1. make a foray into (something)
(در چیزی) به تاخت و تاز پرداختن
2. our company's first foray into the wool market
اولین یورش شرکت ما در بازار پشم
3. It will be my first foray into local government.
[ترجمه ترگمان]این اولین تاخت و تاز من در دولت محلی خواهد بود
[ترجمه گوگل]این اولین بار من برای دولت محلی خواهد بود
4. I made a quick foray into town before lunch to get my sister a present.
[ترجمه ترگمان]من قبل از ناهار یه دزدی سریع به شهر زدم تا خواهرم رو کادو بگیرم
[ترجمه گوگل]پیش از ناهار به یک شهر سریع به شهر رفتم تا خواهر من حضور داشته باشد
5. Most guests make at least one foray into the town.
[ترجمه ترگمان]بیشتر مهمون حداقل یه تاخت و تاز تو شهر دارن
[ترجمه گوگل]بیشتر مهمانان حداقل یک شهر را در این شهر بنا می کنند
6. She made a brief foray into acting before becoming a teacher.
[ترجمه ترگمان]او قبل از اینکه معلم شود اقدام به تاخت و تاز کرد
[ترجمه گوگل]قبل از تبدیل شدن به یک معلم، او را برای انجام اقدام کوتاه آماده کرد
7. The rioters did make the occasional foray, but north of the Santa Monica Freeway the thin blue line swiftly grew thicker.
[ترجمه ترگمان]شورشیان به تاخت و تاز گاه به گاه به راه خود ادامه دادند، ولی در شمال شهر سانتا مونیکا، خط آبی باریک به سرعت ضخیم تر شد
[ترجمه گوگل]شورشگران گاه به گاه راه می رفتند، اما در شمال آزادراه سانتا مونیکا خط آبی نازک به سرعت در حال ضخیم شدن بود
8. They withdrew after each foray, and the Vietminh returned.
[ترجمه ترگمان]پس از هر foray عقب نشینی کردند و the بازگشتند
[ترجمه گوگل]آنها پس از هر بار برپا کردند و ویتمینش بازگشت
9. Our foray into book publishing, soon to be repeated, used Ventura and this too is now part of our arsenal.
[ترجمه ترگمان]هجوم ما به انتشار کتاب، به زودی تکرار می شود، از ونتورا هم استفاده کرد و این هم اکنون بخشی از arsenal است
[ترجمه گوگل]ما برای انتشار کتاب، به زودی تکرار می شود، از ونتورا استفاده می شود و این هم اکنون بخشی از زرادخانه ما است
10. Co. as it ends its money-losing foray into financial services.
[ترجمه ترگمان]شرکت در حالی که به دنبال هجوم مالی خود به خدمات مالی است، شرکت می کند
[ترجمه گوگل]شرکت به عنوان آن را از دست دادن پول خود را به خدمات مالی می رسد
11. For many it was their first foray into politics.
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از آن ها اولین تاخت و تاز خود در سیاست بود
[ترجمه گوگل]برای بسیاری این اولین بار بود که به سیاست تبدیل شد
12. Microsoft's foray into the message business has risks of another sort.
[ترجمه ترگمان]تاخت و تاز (مایکروسافت)به کسب وکار این پیام از نوع دیگری است
[ترجمه گوگل]پیشروی مایکروسافت در زمینه کسب و کار پیام خطرات دیگری دارد
13. His foray into biography is also a resounding success.
[ترجمه ترگمان]تاخت و تاز او به زندگینامه نیز یک موفقیت چشمگیر است
[ترجمه گوگل]پیشگویی او در زندگینامه نیز موفقیت بزرگی است
14. Morrison clearly enjoyed this foray into the territory of the literary critic.
[ترجمه ترگمان]موریسون به وضوح از این تاخت و تاز در قلمرو منتقد ادبی برخوردار بود
[ترجمه گوگل]موریسون به وضوح از این صحنه به قلمرو منتقد ادبی برخوردار بود