کلمه جو
صفحه اصلی

cockpit


معنی : اطاقک خلبان در هواپیما، صحنه تئاتر، محل دعوا ومسابقه
معانی دیگر : صحنه ی گرد (برای خروس جنگی)، نبردگاه، رزمگاه، عرصه ی کارزار، کابین کشتی، اتاقک سکاندار، (هواپیما) کابین، (هواپیمای بزرگ) اتاقک خلبان و کمک خلبانان، (هواپیمای کوچگ) جایگاه خلبان و سرنشینان، (سابقا - در کشتی های جنگی) زیستگاه افسران دون پایه (که هنگام رزم به بیمارستان تبدیل می شد)، (در اتومبیل های مسابقه ای) صندلی راننده

انگلیسی به فارسی

صحنه تئاتر، محل دعوا و مسابقه، اطاقک خلبان در هواپیما


کابین خلبان، اطاقک خلبان در هواپیما، صحنه تئاتر، محل دعوا ومسابقه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an enclosed area from which the pilot and crew control an airplane.

- The captain emerged from the cockpit and said goodbye to some of the passengers.
[ترجمه فرهام] کاپیتان از کابین خلبان بیرون آمد و با عده ای از مسافران خداحافظی کرد
[ترجمه ترگمان] کاپیتان از کابین خلبان بیرون آمد و با برخی از مسافران خداحافظی کرد
[ترجمه گوگل] کاپیتان از کابین خلبان آمد و به برخی از مسافران خداحافظی کرد

(2) تعریف: a low, open area near the stern of a yacht or other decked boat, providing space for the person steering, the crew, and usu. passengers.

(3) تعریف: an enclosed area in which cockfights are held.

• enclosed space for a pilot in an airplane
the cockpit in a plane or racing car is the part where the pilot or driver sits.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] یک گودال بسته با دیواره های پرشیب به شکل ستاره که بوسیله تیه های مخروطی در نواحی استوایی حاره احاطه شده است و معمولاً حدود 10 برابر اندازه سوراخ غول یا فروچاله کارستی می باشد. ناحیه تیپ یا شاخص: جامائیکا.

مترادف و متضاد

اطاقک خلبان در هواپیما (اسم)
cockpit

صحنه تئاتر (اسم)
cockpit

محل دعوا ومسابقه (اسم)
cockpit

جملات نمونه

1. The window in the cockpit had blown in and the pressure dropped dramatically.
[ترجمه ترگمان]پنجره ای که در کابین خلبان بود منفجر شده بود و فشار به طور چشمگیری کاهش یافت
[ترجمه گوگل]پنجره در کابین خلبان وارد شد و فشار به شدت کاهش یافت

2. There was not much elbow room in the cockpit of a Snipe.
[ترجمه ترگمان]در کابین خلبان یک شکارچی زیاد نبود
[ترجمه گوگل]در کابین خلبان Snipe چندان زیادی وجود نداشت

3. They lowered him gradually into the cockpit. Somehow they squeezed him in the tight space, and strapped him in.
[ترجمه ترگمان]به تدریج او را به درون کابین هدایت کردند به هر حال او را در فضای تنگ فشرده نگه داشتند و او را با تسمه بسته بودند
[ترجمه گوگل]آنها او را به تدریج به کابین خلبان پایین آوردند بعضی اوقات او را در فضای محکم فشار دادند و او را درگیر کرد

4. He climbed into the cockpit of the fighter.
[ترجمه ترگمان]از کابین خلبان بیرون آمد
[ترجمه گوگل]او به کابین خلبان جنگنده صعود کرد

5. Rex, his watch companion, was still in the cockpit attending to the helm.
[ترجمه ترگمان]رکس، رفیق ساعتش هنوز در کابین خلبان بود
[ترجمه گوگل]رکس، همراه همسرش، هنوز در کابین خلبان حضور داشت

6. The flight crew reported smoke in the cockpit and cabin before the tower lost contact.
[ترجمه ترگمان]خدمه پرواز قبل از اینکه برج از بین برود، دود را در کابین خلبان گزارش کردند
[ترجمه گوگل]خدمه پرواز قبل از اینکه تماس با برج قطع شود، در کابین خلبان و کابین دودش را گزارش کرد

7. Strapped into an armor-lined cockpit and trussed up in a flak jacket and helmet, Air Force Capt.
[ترجمه ترگمان]کاپیتان نیروی هوایی گفت: سوار بر یک کابین پر از زره و در حالی که یک ژاکت ضد گلوله و کلاه ایمنی به تن کرده بود،
[ترجمه گوگل]در یک کابین خلبان زره پوش قرار داده شده و در جلیقه و کلاه ایمنی قرار داده شده است، نیروی هوایی نیروی هوایی

8. Fiers sits in the cockpit pod between the two engines.
[ترجمه ترگمان]Fiers در سفینه cockpit بین دو ماشین می نشیند
[ترجمه گوگل]Fiers در دوچرخه کابین خلبان بین دو موتور نشسته است

9. A unique oval aft cockpit is dry and protected when sailing and is an excellent area for dining in port.
[ترجمه ترگمان]یک کابین خلبان بیضی منحصر به فرد هنگام حرکت، خشک و محافظت می شود و یک منطقه عالی برای غذا خوردن در بندر است
[ترجمه گوگل]کابین خلبان بدون سرنشین بی نظیر در هنگام قایقرانی خشک و محافظت می شود و یک منطقه عالی برای غذا در بندر است

10. Suddenly there was a crash in my cockpit - bits and pieces seemed to fly everywhere.
[ترجمه ترگمان]ناگهان صدای انفجاری در کابین خلبان شنیدم که به نظر می رسید همه جا پرواز می کند
[ترجمه گوگل]ناگهان در کابین خلبان من یک تصادف وجود داشت - بیت ها و قطعه ها به نظر می رسید پرواز در همه جا

11. Rear cockpit above features a periscope that seemingly makes the front occupant's head transparent.
[ترجمه ترگمان]بالا - کابین خلبان در بالای ویژگی ها یک پریسکوپ است که ظاهر ساکن جلویی را شفاف می کند
[ترجمه گوگل]کابین خلبان عقب بالا دارای یک پریسکوپ است که ظاهرا سر شصت جلوی شفاف را ایجاد می کند

12. It featured an enclosed glazed cockpit for the pilots with sliding panels, and portholes were located along the hull sides.
[ترجمه ترگمان]این تابلو یک کابین خلبان سرپوشیده را برای خلبانان با قاب های لغزشی نشان می داد و دریچه ها در کنار بدنه کشتی قرار داشتند
[ترجمه گوگل]این یک کابین خلبان شیشه ای بسته برای خلبانان با پانل های کشویی بود، و طرفداران در امتداد سمت دو طرف قرار داشتند

13. Virgin hopes a day in the cockpit will become as popular as a day at the races for company gatherings.
[ترجمه ترگمان]مریم باکره امیدوار است روزی در کابین خلبان به عنوان یک روز در مسابقات گردهمایی شرکت محبوب شود
[ترجمه گوگل]ویرجین امیدوار است یک روز در کابین خلبان به عنوان یک روز در مسابقات برای جمع آوری شرکت تبدیل خواهد شد

14. Only the stewardess can go from the cabin to the cockpit.
[ترجمه ترگمان]فقط مهماندار هواپیما می تواند از کابین به کابین خلبان برود
[ترجمه گوگل]فقط مهماندار هواپیما می تواند از کابین به کابین خلبان وارد شود

پیشنهاد کاربران

اتاق کنترل


مودلاتو


کابین خلبان
the section where the pilot and the co - pilot manage the aircraft.

he stood up and jigged in the cockpit

اتاقک خلبان ببینید این ها مر بوط می شن به هواپیما که
wings: معنیش بال ها
tail : عقب
engine:موتر هواپیما
و. . . . . . .


The place that pilot and co - pilot contoll the aeroplane

a small closed space where pilots sit in aircraft or racers sit in racing car

cockpit ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: اتاقک خلبان
تعریف: اتاقکی در هواپیما که خلبان و دستیارانش در آن مستقر می‏شوند


کلمات دیگر: