1- (در هتل یا کنفرانس و غیره) نام نویسی کردن، اتاق (هتل) را تحویل گرفتن، 2- (عامیانه) حضور یافتن، آفتابی شدن
check in
1- (در هتل یا کنفرانس و غیره) نام نویسی کردن، اتاق (هتل) را تحویل گرفتن، 2- (عامیانه) حضور یافتن، آفتابی شدن
انگلیسی به فارسی
نامنویسی کردن (در هتل یا کنفرانس و غیره)، اتاق (هتل) را تحویل گرفتن، پذیرش
حضور یافتن، آفتابی شدن
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• (1) تعریف: to register at a hotel, conference, or the like.
• (2) تعریف: to telephone or appear in person, esp. periodically, so as to obtain information or confirm one's interest or involvement.
- Would you check in every hour or so during the election returns?
[ترجمه ترگمان] آیا شما هر ساعت یا بیشتر در طی بازگشت انتخابات چک می کنید؟
[ترجمه گوگل] آیا شما در هر ساعت یا بیشتر در طول انتخابات بازبینی می کنید؟
[ترجمه گوگل] آیا شما در هر ساعت یا بیشتر در طول انتخابات بازبینی می کنید؟
اسم ( noun )
• : تعریف: the act or an instance of registering, as at a hotel.
• reception desk, guest registration desk; register upon arrival, go through check-in procedures
a check-in is the place in an airport or a port where you check-in. count noun here but can also be used as an attributive adjective. e.g. the new rules will apply at all check-in facilities run by us airlines throughout the world.
stand at an airport where a person shows his/her ticket so they can be told where they will be sitting
a check-in is the place in an airport or a port where you check-in. count noun here but can also be used as an attributive adjective. e.g. the new rules will apply at all check-in facilities run by us airlines throughout the world.
stand at an airport where a person shows his/her ticket so they can be told where they will be sitting
جملات نمونه
1. Hold on, I'll check in my diary.
[ترجمه Ali] صبور و شکیبا باش، تا دفتر خاطراتم را بررسی کنم.
[ترجمه .armin] صبوری کن تا من بعدا دفتر خاطراتم را برسی کنم
[ترجمه ABAS] منتظر باشید تا دفتر خاطراتم را برسی کنم
[ترجمه میثم نبی پور] صبر داشته باش تا دفتر یادداشت را بررسی کنم ( در مورد ترجمه های قبلی دوستان: چه کسی دفتر خاطراتش برا برای فرد دیگری بررسی می کند؟؟؟! و اصلا به منظور؟؟؟ در این ) جا منظور دفتر یادداشت می باشد! )
[ترجمه ترگمان]صبر کن، دفتر خاطراتم رو چک می کنم[ترجمه گوگل]نگه دارید، در دفتر خاطراتم چک میکنم
2. I'll ring the hotel. I'll tell them we'll check in tomorrow.
[ترجمه خانم عباسی] من فردا به هتل زنگ میزنم . من بهشون میگم که ما فردا ثبت نام خواهیم کرد
[ترجمه Nh] من با هتل تماس خواهم گرفت و به آن ها خواهم گفت که ما فردا ( اتاق ) را تحویل خواهیم گرفت
[ترجمه yasin] به هتل زنگ می زنم من به آن ها خواهم گفت که ما فردا ( اتاق را ) تحویل خواهیم گرفت
[ترجمه امیررضا] من فردا به هتل تلفن میکنم و می گویم ما فردا ثبت نام خواهیم کرد.
[ترجمه Pouria] من به هتل زنگ خواهم زد و خواهم گفت ک فردا وارد هتل میشویم
[ترجمه میثم نبی پور] به هتل زنگ می زنم و میگم که فردا میایم و اتاق رو تحویل می گیریم.
[ترجمه ترگمان]به هتل زنگ می زنم من به آن ها خواهم گفت که فردا چک خواهیم کرد[ترجمه گوگل]من هتل را حلقه می کنم من به آنها می گویم که ما فردا بررسی خواهیم کرد
3. Passengers are requested to check in two hours before the flight.
[ترجمه A.A] از مسافرین درخواست میشود دو ساعت قبل از پرواز حضور بهم رسانند
[ترجمه ترگمان]از مسافران خواسته می شود تا دو ساعت قبل از پرواز بررسی شوند[ترجمه گوگل]مسافران درخواست می شود تا دو ساعت قبل از پرواز بررسی شوند
4. I said goodbye and went to check in my suitcases.
[ترجمه بابک] من گفتم خداحافظ و رفتم تا چمدانهایم را آماه کنم
[ترجمه Yahya] خداحافظی کردم و رفتم تا چمدانهایم را تحویل دهم.
[ترجمه فحش نده] خدافظ من میرم چمدونامو چک کنم
[ترجمه ترگمان]خداحافظی کردم و برای چک کردن in رفتم[ترجمه گوگل]گفتم خداحافظ و رفتم چمدان هایم را چک کنم
5. Passengers should check in for flight BA 12to Berlin.
[ترجمه ترگمان]مسافران باید برای پروازی به (BA ۱۲)به (برلین)مراجعه کنند
[ترجمه گوگل]مسافران باید پرواز پرواز BA 12to برلین را بررسی کنند
[ترجمه گوگل]مسافران باید پرواز پرواز BA 12to برلین را بررسی کنند
6. Please would you check in at the reception desk and sign your name in the book.
[ترجمه ترگمان]لطفا به میز پذیرش نگاه کنید و اسمتان را در کتاب امضا کنید
[ترجمه گوگل]لطفا در محل پذیرش ثبت نام کنید و نام خود را در کتاب ثبت کنید
[ترجمه گوگل]لطفا در محل پذیرش ثبت نام کنید و نام خود را در کتاب ثبت کنید
7. Please check in at least an hour before departure.
[ترجمه ثريا] لطفا حداقل یک ساعت قبل از پرواز برای برسی حاضر شوید.
[ترجمه ترگمان]لطفا حداقل یک ساعت قبل از حرکت اینجا رو چک کنید[ترجمه گوگل]لطفا حداقل یک ساعت قبل از خروج چک کنید
8. I'd like to cash this check in, please.
[ترجمه ترگمان]میخوام این چک رو نقد کنم، لطفا
[ترجمه گوگل]من می خواهم این چک را نقد کنم، لطفا
[ترجمه گوگل]من می خواهم این چک را نقد کنم، لطفا
9. You need to check in two hours before the flight.
[ترجمه maryam] شما باید دو ساعت قبل از پرواز حضور داشته باشید
[ترجمه ترگمان]شما باید دو ساعت قبل از پرواز چک کنید[ترجمه گوگل]شما باید قبل از پرواز دو ساعت قبل بررسی کنید
10. Passengers must check in at the airport an hour before the plane leaves.
[ترجمه ترگمان]مسافران باید یک ساعت قبل از خروج هواپیما در فرودگاه در فرودگاه چک کنند
[ترجمه گوگل]مسافران باید در ساعت یک ساعت قبل از خروج هواپیما در فرودگاه بمانند
[ترجمه گوگل]مسافران باید در ساعت یک ساعت قبل از خروج هواپیما در فرودگاه بمانند
11. I'll put the check in the mail tomorrow.
[ترجمه ترگمان]فردا صورت حساب را خواهم نوشت
[ترجمه گوگل]چک را در ایمیل فردا قرار می دهم
[ترجمه گوگل]چک را در ایمیل فردا قرار می دهم
12. I have to check in with my boss every three hours.
[ترجمه ترگمان]باید هر سه ساعت با رئیسم هماهنگ کنم
[ترجمه گوگل]من باید هر سه ساعت با رئیس خود چک کنم
[ترجمه گوگل]من باید هر سه ساعت با رئیس خود چک کنم
13. You must check in the equipment after using.
[ترجمه ترگمان]شما باید بعد از استفاده از تجهیزات، تجهیزات رو بررسی کنید
[ترجمه گوگل]شما بعد از استفاده از تجهیزات باید چک کنید
[ترجمه گوگل]شما بعد از استفاده از تجهیزات باید چک کنید
14. Where do we check in our baggage?
[ترجمه شاهین] چمدان هایمان را کجا باید تحویل دهیم؟
[ترجمه ترگمان]چمدون هامون رو کجا بررسی کنیم؟[ترجمه گوگل]ما در چمدان ما کجاست؟
15. Is there a place we can check in our coats?
[ترجمه Z] آیا مکانی وجود دارد ک کت هایمان را چک کنیم؟
[ترجمه شاهین] آیا مکانی برای تحویل دادن کت هایمان وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]جایی هست که بتونیم in رو چک کنیم؟[ترجمه گوگل]آیا وجود دارد که ما می توانیم در کت ما بررسی کنیم؟
پیشنهاد کاربران
ورود به سیستم
اعلام حضور کردن ( فرودگاه، هتل )
ورودی، پذیرش ( وارد شدن )
Check in =پذیرش اولیه
Check out =پذیرش نهایی
Check in متضاد Check out
Check out =پذیرش نهایی
Check in متضاد Check out
پذیرش شدن
اتاق گرفت در هتل
register at a hotel or airport
ورود به فرودگاه و ارائه بلیط
دادن مشخصات
چک کردن یا بررسی کردن مدارک برای ثبت نام یا ورود به جایی
انجم پذیرش در هتل
انجام پذیرش
وارد شدن ب هتل و کارای اقامت تو هتل را اکی کردن.
1 - دادن اطلاعات برای گرفتن اتاق 2 - گرفتن کلید 3 - تحویل گرفتن و وارد شدن به اتاق
وارد شدن به هتل
واردشدن نام نویسی کردن
اتاق گرفتن ( به قسمت پذیرش هتل مراجعه کردن
بازرسی کردن ( چک کردن
ثبت نام کردن
برسی در
ثبت نام اولیه برای ورود به هتل
وارد شدن به هتل وقتی شما در هتل رزرو دارید
انجام پذیرش در هتل
اعلام حضور
اوضاع را بررسی کردن
اعلام حضور کردن
بازرسی و بررسی کردن ( چک کردن )
جویای حال و احوال کسی ( یا کسانی ) شدن
پذیرش کردن ( بخصوص در هتل یا مهمانخانه )
سرزدن به کسی یا جایی
نام نویسی کردن ( ثبت نام کردن )
تحویل گرفتن ِ اتاق ( در هتل یا مهمانخانه )
اعلام حضور کردن
بازرسی و بررسی کردن ( چک کردن )
جویای حال و احوال کسی ( یا کسانی ) شدن
پذیرش کردن ( بخصوص در هتل یا مهمانخانه )
سرزدن به کسی یا جایی
نام نویسی کردن ( ثبت نام کردن )
تحویل گرفتن ِ اتاق ( در هتل یا مهمانخانه )
پذیرش کردن
arrive at an airport and show your ticket to an official
علام حضور کردن
بررسی کردن
بررسی ورود
بازرسی در عین ورود
رزرو کردن 《در هتل》
اعلام حضور در ( هتل یا هواپیما ) arrive at a hotel where you have arranged to stay and give your personal detail to the person at the reception desk
دررفرودگاه یا هتل وقتی به پذیرش رفته و اعلام حضور میکنید
اتاق گرفتن
Register at a hotel or an airport
نام نویسی کردن
اعلام حضور کردن در هتل یا فرودگاه
میشه چک کردن مدارک قبل سفر
در هتل اتاق را تحویل گرفتن
حضور یافتن در هتل و تحویل اتاق رزرو شده
اتاق گرفتن در هتل
بازرسی کردن در فرودگاه
ریجستری یا ثبت نام
پذیرش شدن در بیمارستان
پذیرش شدن ( در هتل )
رزرو کردن
احوال پرسی کردن
To talk to or visit with someone for the purpose of saying hi , or letting someone know that you are OK.
To talk to or visit with someone for the purpose of saying hi , or letting someone know that you are OK.
رسیدن
اعلام حضور کردن
کلمات دیگر: