1. The window in the cockpit had blown in and the pressure dropped dramatically.
[ترجمه ترگمان]پنجره ای که در کابین خلبان بود منفجر شده بود و فشار به طور چشمگیری کاهش یافت
[ترجمه گوگل]پنجره در کابین خلبان وارد شد و فشار به شدت کاهش یافت
2. There was not much elbow room in the cockpit of a Snipe.
[ترجمه ترگمان]در کابین خلبان یک شکارچی زیاد نبود
[ترجمه گوگل]در کابین خلبان Snipe چندان زیادی وجود نداشت
3. They lowered him gradually into the cockpit. Somehow they squeezed him in the tight space, and strapped him in.
[ترجمه ترگمان]به تدریج او را به درون کابین هدایت کردند به هر حال او را در فضای تنگ فشرده نگه داشتند و او را با تسمه بسته بودند
[ترجمه گوگل]آنها او را به تدریج به کابین خلبان پایین آوردند بعضی اوقات او را در فضای محکم فشار دادند و او را درگیر کرد
4. He climbed into the cockpit of the fighter.
[ترجمه ترگمان]از کابین خلبان بیرون آمد
[ترجمه گوگل]او به کابین خلبان جنگنده صعود کرد
5. Rex, his watch companion, was still in the cockpit attending to the helm.
[ترجمه ترگمان]رکس، رفیق ساعتش هنوز در کابین خلبان بود
[ترجمه گوگل]رکس، همراه همسرش، هنوز در کابین خلبان حضور داشت
6. The flight crew reported smoke in the cockpit and cabin before the tower lost contact.
[ترجمه ترگمان]خدمه پرواز قبل از اینکه برج از بین برود، دود را در کابین خلبان گزارش کردند
[ترجمه گوگل]خدمه پرواز قبل از اینکه تماس با برج قطع شود، در کابین خلبان و کابین دودش را گزارش کرد
7. Strapped into an armor-lined cockpit and trussed up in a flak jacket and helmet, Air Force Capt.
[ترجمه ترگمان]کاپیتان نیروی هوایی گفت: سوار بر یک کابین پر از زره و در حالی که یک ژاکت ضد گلوله و کلاه ایمنی به تن کرده بود،
[ترجمه گوگل]در یک کابین خلبان زره پوش قرار داده شده و در جلیقه و کلاه ایمنی قرار داده شده است، نیروی هوایی نیروی هوایی
8. Fiers sits in the cockpit pod between the two engines.
[ترجمه ترگمان]Fiers در سفینه cockpit بین دو ماشین می نشیند
[ترجمه گوگل]Fiers در دوچرخه کابین خلبان بین دو موتور نشسته است
9. A unique oval aft cockpit is dry and protected when sailing and is an excellent area for dining in port.
[ترجمه ترگمان]یک کابین خلبان بیضی منحصر به فرد هنگام حرکت، خشک و محافظت می شود و یک منطقه عالی برای غذا خوردن در بندر است
[ترجمه گوگل]کابین خلبان بدون سرنشین بی نظیر در هنگام قایقرانی خشک و محافظت می شود و یک منطقه عالی برای غذا در بندر است
10. Suddenly there was a crash in my cockpit - bits and pieces seemed to fly everywhere.
[ترجمه ترگمان]ناگهان صدای انفجاری در کابین خلبان شنیدم که به نظر می رسید همه جا پرواز می کند
[ترجمه گوگل]ناگهان در کابین خلبان من یک تصادف وجود داشت - بیت ها و قطعه ها به نظر می رسید پرواز در همه جا
11. Rear cockpit above features a periscope that seemingly makes the front occupant's head transparent.
[ترجمه ترگمان]بالا - کابین خلبان در بالای ویژگی ها یک پریسکوپ است که ظاهر ساکن جلویی را شفاف می کند
[ترجمه گوگل]کابین خلبان عقب بالا دارای یک پریسکوپ است که ظاهرا سر شصت جلوی شفاف را ایجاد می کند
12. It featured an enclosed glazed cockpit for the pilots with sliding panels, and portholes were located along the hull sides.
[ترجمه ترگمان]این تابلو یک کابین خلبان سرپوشیده را برای خلبانان با قاب های لغزشی نشان می داد و دریچه ها در کنار بدنه کشتی قرار داشتند
[ترجمه گوگل]این یک کابین خلبان شیشه ای بسته برای خلبانان با پانل های کشویی بود، و طرفداران در امتداد سمت دو طرف قرار داشتند
13. Virgin hopes a day in the cockpit will become as popular as a day at the races for company gatherings.
[ترجمه ترگمان]مریم باکره امیدوار است روزی در کابین خلبان به عنوان یک روز در مسابقات گردهمایی شرکت محبوب شود
[ترجمه گوگل]ویرجین امیدوار است یک روز در کابین خلبان به عنوان یک روز در مسابقات برای جمع آوری شرکت تبدیل خواهد شد
14. Only the stewardess can go from the cabin to the cockpit.
[ترجمه ترگمان]فقط مهماندار هواپیما می تواند از کابین به کابین خلبان برود
[ترجمه گوگل]فقط مهماندار هواپیما می تواند از کابین به کابین خلبان وارد شود