کلمه جو
صفحه اصلی

pave the way for

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to prepare for; make a ready or easy way for.

- This invention paved the way for dramatic improvements in photography.
[ترجمه ترگمان] این اختراع راه را برای پیشرفت چشمگیر در عکاسی هموار کرد
[ترجمه گوگل] این اختراع راه را برای پیشرفت چشمگیر در عکاسی به راه انداخت

• make preparations for, get things ready for; make things easier for

جملات نمونه

1. They're trying to blast away the hill to pave the way for the new highway.
[ترجمه ترگمان]آن ها می کوشند تا تپه را منفجر کنند تا راه را برای بزرگراه جدید هموار کنند
[ترجمه گوگل]آنها در حال تلاش برای از بین بردن تپه برای بستن راه برای بزرگراه جدید هستند

2. The mushroom development of technology will pave the way for improving our economy.
[ترجمه ترگمان]توسعه قارچ تکنولوژی راه را برای بهبود اقتصاد ما هموار خواهد کرد
[ترجمه گوگل]توسعه قارچ فن آوری، راه را برای بهبود اقتصاد ما می سازد

3. Scientists hope that data from the probe will pave the way for a more detailed exploration of Mars.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان امیدوارند که داده های این کاوشگر راه را برای کاوش دقیق تر مریخ باز کند
[ترجمه گوگل]دانشمندان امیدوارند اطلاعات مربوط به پروب راه را برای کاوش دقیق تر مریخ فراهم کند

4. And this does, of course, pave the way for all manner of hilarious aircraft-undercarriage impressions at parties.
[ترجمه ترگمان]و این امر، البته راه را برای همه نوع کاره ای مضحک و سرگرم کننده در مهمانی ها هموار می کند
[ترجمه گوگل]البته این، البته، راه را برای همه نوع تجسس هواپیمای خنده دار در احزاب را ترجیح می دهد

5. I pave the way for my people with product specialists, financial experts, the regional boys, whatever.
[ترجمه ترگمان]راه را برای مردمم، متخصصان مالی، کارشناسان مالی، یا هر چیز هموار می سازم
[ترجمه گوگل]من راه را برای مردم من با متخصصان محصول، کارشناسان مالی، پسران منطقه ای، هر چه سر و کار دارم

6. They merely pave the way for an increasing proportion of those emissions to come from the burning of imported coal.
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط راه را برای افزایش بیشتر این تشعشعات برای آمدن از سوختن زغال سنگ وارداتی هموار می کنند
[ترجمه گوگل]آنها صرفا راه را برای افزایش نسبت گازهای گلخانه ای به سوختن زغال سنگ وارداتی می کنند

7. Mendel points out that this helped pave the way for economic crises that aggravated social discontent before 190
[ترجمه ترگمان]Mendel اشاره کرد که این امر می تواند راه را برای بحران های اقتصادی هموار کند که نارضایتی اجتماعی قبل از ۱۹۰ را تشدید کرده است
[ترجمه گوگل]مندل اشاره می کند که این مسأله باعث شده است که بحران های اقتصادی که سبب نارضایتی های اجتماعی در سال های قبل از سال 190 شد، به راه اندازد

8. Peer social interactions pave the way for potential mutual respect relations with adults in later development.
[ترجمه ترگمان]تعاملات اجتماعی همتا راه را برای روابط متقابل بالقوه با بزرگسالان در توسعه بعدی هموار می کند
[ترجمه گوگل]تعاملات همگانی اجتماعی راه را برای احترام متقابل بالقوه متقابل با بزرگسالان در توسعه بعدی می سازد

9. Whitehall appeared earlier to pave the way for the change by softening its line on public spending.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد وایت هال زودتر راه را برای تغییر دادن خط خود بر هزینه های عمومی هموار کند
[ترجمه گوگل]Whitehall پیشتر به نظر می رسید که راه را برای تغییر با تسکین خط خود در هزینه های عمومی کنار گذاشته است

10. She would pave the way for a much more slender ideal: the flapper.
[ترجمه ترگمان]او راه را برای یک ایده آل بسیار دیگر هموار می کرد: the
[ترجمه گوگل]او راه را برای ایده آل خیلی بلند تر و راحت تر می کشد

11. Demolition would pave the way for a major retail and leisure complex masterplan, devised by Damond Lock Grabowski.
[ترجمه ترگمان]تخریب راه را برای طرح جامع retail پیچیده و فراغت هموار می کند که توسط Damond قفل Grabowski طراحی شده است
[ترجمه گوگل]تخریب راه را برای یک طرح اصلی خرده فروشی و اوقات فراغت، که توسط Damond Lock Grabowski طراحی شده است، هموار می کند

12. The specs pave the way for more universal accessories so that consumers an have the best of both worlds while manufacturers battle out the format war.
[ترجمه ترگمان]این مشخصات راه را برای لوازم جانبی جهانی باز می کند تا مصرف کنندگان بهترین دو جهان را داشته باشند در حالی که سازندگان در حال مبارزه با جنگ با فرمت هستند
[ترجمه گوگل]این مشخصات امکانات بیشتری را برای لوازم جانبی جهانی فراهم می سازد تا مصرف کنندگان از هر دوی آنها بهترین باشند، در حالی که تولید کنندگان جنگ فرمت را نابود می کنند

13. We hope this trial order will pave the way for bulk purchase.
[ترجمه ترگمان]امیدواریم این حکم محاکمه راه را برای خرید عمده هموار سازد
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم که این سفارش آزمایشی راه را برای خرید فله فراهم کند

14. Chocolate and cigar box notes pave the way for a velvety finish with sweet oak, cassis, and well-balanced tannins.
[ترجمه ترگمان]شکلات و شکلات و شکلات راه را برای یک مخمل مخملی با چوب بلوط شیرین و cassis و well را فرش می کند
[ترجمه گوگل]یادداشت های شکلات و جعبه سیگار راه را برای پایان دادن به مخملی با بلوط شیرین، کاسه و تانن های متعادل متعادل می سازد

15. The SIM, in turn, will pave the way for the Terrestrial Planet Finder, to be launched late in the next decade, which should identify even more earth-like planets.
[ترجمه ترگمان]SIM به نوبه خود راه را برای \"سیاره زمینی Finder Finder\" باز خواهد کرد که اواخر دهه آینده آغاز خواهد شد و باید حتی سیاره های دیگر شبیه زمین را نیز شناسایی کند
[ترجمه گوگل]سیم کارت، به نوبه خود، راه را برای Planet Finder زمینی، که قرار است در اواخر دهه آینده راه اندازی شود، نشان می دهد، که باید سیارات بیشتری را مانند زمین شناسایی کند

پیشنهاد کاربران

جاده صاف کن

هموار کردن مسیر برای

راه رو باز کردن , راه رو هموار کردن ( برای کاری )

# Aviation paved the way for space travel
# Studies that paved the way for further research
# This expedition will pave the way for a more detailed exploration of Mars


کلمات دیگر: