کلمه جو
صفحه اصلی

psychotherapist


روانشناسى : روان درمانگر

انگلیسی به انگلیسی

• one who provides psychological therapy for mental disorders

جملات نمونه

1. He sees a psychotherapist twice a week.
[ترجمه ترگمان]او دو بار در هفته روان پزشک را ملاقات می کند
[ترجمه گوگل]او یک روان درمانگر را دو بار در هفته میبیند

2. Anyone can call themselves a psychotherapist.
[ترجمه بارش] هرکس می تواند خود را یک روانپزشک بنامد
[ترجمه میثم نبی پور] هرکس می تواند خودش را یک روان درمانگر بنامد.
[ترجمه ترگمان]هر کسی می تونه خودش رو روان روان کنه
[ترجمه گوگل]هرکس می تواند خود را روانپزشک کند

3. Phillip Hodson is a psychotherapist with special interests in children's problems.
[ترجمه ترگمان]فیلیپ Hodson (فیلیپ Hodson)روان درمانگر با علایق خاص در مشکلات کودکان است
[ترجمه گوگل]فیلیپ هودسون یک روانپزشک است که دارای منافع خاص در مشکلات کودکان است

4. When family relationships require intervention for improvement, a psychotherapist should be asked to help.
[ترجمه ترگمان]زمانی که روابط خانوادگی نیاز به مداخله برای بهبود دارد، باید از یک روان پزشک درخواست کمک کرد
[ترجمه گوگل]وقتی روابط خانوادگی نیاز به مداخله برای بهبود، از یک رواندرمانی بخواهید که به آن کمک کند

5. Every-thing I have said here about the psychotherapist is also true to some extent for all the other health professionals involved.
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که من در اینجا درباره روان درمانگر گفته بودم، تا حدودی برای تمام متخصصان بهداشتی دیگر صادق است
[ترجمه گوگل]هرچیزی که من در مورد روان درمانگر در اینجا گفتم، برای برخی دیگر از متخصصان بهداشتی دیگر نیز صادق است

6. As a psychotherapist for children and adolescents, she has placed kids in psychiatric hospitals.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان روان درمانگر کودکان و نوجوانان، کودکان را در بیمارستان های روانی قرار داده است
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک روانپزشک برای کودکان و نوجوانان، بچه ها را در بیمارستان های روانپزشکی قرار داده است

7. Psychotherapist Philippa Perry, spouse of artist Grayson Perry, will advise on How to Stay Sane while social change teacher Roman Krznaric will give his thoughts on How to Find Fulfilling Work.
[ترجمه ترگمان]فیلیپا پری پری، همسر هنرمند گریسون ریک پری، در مورد چگونگی اقامت عاقل در زمانی که معلم تغییر اجتماعی رومن Krznaric به او در مورد نحوه پیدا کردن کار Fulfilling کمک خواهد کرد، مشاوره خواهد کرد
[ترجمه گوگل]روان درمانگر فیلیپا پری، همسر هنرمند گریسون پری، در مورد نحوه صحیح نگهداری، مشاوره خواهد کرد، در حالی که روان Krznaric، معلم اجتماعی تغییر افکار خود را در مورد چگونگی یافتن کار انجام خواهد داد

8. He found a psychotherapist near him to supervise his work with a surrogate, and flew the surrogate out from Los Angeles.
[ترجمه ترگمان]او روان درمانگر را در نزدیکی خود یافت تا کار خود را با جانشینی سرپرستی کند و به دنبال جانشینی از لس انجلس به پرواز در آمد
[ترجمه گوگل]او یک روانپزشک در نزدیکی او پیدا کرد تا کار خود را با یک جایگزین نظارت کند و از لس آنجلس خارج شد

9. Psychotherapist Dr. Nathaniel Branden suggests a simple solution for people who feel overwhelmed with life: the 5 percent rule.
[ترجمه ترگمان]دکتر Nathaniel Branden یک راه حل ساده برای افرادی پیشنهاد می کند که در زندگی احساس درماندگی می کنند: قانون ۵ درصد
[ترجمه گوگل]دکتر ناتانیل براندن، روان درمانگر، یک راه حل ساده برای افرادی است که 5 درصد قوانین زندگی را با زندگی رو به رو می کنند

10. Employing the services of a counsellor, coach, psychotherapist etc could be effective in dealing with the feeling of being sick and tired.
[ترجمه ترگمان]استفاده از خدمات مشاور، مربی، روان درمانگر و غیره می تواند در برخورد با احساس بیمار و خستگی موثر باشد
[ترجمه گوگل]استفاده از خدمات یک مشاور، مربی، روان درمانگر و غیره می تواند در برخورد با احساس بیمار و خستگی موثر باشد

11. Moby Coquillard, a psychotherapist and swimmer from San Mateo, Calif., is so convinced that he prescribes exercise to depressed patients.
[ترجمه ترگمان]Moby Coquillard، شناگر و شناگر از سن ماتیو تا کالیفرنیا او به قدری متقاعد شده است که برای بیماران افسرده عمل می کند
[ترجمه گوگل]مابی کیکیلارد، روان درمانگر و شناگر از سان ماتئو، کالیفرنیا، تا به این خاطر متقاعد شده است که او ورزش را برای بیماران افسرده تجویز می کند

12. Berkeley, California, psychotherapist Elayne Savage says familiarity is a big reason people may choose someone like Mom or Dad as a partner.
[ترجمه ترگمان]برکلی، کالیفرنیا، psychotherapist Savage می گوید آشنایی دلیل بزرگی است که مردم ممکن است فردی مثل مادر یا پدر را به عنوان شریک انتخاب کنند
[ترجمه گوگل]الایین صورج، روان درمانگر Berkeley، California می گوید آشنایی، یک دلیل بزرگ است که ممکن است فردی مانند مامان یا پدر به عنوان یک شریک انتخاب کند

13. The psychotherapist analyzed and explained the cause of his autism.
[ترجمه ترگمان]روان پزشک او را بررسی کرد و علت اوتیسم را توضیح داد
[ترجمه گوگل]روان درمانگر، علت اوتیسم را تحلیل و توضیح داد

14. Dr. Michael Newton was a traditional psychotherapist opposed to past life regression work when a client spontaneously entered what seemed like a past life regression.
[ترجمه ترگمان]دکتر مایکل نیوتن، یک روان پزشک سنتی بود که با روش رگرسیون زندگی گذشته اش مخالفت کرد زمانی که یک مشتری به طور خود به آنچه که شبیه یک رگرسیون زندگی گذشته بود وارد شد
[ترجمه گوگل]دکتر مایکل نیوتن روان درمانگر سنتی مخالف کار رگرسیون گذشته زندگی بود زمانی که یک مشتری به طور خود به خود وارد شد که به نظر می رسید یک رگرسیون زندگی گذشته است

15. Psychotherapist Rosemary Randall described her Cambridge-based project to reduce people's carbon footprint by engaging them in a series of "carbon conversations".
[ترجمه ترگمان]\"رز ماری رندل\"، پروژه مبتنی بر کمبریج را توصیف کرد تا جای پای کربن را با استفاده از آن ها در مجموعه ای از \"گفتگوهای کربن\" کاهش دهد
[ترجمه گوگل]رزماری راندال، روان درمانگر، پروژهی مبتنی بر کمبریج خود را برای کاهش اثرات کربنی مردم با تعامل با آنها در یک سری از �مکالمات کربن� توصیف کرد

پیشنهاد کاربران

روان درمانگر

روانکاو

psychotherapist ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: روان‏درمانگر
تعریف: فردی که تخصص او روان‏درمانی است


کلمات دیگر: