1. And watching her shamble away up the road, he stood in the sunshine and wondered.
[ترجمه ترگمان]و نگاه کردن به او در جاده، زیر نور خورشید ایستاد و از خود می پرسید
[ترجمه گوگل]و تماشای او را به دور از جاده، او در آفتاب ایستاده بود و تعجب
2. I wake them up and we shamble along towards the Customs.
[ترجمه ترگمان]آن ها را بیدار می کنم و به طرف گمرک تلوتلو می خوریم
[ترجمه گوگل]من آنها را بیدار می کنم و ما را به سوی گمرک تحویل می دهیم
3. But he stooped and appeared to shamble as he walked, chunky and untidy in his tweed suit.
[ترجمه ترگمان]اما او خم شد و همان طور که در حال قدم زدن بود، خپله و ژولیده با کت و شلوار جینش بود
[ترجمه گوگل]اما او در حالی که راه می رفت خفه می کرد و به نظر می رسید به هم بزند
4. An elderly and toothless woman lived in a shamble of newspapers and produce cartons on top of the stairs in the hall.
[ترجمه ترگمان]یک زن مسن و بی دندان در یکی از روزنامه ها زندگی می کرد و چندین کارتن در بالای پله ها ایجاد می کرد
[ترجمه گوگل]یک زن سالخورده و بدون زنی در روزنامه ها زندگی می کردند و در بالای سالن ها، کارتن ها را تولید می کردند
5. Shuffle and shamble indicate moving without lifting the feet completely off the ground.
[ترجمه ترگمان]تصادفی و shamble نشان می دهند که بدون برداشتن پاها به طور کامل از زمین حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]هم زدن و هم زدن نشان می دهد حرکت بدون بلند کردن پا به طور کامل از زمین
6. Zombies shamble up the rows of the grid toward your house, and if they get past your defenses, well, you know.
[ترجمه ترگمان]زامبی ها ردیف the را به سمت خانه شما می خورند، و اگر از defenses عبور کنند، خوب، می دانید که
[ترجمه گوگل]زامبی ها ردیف شبکه را به طرف خانه خود می بندند و اگر از دفاع شما دفاع می کنند، می دانید
7. But the animal was bad-tempered, and one night Eugene opened the cage and let him shamble away.
[ترجمه ترگمان]اما حیوان بد خلق بود، و یک شب اوژن قفس را باز کرد و به او اجازه رفتن داد
[ترجمه گوگل]اما حیوان بدرفتار بود، و یک شب یوجین قفس را باز کرد و اجازه داد او را به هم بزنم
8. After days of days of hard exercise and practice, my son could sprawl slowly and stand up to shamble a bit eventually!
[ترجمه ترگمان]بعد از چند روز تمرین و تمرین سخت، پسرم به آرامی پخش می شود و سر جایش می ایستد
[ترجمه گوگل]پس از چند روز تمرین و تمرین سخت، پسرم می تواند به آرامی نفس بکشد و در نهایت به زحمت بکشد
9. Wait, please; you betray too much vigor, too much decision; you want more of a shamble.
[ترجمه ترگمان]صبر کن، خواهش می کنم، تو خیلی به قدرت و قدرت خیانت کردی، تو بیشتر از کشتار و کشتار نیاز داری
[ترجمه گوگل]لطفا منتظر بمانید؛ شما بیش از حد قدرت، تصمیم بیش از حد خیانت می کنید؛ شما بیشتر از همسر میخواهید