زمان گذشته و اسم مفعول: mean، میانه، متوسط، مشترک
meant
زمان گذشته و اسم مفعول: mean، میانه، متوسط، مشترک
انگلیسی به فارسی
زمان گذشته ساده فعل Mean
قسمت سوم فعل Mean
انگلیسی به انگلیسی
( verb )
• : تعریف: past tense and past participle of mean
• meant is the past tense and past participle of mean.
Infinitive: mean, Past Participle: meant
جملات نمونه
1. a gift meant for you
هدیه ای که برای تو درنظر گرفته شده است
2. he was meant to be a doctor
قرار بود او دکتر بشود.
3. it is meant to be worn on rainy days
برای پوشیدن در روزهای بارانی است.
4. he said monday but he meant tuesday
او گفت دوشنبه ولی منظورش سه شنبه بود.
5. my understanding of what he meant
برداشت من از منظور او
6. there's been some misunderstanding; i meant ten in the morning, not ten at night
لابد سوتفاهمی پیش آمده است ; منظورم ده صبح بود نه ده شب.
7. it seems like this husband and wife were meant for each other
به نظر می رسد که این زن و شوهر برای هم ساخته شده اند.
8. it was a long time before she tumbled to what i meant
مدت زیادی طول کشید تا منظورم شیرفهمش شد.
9. Cleo blushed. She had not meant to imply that he was lying.
[ترجمه مهدی] کلئو سرخ شد. قصد او این نبود که اور را دروغگو جلوه دهد.
[ترجمه ترگمان]کلئو از خجالت سرخ شد منظورش این نبود که دروغ می گوید[ترجمه گوگل]کلو قرمزه او به معنای این نبود که دروغ بگوید
10. What is meant by 'batch processing'?
[ترجمه ترگمان]هدف از پردازش گروهی چیست؟
[ترجمه گوگل]منظور از 'پردازش دسته ای' چیست؟
[ترجمه گوگل]منظور از 'پردازش دسته ای' چیست؟
11. Yet if you were carrying scars. . . it meant you were still walking.
[ترجمه ترگمان]ولی اگه جای زخم داشتی معنیش این بود که هنوز داری راه میری
[ترجمه گوگل]با این حال اگر شما حمل زخم کردید به این معنی بود که هنوز راه می رفت
[ترجمه گوگل]با این حال اگر شما حمل زخم کردید به این معنی بود که هنوز راه می رفت
12. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
13. The prohibition order meant that the book could not be sold in this country.
[ترجمه ترگمان]این ممنوعیت به این معنا بود که این کتاب نمی تواند در این کشور فروخته شود
[ترجمه گوگل]دستور ممنوعیت بدین معنی بود که این کتاب در این کشور فروخته نمی شود
[ترجمه گوگل]دستور ممنوعیت بدین معنی بود که این کتاب در این کشور فروخته نمی شود
14. We're meant to lose the people we love. How else would we know how important they are to us?
[ترجمه ترگمان]ما قصد داریم کسانی رو که دوست داریم از دست بدیم دیگه از کجا بدونیم که اونا چقدر برای ما مهمه؟
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم افرادی را که دوست داریم از دست بدهیم چطور می توانیم بدانیم که آنها چقدر اهمیت دارند؟
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم افرادی را که دوست داریم از دست بدهیم چطور می توانیم بدانیم که آنها چقدر اهمیت دارند؟
15. You know some birds are not meant to be caged. Their feathers are just too bright.
[ترجمه ترگمان]می دانی که بعضی از پرندگان قصد زندانی شدن ندارند feathers خیلی درخشان هستند
[ترجمه گوگل]شما می دانید برخی از پرندگان به معنای قفس نیستند پرهای آنها خیلی روشن هستند
[ترجمه گوگل]شما می دانید برخی از پرندگان به معنای قفس نیستند پرهای آنها خیلی روشن هستند
16. People pay in advance for a coffee meant for someone who cannot afford a warm beverage.
[ترجمه ترگمان]مردم از قبل برای یک قهوه یعنی کسی که توان خرید یک نوشیدنی گرم را ندارد، پول پرداخت می کنند
[ترجمه گوگل]مردم برای قهوه ای که برای کسی که نمی تواند از یک نوشیدنی گرم استفاده کند، پیش پرداخت می کند
[ترجمه گوگل]مردم برای قهوه ای که برای کسی که نمی تواند از یک نوشیدنی گرم استفاده کند، پیش پرداخت می کند
پیشنهاد کاربران
به معنایِ
به معنیِ
مثال:
Meant to future : به معنایِ آینده
به معنیِ
مثال:
Meant to future : به معنایِ آینده
در نظر گرفته شدن
( در معنی که در زیر ارائه می شود، این کلمه خودش یک فعل مستقل می باشد که شکل سوم فعل mean {نمی باشد} و دارای یک معنی مستقل برای خودش است )
طراحی کردن برای - تخصیص دادن برای یک منظور خاص ( برای آینده )
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Merriam - Webster :
to design for or destine to a specified purpose or future
طراحی کردن برای - تخصیص دادن برای یک منظور خاص ( برای آینده )
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Merriam - Webster :
to design for or destine to a specified purpose or future
معنای خاصی دادن. .
در نظر گرفته شده
Example:A:Can these envelopes be used for air r mail letterrs? B:No these are meant for regular mail.
Example:A:Can these envelopes be used for air r mail letterrs? B:No these are meant for regular mail.
قرار شد، قرار بود
I can't say any more, it's meant to be a big secret
نمیتوانم چیز بیشتری بگویم، قرار است راز بزرگی باشد.
I can't say any more, it's meant to be a big secret
نمیتوانم چیز بیشتری بگویم، قرار است راز بزرگی باشد.
مقدر شده
هدف اش
if we were meant to stay in one place we'd have roots instead of feet
اگر قرار بود همه ی عمرومونو یه جا بگذرونیم به جای پا ریشه داشتیم
اگر قرار بود همه ی عمرومونو یه جا بگذرونیم به جای پا ریشه داشتیم
منظور داشتن
Some people are just meant to be a douchebag and some to be a hero
Some assholes are just meant to be fucked
I only showed her what she's meant for
Some assholes are just meant to be fucked
I only showed her what she's meant for
قسمت بودن
مثلا قسمتت بوده که شوهر کنی
مثلا قسمتت بوده که شوهر کنی
بایست
کلمات دیگر: