(پزشکی ـ روان شناسی) بد خوانی، خوانش پریشی (اختلال در توانایی خواندن)، دیسلکسی
dyslexia
(پزشکی ـ روان شناسی) بد خوانی، خوانش پریشی (اختلال در توانایی خواندن)، دیسلکسی
انگلیسی به فارسی
(پزشکی ـ روانشناسی) بد خوانی، خوانش پریشی (اختلال در توانایی خواندن)، دیسلکسی
انگلیسی به انگلیسی
• learning disability characterized by difficulty in reading and writing
dyslexia is difficulty with reading, caused by a slight disorder of the brain.
dyslexia is difficulty with reading, caused by a slight disorder of the brain.
جملات نمونه
1. A common sign of dyslexia is that the sequencing of letters when spelling words may be incorrect.
[ترجمه ترگمان]یک نشانه مشترک از نارساخوانی این است که توالی حروف هنگام هجی کردن، ممکن است نادرست باشد
[ترجمه گوگل]علامت معمول دیسکسیاک این است که ترتیب حروف زمانی که کلمه املا ممکن است نادرست باشد
[ترجمه گوگل]علامت معمول دیسکسیاک این است که ترتیب حروف زمانی که کلمه املا ممکن است نادرست باشد
2. Overcame childhood dyslexia to graduate second in his high - school class.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی، در کلاس دبیرستان خود، در مقام دوم فارغ التحصیل می شوند
[ترجمه گوگل]دوران نارساخنی دوران کودکی را در کلاس دوم دبیرستان به پایان رساند
[ترجمه گوگل]دوران نارساخنی دوران کودکی را در کلاس دوم دبیرستان به پایان رساند
3. One of the effects of dyslexia, in my case at least, is that you pay tremendous attention to detail.
[ترجمه ترگمان]یکی از اثرات نارساخوانی، در مورد من، این است که شما توجه زیادی به جزئیات می کنید
[ترجمه گوگل]یکی از اثرات نارساخوان، حداقل در مورد من این است که به جزئیات توجه زیادی می کنید
[ترجمه گوگل]یکی از اثرات نارساخوان، حداقل در مورد من این است که به جزئیات توجه زیادی می کنید
4. Other symptoms of dyslexia can include difficulty in writing, calculating or even understanding the spoken word.
[ترجمه ترگمان]علایم دیگر نارساخوانی، می تواند شامل دشواری در نوشتن، محاسبه و یا حتی درک کلمه گفتاری باشد
[ترجمه گوگل]سایر علائم نارساخوانی می تواند شامل مشکالت در نوشتن، محاسبه یا حتی درک کلمه ی گفتاری باشد
[ترجمه گوگل]سایر علائم نارساخوانی می تواند شامل مشکالت در نوشتن، محاسبه یا حتی درک کلمه ی گفتاری باشد
5. Had some form of dyslexia or word-blindness.
[ترجمه ترگمان]مبتلا به نارساخوانی یا word
[ترجمه گوگل]تا به حال نوعی نارساخوانی یا کلمه کوری بود
[ترجمه گوگل]تا به حال نوعی نارساخوانی یا کلمه کوری بود
6. Read in studio More than fifty children with dyslexia have lobbied councillors to keep their school open.
[ترجمه ترگمان]در استودیو، بیش از ۵۰ کودک مبتلا به نارساخوانی، به عنوان اعضای شورا برای باز نگه داشتن مدرسه شان تلاش کرده اند
[ترجمه گوگل]خواندن در استودیو بیش از پنجاه کودک مبتلا به نارساخوانی لاببی شورای نگهبان برای بازداشتن مدرسه خود دارند
[ترجمه گوگل]خواندن در استودیو بیش از پنجاه کودک مبتلا به نارساخوانی لاببی شورای نگهبان برای بازداشتن مدرسه خود دارند
7. While causes of dyslexia remain obscure, there is growing evidence that it is neurological in nature.
[ترجمه ترگمان]در حالی که علل نارساخوانی، مبهم باقی می ماند، شواهد رو به رشدی وجود دارد مبنی بر این که در طبیعت عصبی است
[ترجمه گوگل]در حالی که علل نارساخوانی هنوز باقی مانده است، شواهد رو به رشدی وجود دارد که طبیعت عصبی است
[ترجمه گوگل]در حالی که علل نارساخوانی هنوز باقی مانده است، شواهد رو به رشدی وجود دارد که طبیعت عصبی است
8. Dyslexia may be caused by a brain abnormality involving the sense of sight.
[ترجمه ترگمان]نارساخوانی ممکن است توسط یک ناهنجاری از مغز که شامل حس بینایی است، ایجاد شود
[ترجمه گوگل]اختلال التهابی ممکن است ناشی از اختلالات مغزی باشد که شامل حس بینایی می شود
[ترجمه گوگل]اختلال التهابی ممکن است ناشی از اختلالات مغزی باشد که شامل حس بینایی می شود
9. The Baltimore-based society defines dyslexia as a type of learning disability that revolves around difficulty in processing language.
[ترجمه ترگمان]جامعه بالتیمور - based نارساخوانی را به عنوان نوعی از ناتوانی یادگیری تعریف می کند که حول محور دشواری در پردازش زبان می چرخد
[ترجمه گوگل]جامعه مبتنی بر بالتیمور، اختلال نعوظ را نوعی ناتوانی یادگیری می داند که در مورد پردازش زبان در معرض مشکل است
[ترجمه گوگل]جامعه مبتنی بر بالتیمور، اختلال نعوظ را نوعی ناتوانی یادگیری می داند که در مورد پردازش زبان در معرض مشکل است
10. Dyslexia sufferers often write the letters of a word in reverse order.
[ترجمه ترگمان]افرادی که مبتلا به نارساخوانی هستند اغلب حروف یک کلمه را به ترتیب معکوس می نویسند
[ترجمه گوگل]اغلب بیماران مبتلا به نارساخوان نامه ای از یک کلمه به ترتیب معکوس می نویسند
[ترجمه گوگل]اغلب بیماران مبتلا به نارساخوان نامه ای از یک کلمه به ترتیب معکوس می نویسند
11. This contrasts with developmental dyslexia which is an impairment, possibly congenital, in learning to read in the first place.
[ترجمه ترگمان]این تفاوت با نارساخوانی رشد است که نقص، احتمالا مادرزادی، در یادگیری خواندن در مکان اول است
[ترجمه گوگل]این در مقایسه با نارساخوانهای رشدی است که در نهایت به عنوان یک اختلال، احتمالا مادرزادی، در یادگیری به کار می رود
[ترجمه گوگل]این در مقایسه با نارساخوانهای رشدی است که در نهایت به عنوان یک اختلال، احتمالا مادرزادی، در یادگیری به کار می رود
12. Dyslexia takes an immense toll in lost productivity, thwarted careers, frustration, depression and other behavioral problems.
[ترجمه ترگمان]نارساخوانی تلفات بسیار زیادی در بهره وری از دست داده، شغل ها، ناامیدی، افسردگی و دیگر مشکلات رفتاری را به خود می گیرد
[ترجمه گوگل]نارساخوانی عوارض زیادی در بازدهی از دست رفته، شغل خنثی، سرخوردگی، افسردگی و سایر رفتارهای رفتاری دارد
[ترجمه گوگل]نارساخوانی عوارض زیادی در بازدهی از دست رفته، شغل خنثی، سرخوردگی، افسردگی و سایر رفتارهای رفتاری دارد
13. This pattern of acquired dyslexia is in fact seen.
[ترجمه ترگمان]این الگوی نارساخوانی، در حقیقت دیده می شود
[ترجمه گوگل]این الگو از نارساخوانهای به دست آمده در واقع دیده می شود
[ترجمه گوگل]این الگو از نارساخوانهای به دست آمده در واقع دیده می شود
14. Any claim of a new treatment for dyslexia is certain to be controversial, in part because the stakes are so high.
[ترجمه ترگمان]هر گونه ادعای یک درمان جدید برای خوانش پریشی، به این دلیل که خطرات بسیار بالا هستند، بحث برانگیز است
[ترجمه گوگل]هر گونه ادعای درمان جدید برای نارساخوانی قطعا بحث برانگیز است، بخشی به دلیل آنکه میزان سهام بسیار زیاد است
[ترجمه گوگل]هر گونه ادعای درمان جدید برای نارساخوانی قطعا بحث برانگیز است، بخشی به دلیل آنکه میزان سهام بسیار زیاد است
پیشنهاد کاربران
پریشان خوانی
نارسا خوانی
خوانش پریشی
از دست دادن قدرت تکلم
نوعی اختلال در یادگیری زبان ، بیمارانی که از این اختلال رنج میبرن نمیتونن بخونن٫بنویسن و کلمات رو هجی کنن. اختلالی که در اثر آسیبهای مغزی در سمت چپ مغز به وجود میاد.
خوانش پریشی ( اختلال در خواندن روان و سلیس )
در پزشکی یعنی کوری نسبت به کلمات در اثر اسیب به ناحیه شکنج زاویه ا ی قشر مغز
دُشخوانی.
ممنون از همه عزیزانی که وقت می گذارن و معنی می نویسن و توضیح میدن.
هستند افرادی که بهتون افتخار میکنند. ممنون
هستند افرادی که بهتون افتخار میکنند. ممنون
dyslexia ( زبانشناسی )
واژه مصوب: خوانش پریشی
تعریف: گونه ای از زبان پریشی که مشخصۀ آن ناتوانی در خواندن است
واژه مصوب: خوانش پریشی
تعریف: گونه ای از زبان پریشی که مشخصۀ آن ناتوانی در خواندن است
کلمات دیگر: