کلمه جو
صفحه اصلی

hitter

انگلیسی به فارسی

هیتلر


انگلیسی به انگلیسی

• person or thing which hits; batter (sports)

جملات نمونه

1. The baseball hitter fumbled his attempt to catch it.
[ترجمه ترگمان]توپ بیسبال در جستجوی آن بود که آن را بگیرد
[ترجمه گوگل]هیتلر بیس بال تلاش خود را برای گرفتن آن را تحریک کرد

2. She is an excellent hitter and able to drive the ball beyond 200 metres.
[ترجمه ترگمان]او یک hitter عالی است و می تواند توپ را به بیش از ۲۰۰ متر براند
[ترجمه گوگل]او یک پیروزی عالی است و می تواند توپ را به فراتر از 200 متر هدایت کند

3. He'd be a better hitter if he could learn to pull.
[ترجمه ترگمان]اگر می توانست یاد بگیرد چه ضربه ای بهتر از آن خواهد بود
[ترجمه گوگل]او می تواند یک هتتر بهتر است اگر او می تواند یاد بگیرند به جلو

4. If this was baseball, the next hitter would have gotten a fastball to the temple.
[ترجمه ترگمان]اگه بیس بال بود ضربه بعدی توپ رو به معبد می زد
[ترجمه گوگل]اگر این بیس بال بود، hitter بعدی سریعا به معبد رسید

5. I was a designated hitter there, and every day I got three or four ABs.
[ترجمه ترگمان]آنجا کسی بود که در آنجا به من ضربه می زد و هر روز سه چهار ساعت وقت داشتم
[ترجمه گوگل]من در آنجا هیتلر بودم و هر روز سه یا چهار AB را دریافت کردم

6. Leadoff hitter Brett Hardy, a lefty, hit a line drive to left field.
[ترجمه ترگمان]\"Brett هاردی hitter\" (Brett هاردی)، بازیکن lefty، به سمت چپ به راه افتاد
[ترجمه گوگل]Leader Hitter برت هاردی، یک دست چپ، یک راننده خط به سمت چپ ضربه زد

7. As with the designated hitter, there would be different rules in different leagues.
[ترجمه ترگمان]اما در مورد the، قوانین دیگری در فرسنگ ها مختلف وجود دارد
[ترجمه گوگل]همانطور که با هیتلر تعیین شده، قوانین مختلف در لیگ های مختلف وجود دارد

8. The Sox want Canseco, the designated hitter in 199 to play right.
[ترجمه ترگمان]رد ساکس \"- Canseco\" رو می خوان \"hitter که در ۱۹۹ قرار داره تا درست بازی کنه\"
[ترجمه گوگل]Sox می خواهد Canseco، هیتلر تعیین شده در 199 بازی کند

9. We have the hitter sit on the ball swinging a bat.
[ترجمه ترگمان]ما the رو داریم که روی توپ نشسته و یه چوب بیس بال رو تاب میده
[ترجمه گوگل]ما هیتلر را روی توپ می گذاریم و لگد می اندازیم

10. The hitter had to hang in there until he hit the ball or struck out.
[ترجمه ترگمان]ضربه زن به آن جا مانده بود تا به توپ ضربه بزند یا به آن ضربه بزند
[ترجمه گوگل]هیتلر مجبور شد در آنجا بماند تا توپ را بگیرد و یا به زمین بیفتد

11. Finley was shading the lefty spray hitter toward left.
[ترجمه ترگمان]فینلی داشت به سمت چپ ضربه می زد
[ترجمه گوگل]فینیلی اسپیرینگ چپ را به طرف چپ سایه زد

12. Every hitter likes fastballs, just like everybody likes ice cream.
[ترجمه ترگمان]هر زنی از fastballs خوشش میاد، درست مثل همه بستنی دوست داره
[ترجمه گوگل]هر hitter fastballs را دوست دارد، درست مثل همه بستنی را دوست دارد

13. The Yankees recognized that Gehrig was a good hitter.
[ترجمه ترگمان]یانکی ها اون Gehrig رو خوب تشخیص دادن
[ترجمه گوگل]یانکی ها به این نتیجه رسیدند که جرگه یک پیرو خوب بود

14. Where do the pitcher and the hitter stand?
[ترجمه ترگمان]پارچ و the رو کجا میذاری؟
[ترجمه گوگل]کوهنورد و کوهنورد کجا هستند؟

پیشنهاد کاربران

ضربه زننده ( در ورزش بیسبال )

( در بیسبال ) چوب زن


کلمات دیگر: