کلمه جو
صفحه اصلی

drop off


معنی : مردن، بخواب رفتن
معانی دیگر : به خواب رفتن، سرازیری تند، شیب تند، افتش

انگلیسی به فارسی

به خواب رفتن، (مجازاً) مردن


رها کردن، مردن، بخواب رفتن


انگلیسی به انگلیسی

• leave quietly, disappear; become less; fall asleep
deliver something (e.g.: "on my way home i can drop off the letter at the post office"); giving a ride to a person ("you don't have to take the bus, you live close to you so i will drop you off on my way")

مترادف و متضاد

مردن (فعل)
go off, expire, die, demise, perish, die down, be killed, drop off, be slain, pop off, decease, pass away, pass out, knock off

بخواب رفتن (فعل)
drop off

Antonyms: awake, wake


decrease


Synonyms: decline, diminish, dwindle, fall away, fall off, lessen, sag, slacken, slide, slip, slump


Antonyms: go up, increase, rise


deliver


Synonyms: deposit, give, hand over, leave, let off, present, set down, unload


Antonyms: receive, take away


fall asleep


Synonyms: catnap, doze, doze off, drowse, have forty winks, nod, nod off, snooze


جملات نمونه

1. Can I drop off the car in. . . ?
[ترجمه نگین] میتونم از ماشین پیاده بشم
[ترجمه ترگمان]میشه از ماشین پیاده شم؟
[ترجمه گوگل]من می توانم ماشین را در ؟

2. The membership of the club began to drop off.
[ترجمه محمد] اعضای باشگاه شروع به ترک کردن ( باشگاه ) کردند.
[ترجمه ترگمان]اعضای باشگاه شروع به ترک تحصیل کردند
[ترجمه گوگل]عضویت باشگاه شروع به افتادن کرد

3. Sales to the British forces are expected to drop off.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود فروش به نیروهای انگلیس کاهش یابد
[ترجمه گوگل]انتظار می رود فروش نیروهای بریتانیایی کاهش یابد

4. Built circa 1880, bits drop off the outside and have to be caught in a wire net hung over the door.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حدود ۱۲۰ سالته، قطعات پراکنده از بیرون پخش می شوند و باید در یک تور سیمی که از در آویزان شده باشد دستگیر شوند
[ترجمه گوگل]در حدود 1880 ساخته شده است، بیت ها از خارج خارج می شوند و باید در یک سیم سیم روی درب قرار گیرند

5. His slack, slaked face seemed about to drop off with sheer gravity of dissipation.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که بر سرش سنگینی می کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که چرت و پرت، چهره ی شلوغش، با سستی خفگی از بین رفته بود

6. I need to drop off these papers at Bob's.
[ترجمه ترگمان]من باید این اوراق را از باب بردارم
[ترجمه گوگل]من باید این مقاله ها را در باب بگذارم

7. He had heard it drop off and roll away.
[ترجمه ترگمان]صدای افتادن آن را شنید و دور شد
[ترجمه گوگل]او شنید که رها کردن و رول کردن

8. We could just cuddle up and drop off.
[ترجمه کامبیز] مافقط میتونیم صمیمانه کنار هم بخوابیم
[ترجمه ترگمان]میتونیم همدیگه رو بغل کنیم و بی خیال بشیم
[ترجمه گوگل]ما فقط می توانیم به هم بزنیم و رها شویم

9. They do not drop off when they reach full size.
[ترجمه ترگمان]آن ها زمانی که به اندازه کامل می رسند، ترک تحصیل نمی کنند
[ترجمه گوگل]آنها زمانی که به ابعاد کامل برسند، سقوط نمی کنند

10. A mystery man usually comes around to drop off a complimentary rose at extraordinary houses.
[ترجمه ترگمان]یک مرد مرموز معمولا به اطراف می اید تا یک افتخار عالی در خانه های خارق العاده پیدا کند
[ترجمه گوگل]معمولا یک مرد رمز و راز می آید که در خانه های فوق العاده ای از گل رز صریح استفاده کند

11. When it rained, the water would drop off the wire into the empty tins below.
[ترجمه ترگمان]وقتی باران باریده بود، آب آن سیم را در قوطی های خالی پایین می انداخت
[ترجمه گوگل]وقتی باران می آید، آب سیم را به قلع های خالی زیر می اندازد

12. Drop off at Lower Bridge Street, a gem of an old-fashioned byway, and browse among fashionable shops and restaurants.
[ترجمه ترگمان]در خیابان پل پایین، یک جواهر به سبک قدیمی را رها کنید، و در میان فروشگاه های مد و رستوران ها به جستجو پرداخت
[ترجمه گوگل]در لندن پل خیابان، قطعه ای از خیابان قدیمی، و در میان مغازه ها و رستوران های مد روز فهرست کنید

13. When you drop off the photos, be sure to request matte finish.
[ترجمه ترگمان]زمانی که عکس ها را رها می کنید، باید مات کننده را درخواست کنید
[ترجمه گوگل]هنگام رها کردن عکس ها، مطمئن شوید که به پایان مات پایان دهید

14. If you find it difficult to drop off, the Herbal Information Centre recommends a warm, milky drink before bedtime.
[ترجمه ترگمان]اگر حذف آن مشکل باشد، مرکز اطلاعات گیاهی قبل از خواب، یک نوشیدنی گرم و شیری رنگ را توصیه می کند
[ترجمه گوگل]اگر دشوار است که از بین برود، مرکز اطلاعات گیاهان توصیه می کند که قبل از خواب، یک نوشیدنی گرم و شیرین داشته باشید

15. A hill would begin to swell and then drop off suddenly, as if cut through by a knife.
[ترجمه ترگمان]یک تپه شروع به وزیدن می کند و بعد ناگهان مثل اینکه یک چاقو از آن عبور می کند، ناگهان از جا کنده می شود
[ترجمه گوگل]یک تپه شروع به فرو ریختن و سپس به طور ناگهانی افت می کند، به طوری که از طریق یک چاقو بریده شود

پیشنهاد کاربران

( به جایی ) بردن

پیاده کردن ( شدن )

جمع و جور کردن

رها کردن

بیرون ریختن و خالی کردن


وسایل را در جایی پیاده کردن

- کاهش یافتن، افت کردن!
- پایین انداختن، پیاده کردن! ( مثلا تو فارسی خودمونی میگیم منو همینجا بنداز پایین، یعنی من را همینجا پیاده کن )
- به خواب رفتن! ( باز هم مثلا تو فارسی خودمونی میگیم از خستگی افتادم، یعنی از شدت خستگی خوابم برد )
- چیزی را از ارتفاعی به پایین انداختن!

Is the place you get a car

Give it back return.

انداختن درون چیزی
مثل لباس در ماشین لباسشویی

Leave something somewhere for someone

پس دادن، عودت دادن، تحویل دادن

رساندن, بردن

Deliver sth on the way

start to sleep


افت، کاهش، تنزل، نزول، تقلیل

baggage drop off
تحویل دادن چمدان

Drop off:به خواب رفتن
Drop sb off : پیاده کردن کسی

پس دادن هدیه ، برگشت دادن بسته

Drop off my car
ماشینم را تحویل دادم

پیاده شدن

Drop off the dry cleaning

بیرون آوردن. . . خالی کردن. . . . تخلیه کردن

دوتا معنی داره :یکی به خواب رفتن /یکی رها کردن ( ترک کردن )

به خواب رفتن//زمین گذاشتن چیزی

drop: به زمین انداختن
drop off: تحویل دادن
مثلا:
i dropped my form یعنی فرم اتفاقا از دستم افتاد
i dropped off my form یعنی فرم را تحویل دادم

کسی یا چیزی را تا جایی با ماشین رساندن و ترک کردن .
Take sb/sth a place by car and leave them/it there.

Drop off the dry cleaning
معنیش میشه تحول دادن لباس به خشکشویی

Drop something off:deliver something on the way to somewhere else

تحویل دادن

Dliver _ تحویل دادن.

1: drop sb/sth off : توزیع کردن
2: drop sb off : کسی را با اوتومبیل جایی رساندن
3: drop off : به خواب رفتن

افتادن ( به خواب رفتن )

ارائه دادن
To drop off a resume

مُردَن، فوت کردن


drop off در داروسازی اولین مرحله ی پیچیدن نسخه است.
پنجره ی drop off در داروخانه جایی است که نسخه به آن تحویل و دارو دریافت می گردد.

Drop - offs:hills
تپه

رسوندن کسی با وسایل نقلیه

سر راه تحویل دادن
Deliver sth on the way to somewhere else

سر راه تحویل دادن

drop someone off:کسی را به جایی رساندن

!Oh, I can drop you off=اوه، من میتونم برسونمت!

drop some thing off= deliver
drop some body off=take someone to a place

drop off area در معماری و طراحی پلان به معنای فضاهای پرت و مرده میتواند باشد

معانی زیادی داره اما در کل drop انداختن معنی میده اما drop off تحویل دادن ، مردن، دور ریختن معنی میده


ترک کردن ( مدرسه ، دانشگاه. . . )
Person quitting school or university

نگه دار. من پیاده میشم.

پس دادن
تحویل دادن

پیاده کردن، رساندن

to begin to sleep

دو معنی اصلی drop off، رها کردن و تحویل دادن است.
drop off the dry cleaning تحویل دادن لباس های چرک به خشک شویی


کلمات دیگر: