پس انداز
savings
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: an amount of money that a person saves.
- She has savings of 2,000 dollars in her bank account.
[ترجمه ترگمان] او در حساب بانکی خود ۲،۰۰۰ دلار پس انداز کرده است
[ترجمه گوگل] او دارای پس انداز 2000 دلار در حساب بانکی خود است
[ترجمه گوگل] او دارای پس انداز 2000 دلار در حساب بانکی خود است
• money that has been saved by economizing, money that has been set aside
جملات نمونه
1. savings accounts accrue interest
به حساب های پس انداز بهره تعلق می گیرد.
2. a savings account
حساب پس انداز
3. people's savings rose sharply
پس اندازهای مردم ناگهان زیاد شد.
4. your savings earn an interest of five percent
به پس انداز شما سود پنج درصد تعلق می گیرد.
5. all my savings were wiped out
همه ی پس اندازهای من از بین رفت.
6. zarry hides her savings under the mattress
زری اندوخته های خود را زیر تشک پنهان می کند.
7. she plowed all her savings into the stock market
او همه ی اندوخته های خود را در بورس سهام به کار انداخت.
8. this company's foreign exchange savings
اندوخته های ارزی این شرکت
9. he banked all of his savings
همه ی پس انداز خود را در بانک گذاشت.
10. inflation has whittled away our savings
تورم اندوخته های ما را کم کرده است.
11. he has invested most of his savings in stocks
او بیشتر پس انداز خود را روی سهام سرمایه گذاری می کند.
12. i had to dip into my savings
مجبور شدم به پس اندازم دست بزنم.
13. i have a checking account and a savings account
من یک حساب جاری و یک حساب پس انداز دارم.
14. his mother's illness made a hole in his savings
بیماری مادرش اندوخته ی او را بشدت تقلیل داد.
15. his father was the idiot who loaned his life's savings to crooks
پدرش آن ابلهی بود که پس انداز همه ی عمرش را به کلاهبرداران قرض داد.
16. The company has made considerable savings through good housekeeping, such as avoiding wastage.
[ترجمه ترگمان]این شرکت پس انداز قابل توجهی را از طریق خانه داری خوب مانند دوری از ضایعات، پس انداز کرده است
[ترجمه گوگل]این شرکت با صرفهجویی در مصرف خانگی، از قبیل اجتناب از تلفات، صرفهجویی قابل توجهی را انجام داده است
[ترجمه گوگل]این شرکت با صرفهجویی در مصرف خانگی، از قبیل اجتناب از تلفات، صرفهجویی قابل توجهی را انجام داده است
17. Savings have been disposed of in order to meet the growing gap between income and expenditure.
[ترجمه ترگمان]به منظور برآورده کردن شکاف رو به رشد بین درآمد و هزینه ها صرفه جویی می شود
[ترجمه گوگل]صرفه جویی در هزینه ها برای رفع شکاف در حال رشد بین درآمد و هزینه صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]صرفه جویی در هزینه ها برای رفع شکاف در حال رشد بین درآمد و هزینه صورت گرفته است
18. He invested his life savings in his daughter's business.
[ترجمه ترگمان]پس انداز زندگی اش را در کسب وکار دخترش سرمایه گذاری کرد
[ترجمه گوگل]او صرفه جویی در زندگی خود را در کسب و کار دختر خود سرمایه گذاری کرد
[ترجمه گوگل]او صرفه جویی در زندگی خود را در کسب و کار دختر خود سرمایه گذاری کرد
19. A savings plan that gives you the option to vary your monthly payments.
[ترجمه ترگمان]یک برنامه پس انداز که به شما این گزینه را می دهد تا پرداخت های ماهانه خود را تغییر دهید
[ترجمه گوگل]یک طرح پس انداز که گزینه ای برای پرداخت های ماهانه شما را به شما می دهد
[ترجمه گوگل]یک طرح پس انداز که گزینه ای برای پرداخت های ماهانه شما را به شما می دهد
20. I'd like to withdraw 1000 dollars from my savings account and put it in my cheque account.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم ۱۰۰۰ دلار از حساب پس انداز خود برداشت کرده و آن را در حساب چک قرار دهم
[ترجمه گوگل]من می خواهم 1000 دلار از حساب پس اندازم را بیرون بیاورم و آن را در حساب چک من قرار دهم
[ترجمه گوگل]من می خواهم 1000 دلار از حساب پس اندازم را بیرون بیاورم و آن را در حساب چک من قرار دهم
21. Inflation has whittled away their savings.
[ترجمه ترگمان]تورم پس انداز خود را کاهش داده است
[ترجمه گوگل]تورم موجب صرفه جویی در وقت خود شده است
[ترجمه گوگل]تورم موجب صرفه جویی در وقت خود شده است
22. Do you bank at the Village Savings Bank?
[ترجمه ترگمان]آیا بانک پس انداز دهکده را می شناسید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در بانک سپرده های روستایی بانک هستید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در بانک سپرده های روستایی بانک هستید؟
پیشنهاد کاربران
پس انداز
savings account حساب پس انداز
savings account حساب پس انداز
پس انداز
ذخیره مالی
ذخیره مالی
صرفه جویی ( ها )
پس انداز ( حساب بانکی و غیره )
Everywhere I go people are becoming more and more depressed by what is happening to their savings
Everywhere I go people are becoming more and more depressed by what is happening to their savings
کلمات دیگر: