1. a considerable amount of bread and potatoes
مقدار قابل ملاحظه ای نان و سیب زمینی
2. a considerable number
مقدار قابل ملاحظه
3. a considerable success
موفقیت مهم
4. a considerable of
(امریکا - محلی) تعداد زیادی (از)،مقدار زیادی (از)
5. by considerable
(امریکا - محلی) به تعداد زیاد،به مقدار زیاد
6. there is considerable scope for initiative in this job
در این شغل فرصت زیادی برای ابتکار وجود دارد.
7. a man of considerable political skill
مردی با مهارت سیاسی قابل ملاحظه
8. he brought his considerable knowledge to bear on the delegates
او نمایندگان را تحت تاثیر اطلاعات گسترده ی خود قرار داد.
9. he disposed of considerable wealth
او ثروت قابل ملاحظه ای دارد.
10. the building suffered considerable damage
به ساختمان خسارات عمده ای وارد شد.
11. a bank account of considerable size
یک حساب بانکی کلان
12. a car can be a considerable expense
اتومبیل می تواند خیلی خرج داشته باشد.
13. his investment in the company is considerable
سرمایه گذاری او در شرکت زیاد است.
14. the swiss central bank enjoys a considerable measure of autonomy
بانک مرکزی سوئیس از استقلال داخلی قابل ملاحظه ای برخوردار است.
15. today the fisherman's catch was not considerable
میزان صید امروز ماهیگیر قابل ملاحظه نبود.
16. trade from that quarter is not considerable
بازرگانی از آن طرف قابل ملاحظه نیست.
17. they did not want to use any of their considerable nuclear armory
آنها نمی خواستند هیچ یک از تسلیحات اتمی قابل ملاحظه ی خود را به کار گیرند.
18. even though it was early in the morning, there was a considerable patronage
با آنکه صبح زود بود تعداد مشتریان قابل ملاحظه بود.
19. I admired his considerable mental agility.
[ترجمه ترگمان]من با چابکی considerable او را تحسین می کردم
[ترجمه گوگل]من چابکی ذهنی قابل توجهی را تحسین کردم
20. Harry had considerable success dapping with the natural fly.
[ترجمه ترگمان]هری موفق شد با آن پرواز طبیعی موفق شود
[ترجمه گوگل]هری با استفاده از پرواز طبیعی موفق شد
21. Modern farming methods have done considerable harm to the countryside.
[ترجمه ترگمان]روش های کشاورزی مدرن آسیب قابل توجهی به نواحی حومه ای وارد کرده اند
[ترجمه گوگل]روش های کشاورزی مدرن به روستا آسیب زیادی وارد کرده است
22. The prison service is already under considerable strain.
[ترجمه ترگمان]خدمات زندان از قبل تحت فشار قابل توجهی قرار دارد
[ترجمه گوگل]خدمات زندان در حال حاضر زیر فشار قابل ملاحظه ای است
23. He argued his case with considerable subtlety.
[ترجمه ترگمان]او در این مورد با زیرکی خاصی بحث می کرد
[ترجمه گوگل]او پرونده خود را با ظرافت قابل توجهی مورد بحث قرار داد
24. There is considerable dispute over the precise definition of 'social class' as a term.
[ترجمه ترگمان]بحث های قابل توجهی بر سر تعریف دقیق از طبقه اجتماعی به عنوان یک واژه وجود دارد
[ترجمه گوگل]مناقشه قابل توجهی در مورد تعریف دقیق �طبقه اجتماعی� به عنوان یک اصطلاح وجود دارد
25. Communism enjoyed considerable currency in the U. S. between the World Wars.
[ترجمه ترگمان]کمونیسم از ارز قابل توجهی در ایالات متحده برخوردار بود اس بین جنگ های جهانی
[ترجمه گوگل]کمونیسم در جنگ جهانی دوم از پول قابل توجهی برخوردار بود