1. metaphysical poetry
شعر متافیزیکال
2. Their argument was too metaphysical for me to follow.
[ترجمه ترگمان]بحث آن ها بیش از حد طبیعی بود که بتوانم از آن پیروی کنم
[ترجمه گوگل]استدلال آنها برای من بسیار متافیزیکی بود
3. A lot of scientists don't like discussing metaphysical matters.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانشمندان دوست ندارند درباره موضوعات ماوراالطبیعه بحث کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانشمندان درباره موضوع متافیزیکی بحث نمی کنند
4. Lepage's visual magic and technical wizardry get metaphysical.
[ترجمه ترگمان]جادو بصری و جادوگری تکنیکی get
[ترجمه گوگل]جادوی جادویی و جادویی تکنیکی Lepage متافیزیکی است
5. A metaphysical world view raises the question of why you attracted that event.
[ترجمه ترگمان]یک دیدگاه جهانی متافیزیکی این سوال را مطرح می کند که چرا شما این رویداد را جذب کرده اید
[ترجمه گوگل]یک دیدگاه متافیزیکی جهان، سوال شما را مطرح می کند که چرا این رویداد را جذب کردید
6. The dying planet has a metaphysical relationship to my own mortality and to that extent my inquiry into landscape is inherently ironic.
[ترجمه ترگمان]سیاره رو به مرگ، رابطه متافیزیکی با مرگ و میر خود دارد و تا حدی تحقیق من در مورد چشم انداز ذاتا خنده دار است
[ترجمه گوگل]سیاره در حال مرگ یک رابطه متافیزیکی با مرگ و میر خود من دارد و به همین ترتیب تحقیق من در زمینه چشم انداز به طور ذاتا بی نظیر است
7. Scheler's phenomenology was based on a metaphysical hierarchy of values orienting the human being.
[ترجمه ترگمان]پدیده شناسی Scheler مبتنی بر یک سلسله مراتب متافیزیکی از ارزش ها بود که موقعیت انسان را هدایت می کرد
[ترجمه گوگل]پدیدارشناسی Scheler براساس سلسله مراتب متافیزیکی ارزشهایی که انسان را هدایت می کند، بود
8. Locked in a metaphysical conundrum, they both looked at the patch of road where the virtual pole barred the way.
[ترجمه ترگمان]در یک معمای ماورالطبیعه گیر کرده بود، هر دو به قسمتی از جاده که میله virtual راه را مسدود کرده بودند، نگاه کردند
[ترجمه گوگل]آنها در یک تصادف متافیزیکی قفل شده بودند، هر دو به پچ جاده نگاه کردند، جایی که قطب مجازی آن را متوقف کرد
9. As such, it competes with other metaphysical theories like materialism.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، آن با دیگر نظریه های متافیزیکی مانند مادی گرایی رقابت می کند
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، با سایر نظریه های متافیزیکی مانند مادی گرایی رقابت می کند
10. The Metaphysical Foundations of Modern Science was very tough going.
[ترجمه ترگمان]مبانی Metaphysical علم مدرن بسیار دشوار بود
[ترجمه گوگل]مبانی متافیزیکی علوم مدرن بسیار دشوار بود
11. It is hoped that in this way the metaphysical difficulties surrounding this problem will largely melt away.
[ترجمه ترگمان]امید است که در این روش، مشکلات متافیزیکی پیرامون این مساله تا حد زیادی ذوب خواهد شد
[ترجمه گوگل]امید است که به این ترتیب مشکلات متافیزیکی در مورد این مشکل عمدتا از بین می رود
12. Simplicity is desirable, in scientific and in metaphysical explanations.
[ترجمه ترگمان]سادگی، در علم علمی و در توضیحات متافیزیکی ضروری است
[ترجمه گوگل]سادگی در توضیحات علمی و متافیزیکی مطلوب است
13. The theological stage he associated with militarism, the metaphysical with juristic thought, and the positive stage with industrialism.
[ترجمه ترگمان]عرصه الاهیات، با نظامی گری، متافیزیکی با اندیشه juristic، و مرحله مثبت با صنعت (industrialism)مرتبط بود
[ترجمه گوگل]مرحله تئولوژیک او با نظامی گرایی، متافیزیکی با تفکر قانونی و مرحله مثبت با صنعتی شدن همراه بود
14. His eyes were glued to the hands of Young Jack, awaiting the slightest movement amongst the dark captain's metaphysical digits.
[ترجمه ترگمان]چشمانش به دستان جک جوان خیره شده بودند و منتظر کوچک ترین حرکتی در میان the بودند
[ترجمه گوگل]چشمان او به دست جوان جک چسبیده بود، در انتظار کوچکترین حرکت در میان صفات متافیزیکی کاپیتان تاریک