1. You must give in your examination papers now.
[ترجمه طیار] شما باید همین الان برگه امتحانیت رو بدی
[ترجمه ترگمان]حالا باید روزنامه های your را امتحان کنی
[ترجمه گوگل]شما باید در حال حاضر در مقالات خود را بررسی کنید
2. A s nobody was willing to give in, he came out for another voting.
[ترجمه ترگمان]کسی حاضر نبود تسلیم شود، برای یک رای دیگر آمد
[ترجمه گوگل]هیچ کس حاضر نبود به او بگوید، او برای رای گیری دیگری آمد
3. This government will not give in to terrorism.
[ترجمه نسرین رنجبر] این دولت تسلیم تروریسم نخواهد شد.
[ترجمه ترگمان]این دولت به تروریسم دست نخواهد زد
[ترجمه گوگل]این دولت تروریسم را نمی پذیرد
4. My family insisted that I should not give in, but stay and fight.
[ترجمه ترگمان]خانواده ام اصرار داشتند که من تسلیم نشوم، اما بمانم و بجنگم
[ترجمه گوگل]خانواده ام اصرار داشتند که من نباید در آن شرکت کنم، اما ماندن و مبارزه
5. don't give up and don't give in.
[ترجمه ترگمان]تسلیم نشو و تسلیم نشو
[ترجمه گوگل]تسلیم نشوید و نگذارید
6. The defenders were outnumbered and had to give in.
[ترجمه ترگمان]مدافعان بر تعدادشان افزوده بودند و مجبور بودند تسلیم شوند
[ترجمه گوگل]مدافعان تعداد بیشتری داشتند و مجبور بودند در آن شرکت کنند
7. All right. I give in. What did you do with the ship?
[ترجمه ترگمان] خیلی خب من تسلیم می شوم با کشتی چیکار کردی؟
[ترجمه گوگل]خیلی خوب من وارد می شوم با کشتی چه کار کردید؟
8. The government refused to give in to the hijackers' threats.
[ترجمه ترگمان]دولت از تسلیم شدن به ربایندگان هواپیما خودداری کرد
[ترجمه گوگل]دولت حاضر به تهدیدات ربایندگان نیست
9. She wouldn't give in until she received a full apology.
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که عذرخواهی کامل دریافت نمی کرد تسلیم نمی شد
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که عذرخواهی کامل نداشته باشد، نمی دهد
10. Their opposition only strengthened her resolve not to give in.
[ترجمه ترگمان]مخالفت آنان تنها عزم و اراده او را تقویت کرد که تسلیم نشود
[ترجمه گوگل]مخالفت آنها تنها باعث شد که او مجبور نباشد وارد شود
11. He was compelled to give in.
[ترجمه ترگمان]ناچار شد تسلیم شود
[ترجمه گوگل]او مجبور شد وارد شود
12. I hate the way you always give in to him.
[ترجمه نسرین رنجبر] متنفرم از اینکه همیشه در برابرش تسلیم میشی.
[ترجمه ترگمان]از شکلی که همیشه بهش میدی متنفرم
[ترجمه گوگل]من از اینکه همیشه به او می گویید بیزارم
13. Rose decided to give in her notice .
[ترجمه ترگمان]رز تصمیم گرفت توجه او را به خود جلب کند
[ترجمه گوگل]رز تصمیم گرفت تا در اطلاعیه خود بگوید
14. The government cannot be seen to give in to terrorists' demands.
[ترجمه ترگمان]دولت را نمی توان دید که خواسته های تروریست ها را برآورده کند
[ترجمه گوگل]دولت نمیتواند به درخواستهای تروریست ها پاسخ دهد
15. This rope has too much give in it.
[ترجمه ترگمان]این طناب بسیار زیاد است
[ترجمه گوگل]این طناب بیش از حد در آن قرار داده است