یک اتومبیل گران قیمت نشانه ی شان و اعتبار است.

13. . . . and second, this house is expensive too
. . . و ثانیا این خانه گران هم هست.

14. disobedience proved to be very expensive for him
نافرمانی برایش خیلی گران تمام شد.

15. this diamond ring is an expensive piece of jewelry
این انگشتر الماس،جواهر پر قیمتی است.

16. a car this big must be expensive
اتومبیلی به این بزرگی باید گران قیمت باشد.

17. his embarrassment at breaking the host's expensive glass
شرمندگی او از شکستن لیوان قیمتی صاحب خانه

18. those apples taste good but they are expensive
آن سیب ها خوشمزه ولی گران هستند.

19. fruits are cheap when they are plentiful and expensive when they are scarce
میوه ها در هنگام فراوانی ارزان و در زمان کمیابی گران هستند.

20. the transport of goods by airplane is very expensive
حمل کالا با هواپیما بسیار گران است.

21. this cup is only plate, so it's not expensive
این جام روکش شده است و لذا گران قیمت نیست.

22. The best grades of tea are expensive.
[ترجمه ترگمان]بهترین نمرات چای گران است
[ترجمه گوگل]بهترین نمک چای گران است

23. It is expensive to travel by plane.
[ترجمه ترگمان]سفر با هواپیما پر هزینه است
[ترجمه گوگل]سفر با هواپیما گران است

24. It's too expensive and anyway the colour doesn't suit you.
[ترجمه ترگمان]بسیار گران است و به هر حال رنگ برای شما مناسب نیست
[ترجمه گوگل]این خیلی گران است و به هر حال رنگ شما برای شما مناسب نیست

25. The diamond ring is the most expensive.
[ترجمه ترگمان]حلقه الماس گران ترین است
[ترجمه گوگل]حلقه الماس گران تر است

26. This paint is very expensive, so please use it sparingly.
[ترجمه ترگمان]این رنگ بسیار گران قیمت است، بنابراین لطفا آن را به مقدار کم استفاده کنید
[ترجمه گوگل]این رنگ بسیار گران است، پس لطفا از آن صرفه جویی کنید

27. A minor snag is that it's expensive.
[ترجمه ترگمان]یک مشکل کوچک این است که گران قیمت است
[ترجمه گوگل]یک جرقه جزئی این است که گران است

28. Tickets are likely to be expensive.
[ترجمه ترگمان]بلیط ها به احتمال زیاد گران خواهند بود
[ترجمه گوگل]بلیط ها احتمالا گران هستند

29. Making the wrong decision could prove expensive.
[ترجمه ترگمان]ایجاد تصمیم اشتباه می تواند گران تمام شود
[ترجمه گوگل]تصمیم گیری اشتباه می تواند گران باشد

an expensive house

خانه‌‌ای گران‌قیمت


Grapes have become very expensive.

انگور خیلی گران‌شده است.


Disobedience proved to be very expensive for him.

نافرمانی برایش خیلی گران تمام شد.


an expensive trip

مسافرت پرهزینه


پیشنهاد کاربران

Expensive به معنی گران
This shoes are very expensive and i cant buy them
این کفش ها خیلی گرونه و من نمیتونم بخرمشون

هزینه بردار

( computing ) Taking a lot of system time or resources
( https://www. yourdictionary. com/expensive )

( رایانه ) صفتی در وصف آنچه که مقدار زیادی از زمان و منابع سیستم را به خود اختصاص می دهد؛ سنگین
( مثال: عملیات سنگین= expensive operation )

پر سود

گران قیمت


گران

گرانفروشی

costly\high - priced

گرون

ارزش زیاد - گران

گران ترین چیز

گران - پر خرج - پر قیمت


this car is as expensive as the other car
این ماشین به اندازه ی ماشین دیگه گرونه ❎

پرهزینه

با ارزش شدن

با ارزش

گران ، پرخرج

This table tennis is very expensive
این میز تنیس خیلی گران است

گران
مثلا میگن این ماشین ( گران ) است

گران، پر قیمت، گران بها، ارزان نبودن

ارزان ترین قیمت


هزینه بر

در موافقت با معنی پیشنهادی "امید"، به نظر می رسه که در مواردی، معنای "سنگین"، "بالا"، و "زیاد" هم داره. مثلا:
Rents in the city are very expensive
که معنا می شه: اجاره ها در شهر، خیلی سنگین ( بالا، زیاد ) هستن.


کلمات دیگر: