کلمه جو
صفحه اصلی

monstrosity


معنی : هیولا، هیولایی، شرارت بسیار
معانی دیگر : دیوسیرتی، نابکاری، هر چیز غول آسا و زشت، پیل آسایی، غول پیکری، عظمت، شگرفی، بی عاطفگی

انگلیسی به فارسی

هیولایی، بی عاطفگی، شرارت بسیار، هیولا


هیولا، هیولایی، شرارت بسیار


انگلیسی به انگلیسی

• horror, atrocious image; hideous appearance; gigantic thing; monstrousness
a monstrosity is something that is large and extremely ugly.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] هیولایی،شگرفی بخشی از یک موجود زنده که دچار اختلالات ساختاری یا فرمی مضر یا غیرسودمندی است که البته، در کل بدن موجود، بسط نیافته اند.

مترادف و متضاد

هیولا (اسم)
monster, monstrosity

هیولایی (اسم)
monstrosity

شرارت بسیار (اسم)
monstrosity

freak


Synonyms: abnormality, atrocity, deformity, dreadfulness, enormity, eyesore, freakishness, frightfulness, grotesqueness, heinousness, hideousness, horror, monster, mutant, mutation


جملات نمونه

1. the monstrosity of those war crimes
شقاوت آن جنایات زمان جنگ

2. we must control this monstrosity which goes under the name of bureaucracy
بایستی این هیولا را که دیوان سالاری نام دارد مهار کنیم.

3. the newly-built hospital is a monstrosity
بیمارستان تازه ساز،بزرگ و بدقواره است.

4. The new office building is a real monstrosity.
[ترجمه ترگمان]ساختمان اداری جدید یک عجیب الخلقه واقعی است
[ترجمه گوگل]ساختمان اداری جدید یک هیولا واقعی است

5. I rented a Spanish-style monstrosity in Beverly Hills while my apartment was redecorated.
[ترجمه ترگمان]من یک هیولای سبک اسپانیایی را در بورلی هیلز اجاره کردم در حالی که آپارتمان من redecorated بود
[ترجمه گوگل]در حالی که آپارتمان من بازسازی شده بود، یک هیولا اسپانیایی را در بورلی هیلز اجاره کرد

6. You can have a medieval gothic monstrosity in the middle of your otherwise pleasant townscape.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید یک هیولایی قرون وسطایی با سبک قرون وسطایی داشته باشید که در وسط این townscape مطبوع شما قرار دارد
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک هیولا قرون وسطایی قرون وسطایی را در وسط منظره زیبا و جذاب خود داشته باشید

7. It sank through the monstrosity and into the earth.
[ترجمه ترگمان]او از یک هیولا به زمین افتاد و در زمین فرو رفت
[ترجمه گوگل]آن را از طریق هیولا و به زمین غرق شد

8. The palace is a monstrosity.
[ترجمه ترگمان]کاخ یک هیولا است
[ترجمه گوگل]کاخ یک هیولا است

9. These two phenomena have given birth to a monstrosity: the all-powerful, unchallenged, unchallengeable media imam.
[ترجمه ترگمان]این دو پدیده تولد یک هیولایی را به دنیا آورده اند: یک روحانی قوی و بلامنازع، یک روحانی رسانه ای
[ترجمه گوگل]این دو پدیده، یک هیولا را به دنیا آورده اند: امام رسانه ای همه قدرتمند، بی قاعده و غیرمجاز

10. This building is another monstrosity celebrated as a brilliant piece of architecture.
[ترجمه ترگمان]این ساختمان یک هیولای عجیب الخلقه دیگر است که به عنوان یک معماری درخشان شناخته می شود
[ترجمه گوگل]این ساختمان یکی دیگر از هیولا است که به عنوان یک قطعه درخشان معماری جشن گرفته می شود

11. In one skinny-mini monstrosity after another, pouty posh can really wreck-em, " he said in a statement. "
[ترجمه ترگمان]او در بیانیه ای گفت: \" در یک هیولای کوچک و کوچک بعد از دیگری، شیک پوشی می تواند واقعا آن ها را خراب کند
[ترجمه گوگل]او در بیانیه ای گفت: در یک مینیاتوری لاغر و مینی، پس از آن دیگر، می توان از بین برود '

12. They regarded the atom bomb as a monstrosity.
[ترجمه ترگمان]آن ها بمب اتم را به عنوان یک عجیب الخلقه تلقی می کردند
[ترجمه گوگل]آنها بمب اتم را به عنوان یک هیولا در نظر گرفتند

13. As that monstrosity of venal lust is no longer possible, it is no longer needed.
[ترجمه ترگمان]از آن جا که هیولایی از حرص و طمع venal دیگر امکان ندارد، دیگر نیازی به آن نیست
[ترجمه گوگل]همانطور که غرور و خوشی از تمایل ورزی دیگر امکان پذیر نیست، دیگر لازم نیست

14. London is grandest and most complex monstrosity on earth.
[ترجمه ترگمان]لندن بزرگ ترین و پیچیده ترین monstrosity روی زمین است
[ترجمه گوگل]لندن بزرگترین و پیچیده ترین هیولا در زمین است

15. Phil: Goodness gracious! Who thought monstrosity?
[ترجمه ترگمان]خدای من! چه کسی به این شرارت فکر می کرد؟
[ترجمه گوگل]فیل: مهربانی مهربان! چه کسی فکر میکرد؟

the monstrosity of those war crimes

شقاوت آن جنایات زمان جنگ


The newly-built hospital is a monstrosity.

بیمارستان تازه‌ساز، بزرگ و بدقواره است.


We must control this monstrosity which goes under the name of bureaucracy.

بایستی این هیولا را که دیوان سالاری نام دارد مهار کنیم.


پیشنهاد کاربران

هیولا ( شکل )
بدشکل، بدقواره، هیولا مانند ( در مورد ساختمان )

چیز هیولا شکل


کلمات دیگر: