1. You will have time for a hasty snack before the train leaves.
[ترجمه ترگمان]قبل از رفتن قطار زمان برای یک اسنک عجولانه خواهید داشت
[ترجمه گوگل]قبل از قطار برگردید تا یک میان وعده شتابزده داشته باشید
2. Usually I only have a snack at lunchtime.
[ترجمه بیشور] معمولا ناهار یک میان وعده میخورم
[ترجمه A♡A] معمولا ناهار یک خوارک مختصر میخورم
[ترجمه Amir Mohammad] من معمولا در زمان ناهار ، فقط یک خوراک مختصر دارم [میخورم]
[ترجمه امین] معمولاً هنگام ناهار، فقط خوراک مختصری می خورم.
[ترجمه ترگمان]معمولا در زمان ناهار یک وعده غذا دارم
[ترجمه گوگل]معمولا ناهار فقط یک میان وعده دارم
3. You can enjoy a quick snack while your children cavort in the sand.
[ترجمه محمد] شما میتوانید از یک غذای سریع لذت ببرید در حالی که فرزندان شما در شن و ماسه بازی می کنند
[ترجمه ترگمان]شما می توانید از یک اسنک سریع لذت ببرید، در حالی که کودکان تان در شن شناور هستند
[ترجمه گوگل]شما می توانید از یک میان وعده سریع لذت ببرید در حالی که فرزندان شما در شن و ماسه سقوط می کنند
4. Lunch was a snack in the fields.
[ترجمه Amir Mohammad] در مزرعه ها ناهار یک اسنک ( خوراک مختصر ) بود.
[ترجمه ترگمان]نهار یک اسنک در مزرعه بود
[ترجمه گوگل]ناهار یک میان وعده در زمینه بود
5. We only had a little snack at lunchtime.
[ترجمه ترگمان]ما فقط موقع ناهار یه اسنک کوچولو خوردیم
[ترجمه گوگل]ما فقط یک نوشیدنی کمی داشتیم
6. I only have time for a snack at lunchtime.
[ترجمه ترگمان]من فقط برای خوردن یک اسنک در زمان ناهار وقت دارم
[ترجمه گوگل]من فقط برای یک میان وعده در هنگام ناهار وقت دارم
7. I prefer to snack when I'm travelling rather than have a full meal.
[ترجمه Ayda] من ترجیح میدهم هنگام سفر به جای خوردت غذای کامل میان وعده بخورم
[ترجمه ترگمان]من ترجیح می دهم وقتی سفر می کنم به جای آن که غذای کامل داشته باشم، به سفر بروم
[ترجمه گوگل]من ترجیح می دهم برای صرف غذا به جای میان وعده غذا بخورم
8. We stopped for a snack on the way here.
[ترجمه گلی افجه ] در راه برای خوردن خوراکی مختصر توقف کردیم
[ترجمه ترگمان]ما برای یه اسنک راه اومدیم اینجا
[ترجمه گوگل]در اینجا برای یک میان وعده متوقف شدیم
9. I grabbed a quick snack.
[ترجمه ترگمان]من یه اسنک مختصر رو خوردم
[ترجمه گوگل]یک میان وعده سریع گرفتم
10. A snack in the afternoon bridges the gap between lunch and supper.
[ترجمه ترگمان]یک اسنک در بعد از ظهر شکاف بین ناهار و شام را به هم می ریزد
[ترجمه گوگل]یک میان وعده در بعد از ظهر فاصله بین ناهار و شام را می سازد
11. He converted his truck into a mobile snack bar.
[ترجمه ترگمان]او کامیون خود را به یک نوار میان وعده متحرک تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]او کامیون خود را به یک نوار اسنک تلفن همراه تبدیل کرد
12. I only have a snack at lunch time.
[ترجمه Amir Mohammad] من در موقع [زمان] ناهار فقط اسنک[خوراک مختصر] دارم[میخورم]
[ترجمه ترگمان]من فقط موقع ناهار یه اسنک می خورم
[ترجمه گوگل]فقط ناهار میخورم
13. We were planning on just having a snack and catching the early train.
[ترجمه ترگمان]ما داشتیم در حال برنامه ریزی برای خوردن اسنک و گرفتن اولین قطار بودیم
[ترجمه گوگل]ما در حال برنامه ریزی برای داشتن یک میان وعده و گرفتن قطار اولیه بودیم
14. Can I fix you a snack?
[ترجمه گلی افجه ] می توان برایتان چیز مختصری برای خوردن درست کنم
[ترجمه ترگمان]آیا می توانم یک اسنک را به شما ثابت کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم یک میان وعده درست کنم؟
15. The children have a mid-morning snack of milk and biscuits.
[ترجمه ترگمان]کودکان یک اسنک در اواسط صبح از شیر و بیسکوییت دارند
[ترجمه گوگل]بچه ها یک میان وعده شیرین و بیسکویت دارند