کلمه جو
صفحه اصلی

ruthlessness


بیرحمی، سنگدلی

انگلیسی به فارسی

بی رحمی


انگلیسی به انگلیسی

• cruelty, brutality, mercilessness, state of lacking compassion

جملات نمونه

1. She doesn't have the ruthlessness required to succeed in business.
[ترجمه ترگمان]او بی رحمی لازم برای موفقیت در کسب وکار را ندارد
[ترجمه گوگل]او بی رحمتی لازم برای موفقیت در کسب و کار ندارد

2. She had great cunning and ruthlessness.
[ترجمه ترگمان]او زیرک و سنگدل بود
[ترجمه گوگل]او حیله گری و بی رحمی عالی داشت

3. The revolt was suppressed with total ruthlessness.
[ترجمه ترگمان]شورش با بی رحمی تمام سرکوب شد
[ترجمه گوگل]شورش با بی رحمی کامل سرکوب شد

4. Never underplay the Tory party's ruthlessness towards a limping leader, we were told.
[ترجمه ترگمان]به ما گفته شد که هرگز the حزب محافظه کار را به سمت رهبری limping سوق ندهید
[ترجمه گوگل]به ما گفته شد، هرگز بی رحم بودن حزب توری را نسبت به یک رهبر لمس نادیده نگیرید

5. He'd schooled himself to ruthlessness, single-mindedly forcing his way through the jungle, hacking at anything in his path.
[ترجمه ترگمان]او خودش را با بی رحمی به سختی آموزش داده بود، حتی با حواس پرتی راه خود را در میان جنگل به راه انداخته بود و چیزی را در مسیرش هک می کرد
[ترجمه گوگل]او خود را به بی رحمی آموزش داد، به طرز انسانی راه خود را از طریق جنگل، هک کردن در هر چیزی در مسیر خود

6. Arantxa Sanchez-Vicario positively demolished her opponents with a ruthlessness reminiscent of Navratilova's great rival of the 1980's, Chris Evert.
[ترجمه ترگمان]Arantxa سانچز، رقیب او را به طور مثبت ویران کرد و یادآور رقیب بزرگ of در دهه ۱۹۸۰، کریس Evert بود
[ترجمه گوگل]Arantxa سانچز Vicario به طور مثبت مخالفان خود را با بی رحمانه یادآور رقبای بزرگ Navratilova از 1980، کریس اورت تخریب کرد

7. Even then Hussein was notorious for violence and ruthlessness.
[ترجمه ترگمان]حتی در آن زمان حسین به خاطر خشونت و سنگدلی مشهور بود
[ترجمه گوگل]حتی حوثی ها هم برای خشونت و بی رحمی بدنام بودند

8. He also cultivates an amiable sort of ruthlessness.
[ترجمه ترگمان]او همچنین نوعی بی رحمی را پرورش می دهد
[ترجمه گوگل]او همچنین یک نوع بی رحمی دوستانه را پرورش می دهد

9. Adding a bit of ruthlessness has, in just the right amount, been very helpful for me.
[ترجمه ترگمان]اضافه کردن کمی بی رحمی به مقدار مناسب، برای من بسیار مفید بوده است
[ترجمه گوگل]اضافه کردن کمی از بی رحمانه، فقط در مقدار مناسب، برای من بسیار مفید بود

10. There can be no appeasement with ruthlessness.
[ترجمه ترگمان]هیچ appeasement با بی رحمی وجود نداره
[ترجمه گوگل]با بی رحمی نمی توان هیچ تحقیری داشته باشد

11. Ruthlessness : Deadly Throw will no longer trigger this talent. Only melee finishers will now trigger it.
[ترجمه ترگمان] ضربه مرگبار دیگه این استعداد رو فعال نمی کنه فقط جنگ finishers حالا ماشه رو می کشه
[ترجمه گوگل]بی رحمی مرگبار پرتاب دیگر این استعداد را تحریک نخواهد کرد فقط متصدیان خلع سلاح در حال حاضر آن را تحریک می کنند

12. Ruthlessness is the kindness of the wise.
[ترجمه ترگمان]ruthlessness مهربانی the است
[ترجمه گوگل]بی رحمی مهربانی عاقلانه است

13. So with all the strategy, ruthlessness and brute force, which ant species reigns supreme?
[ترجمه ترگمان]پس با تمام استراتژی، بی رحمی و بی رحمی، که نوع مورچه رو به بالا تسلط دارد؟
[ترجمه گوگل]بنابراین با تمام استراتژی، بی رحمی و نیروی بی رحم، که گونه مورچه حاکم است عالی؟

14. The ruthlessness of politics in human history can leave one terror - striken.
[ترجمه ترگمان]بی رحمی و بی رحمی این سیاست در تاریخ بشر می تواند یک ترور را رها کند
[ترجمه گوگل]بی رحمانه بودن سیاست در تاریخ بشری می تواند یک ترور را ترک کند

پیشنهاد کاربران

بی رحمی
سنگدلی


کلمات دیگر: