کلمه جو
صفحه اصلی

hurry up


معنی : عجله کردن
معانی دیگر : برشتاب (کسی) افزودن، تند کردن (کار کسی را)، شتابان کردن، شتاب کنید، زود باشید

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to go faster.

- Hurry up or you'll be late.
[ترجمه محمد] عجله کنین یا دیر نکنید
[ترجمه نزهت م] عجله کنید وگرنه دیر می رسید
[ترجمه آرین] عجله کن وگرنه دیر می رسی.
[ترجمه رضا] عجله کن یا دیر میشه
[ترجمه میثم نبی پور] عجله کن وگرنه دیرت میشه.
[ترجمه ...] عجله کن
[ترجمه ترگمان] عجله کن وگرنه دیر می کنی
[ترجمه گوگل] عجله کنید یا دیر کنید

• go faster, make haste
make it quick!, do it fast!, speed up!

مترادف و متضاد

عجله کردن (فعل)
hotfoot, hie, hurry, hasten, haste, hurry up

جملات نمونه

1. Hurry up, or you won't keep up with them.
[ترجمه ترگمان]عجله کن، وگرنه با آن ها نخواهی ماند
[ترجمه گوگل]عجله کنید، یا با آنها همخوانی نداشته باشید

2. Hurry up, you're late for your call. You've been knocked on!
[ترجمه ترگمان]عجله کن، دیر کردی که زنگ زدی کتک خوردی!
[ترجمه گوگل]عجله کن، شما برای تماس خود دیر می کنید شما در مورد ضربه زده اید!

3. Hurry up! We're waiting to go.
[ترجمه ترگمان]! عجله کن منتظریم که بریم
[ترجمه گوگل]عجله کن! منتظر رفتن هستیم

4. Hurry up! Or we'll be late getting to the station.
[ترجمه ترگمان]! عجله کن وگرنه دیر می رسیم به ایستگاه
[ترجمه گوگل]عجله کن! یا دیر می شود به ایستگاه می رویم

5. We must hurry up,or we'll be late.
[ترجمه ترگمان]باید عجله کنیم وگرنه دیر می کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید عجله کنیم، یا دیر می شود

6. You must hurry up, or you'll be late today.
[ترجمه ترگمان]باید عجله کنی، وگرنه امروز دیر می رسی
[ترجمه گوگل]شما باید عجله کنید، یا امروز دیر می کنید

7. Hurry up or we'll miss the train.
[ترجمه تمنا] عجله کن وگرنه به قطار نمیرسیم
[ترجمه ترگمان]عجله کن وگرنه قطار را از دست میدیم
[ترجمه گوگل]عجله کنید یا قطار را از دست ندهید

8. Franklin told Howe to hurry up and take his bath; otherwise, they'd miss their train.
[ترجمه ترگمان]فرانکلین به او گفت عجله کند و حمام بگیرد، وگرنه قطار را از دست داده بودند
[ترجمه گوگل]فرانکلین به هاو می گفت تا عجله کنه و حمام خودش رو بگیره در غیر این صورت، آنها قطار خود را از دست می دهند

9. Stop dawdling and hurry up: we're late.
[ترجمه ترگمان]وقت تلف کردنه و عجله کن: دیر کردیم
[ترجمه گوگل]متزلزل و عجله کن ما دیر شده ایم

10. Hurry up — it's almost time for school.
[ترجمه ترگمان]عجله کن - تقریبا وقت مدرسه است
[ترجمه گوگل]عجله کنید - تقریبا زمان برای مدرسه است

11. Hurry up, you've been knocked on.
[ترجمه ترگمان]زود باش، تو بی هوش شدی
[ترجمه گوگل]عجله کنید، شما در حال ضربه زدن هستید

12. Hurry up and go to sleep.
[ترجمه ترگمان]عجله کن و بخواب
[ترجمه گوگل]عجله کنید و به خواب بروید

13. Oh you're so slow; come on, hurry up!
[ترجمه ترگمان]اوه، تو خیلی کندی، زود باش، زود باش!
[ترجمه گوگل]اوه خیلی آهسته بیا، عجله کن!

14. Hurry up or we'll be late.
[ترجمه ترگمان]عجله کن وگرنه دیر می کنیم
[ترجمه گوگل]عجله کنید یا دیر می شود

15. Hurry up, they are gaining on us!
[ترجمه ترگمان]عجله کنید، دارند به ما می رسند!
[ترجمه گوگل]عجله کن، آنها بر ما برتری دارند!

پیشنهاد کاربران

بدو

سریع باش

عجله کن ، زود باش

جون بِکن. دِیاالله. دل دل نکن. تکون بخور.

سریع تر کردن

کاری را سریع تر انجام دادن

عجله کن وگر نه دیر میرسی.

عجله کن/ زود باش/بجنب/دست بجنبون

Shake a leg

عجله کن

شکیلا

Used to tell someone to do something more quickly
SYN: chop - chop


کلمات دیگر: