کلمه جو
صفحه اصلی

horrendous


معنی : مهیب، دهشتناک، ترسناک و حشت اور
معانی دیگر : (مجازی) بسیار بد، وحشتناک، سهمگین، سهمناک

انگلیسی به فارسی

دهشتناک، مهیب، ترسناک و حشت اور


ترسناک، دهشتناک، مهیب، ترسناک و حشت اور


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: horrendously (adv.)
• : تعریف: horrible; dreadful; hideous.
مترادف: abominable, dreadful, frightful, grim, horrible, horrid, terrible
مشابه: almighty, appalling, awful, foul, ghastly, grisly, gruesome, hateful, hideous, loathsome, monstrous, offensive, repugnant, shocking

- The prisoners were victims of horrendous torture.
[ترجمه ترگمان] این زندانیان قربانی شکنجه شدید بودند
[ترجمه گوگل] زندانیان قربانی شکنجه های وحشتناک شدند
- He was haunted by horrendous memories of the battlefield.
[ترجمه ترگمان] خاطرات وحشتناکی از میدان جنگ او را تسخیر کرده بود
[ترجمه گوگل] او توسط خاطرات ترسناکی از میدان جنگ خالی بود

• terrible, horrible, dreadful
something that is horrendous is extremely unpleasant and shocking.

مترادف و متضاد

مهیب (صفت)
hideous, ugly, terrible, gruesome, horrific, dreadful, formidable, fearsome, forbidding, horrible, dire, grisly, direful, terrific, horrendous

دهشتناک (صفت)
horrendous

ترسناک و حشت اور (صفت)
horrendous

repulsive, very unpleasant


Synonyms: abhorrent, abominable, appalling, awful, beastly, cruel, detestable, disagreeable, disgusting, dreadful, eerie, execrable, fearful, frightful, ghastly, grim, grisly, gross, gruesome, heinous, hideous, loathsome, lousy, lurid, mean, nasty, obnoxious, offensive, repellent, revolting, scandalous, scary, shameful, shocking, terrible, terrifying, ungodly, unholy, unkind


Antonyms: agreeable, delightful, magnificent, pleasant, pleasing, wonderful


جملات نمونه

1. horrendous prices
قیمت های وحشتناک

2. it was a horrendous play
نمایش خیلی بدی بود.

3. He described it as the most horrendous experience of his life.
[ترجمه ترگمان]او آن را به عنوان most تجربه زندگی توصیف کرد
[ترجمه گوگل]او این را به عنوان تجربه وحشتناکی از زندگی اش توصیف کرد

4. She suffered horrendous injuries.
[ترجمه ترگمان]او از صدمات شدید رنج می برد
[ترجمه گوگل]او دچار آسیب های وحشتناک شد

5. Conditions in the refugee camps were horrendous.
[ترجمه ترگمان]شرایط در اردوگاه های پناهندگان وحشتناک بود
[ترجمه گوگل]شرایط در اردوگاه های پناهندگان وحشتناک بود

6. Experiencing the majors was a pretty horrendous experience.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، بازی های اصلی یک تجربه بسیار وحشتناک بود
[ترجمه گوگل]تجربیات بزرگی بود تجربه بسیار وحشتناکی بود

7. Answering questions while chomping through steak is horrendous.
[ترجمه ترگمان]پاسخ دادن به سوالات هنگام خوردن استیک از طریق استیک وحشتناک است
[ترجمه گوگل]پاسخ دادن به سوالاتی که در طی شستشو از طریق استیک است، ترسناک است

8. Traffic in the downtown Boston area is horrendous.
[ترجمه ترگمان]ترافیک در ناحیه مرکز شهر بوستون وحشتناک است
[ترجمه گوگل]ترافیک در مرکز شهر بوستون ترسناک است

9. Still others have found themselves trapped in a horrendous and expensive quagmire of political, emotional, financial and legal issues.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی دیگر خود را در باتلاقی از مسائل سیاسی، عاطفی، مالی و قانونی گرفتار کرده اند
[ترجمه گوگل]با این حال، دیگران خود را در معضل وحشتناک و گران قیمت مسائل سیاسی، عاطفی، مالی و حقوقی گرفتار کرده اند

10. Jose Lima is coming off a horrendous season.
[ترجمه ترگمان](Jose لیما)در فصل بارش برف می آید
[ترجمه گوگل]خوزه لیما یک فصل وحشتناک دارد

11. It was a horrendous, rapacious strategy that they had used to gain control of their own home system.
[ترجمه ترگمان]این یک استراتژی وحشتناک و درنده بود که آن ها برای به دست آوردن کنترل سیستم خود به کار برده بودند
[ترجمه گوگل]این یک استراتژی وحشتناک و بی رحمانه بود که آنها برای کنترل سیستم خانه خود استفاده می کردند

12. She is still recovering from a horrendous car accident.
[ترجمه ترگمان]او هنوز در حال بهبودی از یک تصادف رانندگی وحشتناک است
[ترجمه گوگل]او هنوز از تصادف ماشین ناامید شده است

13. They have horrendous financial problems.
[ترجمه ترگمان]آن ها مشکلات مالی وحشتناکی دارند
[ترجمه گوگل]آنها مشکلات مالی وحشتناکی دارند

14. The news spread as quickly as the horrendous fire which engulfed the fallen plane.
[ترجمه ترگمان]خبر به سرعت به سرعت آتشی که سقوط هواپیما را در بر گرفته بود پخش شد
[ترجمه گوگل]این خبر به سرعت به عنوان آتش سوزی وحشتناک فرو ریخت

15. Voodoo has been a contributing factor in many horrendous incidences in the United Kingdom in recent years.
[ترجمه ترگمان]وودو در سال های اخیر در سال های اخیر در انگلستان یکی از عوامل موثر بوده است
[ترجمه گوگل]Voodoo در سال های اخیر در انگلستان در بسیاری از موارد پرخاشگر نقش مهمی ایفا کرده است

horrendous prices

قیمت‌های وحشتناک


It was a horrendous play.

نمایش خیلی بدی بود.


پیشنهاد کاربران

*ترسناک - وحشتناک
*خیلی بد - افتضاح ( informal )

Terrible

extremely unpleasant or bad/بسیار بد ( صفت )


کلمات دیگر: