(پزشکی) دش آوایی، آوا پریشی، نقص در شنوایی، بد آوایی، طب عدم قدرت تکلم، اشکال در حرف زدن، دشوایی
dysphonia
(پزشکی) دش آوایی، آوا پریشی، نقص در شنوایی، بد آوایی، طب عدم قدرت تکلم، اشکال در حرف زدن، دشوایی
انگلیسی به فارسی
(پزشکی) عدم قدرت تکلم، اشکال در حرف زدن، دشوایی
دیسفونیا
انگلیسی به انگلیسی
• difficulty in pronouncing words
جملات نمونه
1. The gender difference of autism lies in behavior disorder, dysphonia and intellectual characteristics.
[ترجمه ترگمان]تفاوت جنسیت در اوتیسم در اختلال رفتاری، dysphonia و ویژگی های فکری است
[ترجمه گوگل]تفاوت جنسیتی اوتیسم در اختلال رفتار، اختلال و ویژگی های فکری قرار دارد
[ترجمه گوگل]تفاوت جنسیتی اوتیسم در اختلال رفتار، اختلال و ویژگی های فکری قرار دارد
2. A surprisingly low seropositivity rate of anti-acetylcholine-receptor antibodies (1/ and anti-MuSK (Muscle Specific Kinase) antibodies (0/ were found in these dysphonia MG patients.
[ترجمه ترگمان]یک نرخ بالای seropositivity با آنتی بادی anti - استیل ضد استیل (۱ \/ و آنتی -)(ماهیچه ویژه ماهیچه)در این بیماران dysphonia MG یافت شد
[ترجمه گوگل]میزان آنتی بادی های گیرنده Anti-acetylcholine-1 (و Anti-MuSK (آنتی بادی های خاص کیناز عضلانی) به میزان قابل ملاحظه ای کم (0 / در این بیماران دیسفونی MG یافت شد
[ترجمه گوگل]میزان آنتی بادی های گیرنده Anti-acetylcholine-1 (و Anti-MuSK (آنتی بادی های خاص کیناز عضلانی) به میزان قابل ملاحظه ای کم (0 / در این بیماران دیسفونی MG یافت شد
3. For the recovery stage of stroke this treatment may potentiate the recovery of body dysfunction and dysphonia in that ultrasound may improve brain microcirculation.
[ترجمه ترگمان]برای مرحله بازیابی سکته، این درمان ممکن است بهبود عملکرد بد کارکردی بدن را بهبود بخشد و dysphonia ها در این فراصوت می تواند microcirculation مغزی را بهبود بخشد
[ترجمه گوگل]برای مرحله بهبودی سکته مغزی این درمان ممکن است بهبود عملکرد و اختلال در بدن را تقویت کند که در آن اولتراسوند ممکن است موجب افزایش رشد میکرو سیکلوکتیو شود
[ترجمه گوگل]برای مرحله بهبودی سکته مغزی این درمان ممکن است بهبود عملکرد و اختلال در بدن را تقویت کند که در آن اولتراسوند ممکن است موجب افزایش رشد میکرو سیکلوکتیو شود
4. If using your voice is difficult, then you know what dysphonia is.
[ترجمه ترگمان]اگر با استفاده از صدای خود مشکل است، می دانید که what چیست
[ترجمه گوگل]اگر استفاده از صدای شما دشوار باشد، بدانید که چه چیزی دسیفونی است
[ترجمه گوگل]اگر استفاده از صدای شما دشوار باشد، بدانید که چه چیزی دسیفونی است
5. Remain vigilant for systemic effects that may follow administration of botulinum toxins, including dysphagia, dysphonia, weakness, dyspnea, or respiratory distress.
[ترجمه ترگمان]در مورد اثرات سیستمیک هوشیار باشید که ممکن است از مدیریت of استفاده کند، از جمله dysphagia، dysphonia، ضعف، dyspnea، یا پریشانی تنفسی
[ترجمه گوگل]برای تأثیرات سیستمیک که ممکن است پس از تجویز سموم بوتولینوم، از جمله دیسفاژی، دیسفونیا، ضعف، تنگی نفس یا تنفس تنفسی باشد، همچنان مراقب باشید
[ترجمه گوگل]برای تأثیرات سیستمیک که ممکن است پس از تجویز سموم بوتولینوم، از جمله دیسفاژی، دیسفونیا، ضعف، تنگی نفس یا تنفس تنفسی باشد، همچنان مراقب باشید
6. Laozhang is close already 70 years old, latter cough is frequent, and appear gradually cracked, dysphonia .
[ترجمه ترگمان]Laozhang نزدیک به ۷۰ سال سن دارد، سرفه اخیر مکرر است و به تدریج ترک می شود
[ترجمه گوگل]Laozhang نزدیک به 70 ساله است، سرفه بعدی مکرر است، و به نظر می رسد به تدریج ترک خورده، اختلال
[ترجمه گوگل]Laozhang نزدیک به 70 ساله است، سرفه بعدی مکرر است، و به نظر می رسد به تدریج ترک خورده، اختلال
7. Serious when can accompany have fiction, continuously movement and dysphonia .
[ترجمه ترگمان]چیزهای جدی زمانی که می توانند همراه با حرکات و حرکات مداوم و مداوم همراه باشند جدی هستند
[ترجمه گوگل]جدی زمانی که می تواند همراه با داستان، حرکت مداوم و اختلال است
[ترجمه گوگل]جدی زمانی که می تواند همراه با داستان، حرکت مداوم و اختلال است
8. Objective To compare the reliability of acoustic measure and the electroglottograph in evaluation of the voice dysphonia.
[ترجمه ترگمان]هدف برای مقایسه قابلیت اطمینان اندازه گیری صوتی و the در ارزیابی صدای dysphonia
[ترجمه گوگل]هدف: مقایسه قابلیت اطمینان اندازه گیری صوتی و الکتگلوتوگراف در ارزیابی اختلال صوتی
[ترجمه گوگل]هدف: مقایسه قابلیت اطمینان اندازه گیری صوتی و الکتگلوتوگراف در ارزیابی اختلال صوتی
9. Voice tremor can be isolated or associated with tremor of other body parts, and it must be distinguished from spasmodic dysphonia, a dystonic disorder of the larynx.
[ترجمه ترگمان]لرزش صدا می تواند با لرزش بخش های دیگر بدن جدا یا مرتبط باشد، و باید با spasmodic dysphonia، اختلال dystonic حنجره تشخیص داده شود
[ترجمه گوگل]لرزش صدا را می توان از لرزش بخش های دیگر بدن جدا کرد، و باید از اختلال اسپاسمودیک، اختلال دوقطبی حنجره تشخیص داده شود
[ترجمه گوگل]لرزش صدا را می توان از لرزش بخش های دیگر بدن جدا کرد، و باید از اختلال اسپاسمودیک، اختلال دوقطبی حنجره تشخیص داده شود
10. If using your voice is difficult, then you know what dysphonia is. The more common name for this disorder is hoarseness.
[ترجمه ترگمان]اگر با استفاده از صدای خود مشکل است، می دانید که what چیست نام متداول این اختلال hoarseness است
[ترجمه گوگل]اگر استفاده از صدای شما دشوار باشد، بدانید که چه چیزی دسیفونی است نام شایع تر برای این اختلال، خفگی است
[ترجمه گوگل]اگر استفاده از صدای شما دشوار باشد، بدانید که چه چیزی دسیفونی است نام شایع تر برای این اختلال، خفگی است
11. We did not notice any open rhinolalia, dysphagia and dysphonia.
[ترجمه ترگمان]ما متوجه any و dysphagia و dysphonia نشده بودیم
[ترجمه گوگل]ما هیچ رینولالی باز، دیسفاژی و دیسفونی را متوجه نشدیم
[ترجمه گوگل]ما هیچ رینولالی باز، دیسفاژی و دیسفونی را متوجه نشدیم
پیشنهاد کاربران
فقدان نسبی در تولید صدا
کلمات دیگر: