1. He wasn't trying to deceive you when he said that his was the best car in the world; he was just exaggerating.
وقتی که گفت ماشینش بهترین ماشین دنیاست سعی نکرد شما را فریب دهد او فقط مبالغه می کرد
2. The bookkeeper exaggerated her importance to the company.
دفتر دار درباره اهمیت خود برای شرکت غلو کرد
3. When he said that Shaquille O'Neal was eight feet tall, he was undoubtedly exaggerating.
بدون شک داشت غلو میکرد وقتی گفت قد شکیل اونیل هشت فوت است
4. She's prone to exaggerate, that's for sure.
[ترجمه ترگمان]اون داره اغراق می کنه، به خاطر این که مطمئنم
[ترجمه گوگل]او مستعد اغراق است، این برای اطمینان است
5. There could be more unrest, but I wouldn't exaggerate the problems.
[ترجمه ترگمان]ممکن است ناآرامی بیشتری وجود داشته باشد، اما من در مورد مشکلات اغراق نمی کنم
[ترجمه گوگل]ناآرامی های بیشتری وجود دارد، اما من مشکلات را تحقیر نخواهم کرد
6. She has a propensity to exaggerate.
[ترجمه ترگمان]او تمایل دارد مبالغه کند
[ترجمه گوگل]او تمایل دارد غلبه کند
7. It's difficult to exaggerate the importance of sleep.
[ترجمه ترگمان]اغراق در اهمیت خواب دشوار است
[ترجمه گوگل]اهمیت خواب زیاد دشوار است
8. Don't exaggerate - it wasn't that expensive.
[ترجمه ترگمان]اغراق نکن - زیاد گران نبود
[ترجمه گوگل]اغراق نکنید - این گران نیست
9. Don't exaggerate the parallelism between the two cases.
[ترجمه ترگمان]در the بین این دو مورد مبالغه نکنید
[ترجمه گوگل]همپوشانی بین این دو مورد را فراتر نبرید
10. A painter may exaggerate or distort shapes and forms.
[ترجمه ترگمان]یک نقاش ممکن است در اشکال و اشکال تحریف کند یا تحریف کند
[ترجمه گوگل]یک نقاش ممکن است شکل ها و اشکال را غلبه یا تحریف کند
11. John does tend to exaggerate slightly.
[ترجمه ترگمان]جان دوست دارد کمی مبالغه کند
[ترجمه گوگل]جان تمایل دارد تا اندکی غلبه کند
12. Sheila admitted that she did sometimes exaggerate the demands of her job.
[ترجمه ترگمان]شیلا اعتراف کرد که گاهی اوقات در مورد تقاضای کار خود اغراق می کند
[ترجمه گوگل]شیلا اعتراف کرد که او بعضی اوقات مطالبات کار او را غافلگیر می کند
13. He tends to exaggerate the difficulties.
[ترجمه ترگمان]او تمایل دارد در این مشکلات مبالغه کند
[ترجمه گوگل]او تمایل به غلبه بر مشکلات دارد
14. It is difficult to exaggerate the importance of developing good study habits.
[ترجمه ترگمان]اغراق در اهمیت توسعه عادات مطالعه خوب دشوار است
[ترجمه گوگل]دشوار است که اهمیت توسعه عادات مطالعه خوب را فرامی گیریم
15. These figures exaggerate the loss of competitiveness.
[ترجمه ترگمان]این ارقام در مورد از دست دادن رقابت اغراق می کنند
[ترجمه گوگل]این ارقام از بین رفتن رقابت است
16. We can't exaggerate his scientific attainment.
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم در این پیشرفت علمی او مبالغه کنیم
[ترجمه گوگل]ما نمیتوانیم دستاورد علمی او را تحسین کنیم
17. Those shoes exaggerate the size of his feet.
[ترجمه fateme] کفش ها سایز پای او را بزرگ جلوه میدهند.
[ترجمه ترگمان]آن کفش ها به اندازه پاهایش اغراق می کنند
[ترجمه گوگل]این کفش ها اندازه پاهای خود را زیاد می کند
18. I don't want to exaggerate our chances, but I'm cautiously optimistic.
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم درباره شانس مان مبالغه کنم، اما با احتیاط optimistic
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم شانس خود را بیش از اندازه افزایش دهم، اما من با احتیاط خوشبین هستم