کلمه جو
صفحه اصلی

abuser


ضایع کننده، بدزبان، فحاش، دشنام دهنده

انگلیسی به فارسی

ضایع‌کننده، بدزبان، فحاش، دشنام‌دهنده


انگلیسی به انگلیسی

• one who abuses, one who mistreats; one who misuses
a drug abuser is someone who takes drugs that they should not take, for example in order to experience a pleasant effect on their senses.
you also use abuser to refer to someone who treats a person cruelly and violently.

جملات نمونه

1. They emphasize the need for the abuser to know his feelings, identify his inner frustrations and redirect his responses.
[ترجمه ترگمان]آن ها بر نیاز به فردی که به صورت فردی به دیگران آزار می رساند تاکید می کنند، سرخوردگی داخلی خود را تشخیص داده و پاسخ های او را هدایت می کنند
[ترجمه گوگل]آنها تاکید می کنند که نیاز به سوء استفاده از احساسات او، شناسایی ناامیدی های درونی وی و پاسخ های خود را هدایت می کند

2. An abused child may become an abuser, and may in old age be abused by a grown child.
[ترجمه ترگمان]کودکی که مورد سو استفاده قرار می گیرد ممکن است فردی آزار دهنده شود و ممکن است در سنین پیری توسط یک کودک بزرگ مورد سو استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]یک کودک مورد آزار و شکنجه ممکن است به یک سوءاستفاده کننده تبدیل شود و ممکن است در سالخوردگی توسط یک کودک بالغ مورد سوء استفاده قرار گیرد

3. He is not just a rapist and abuser of women.
[ترجمه ترگمان]او تنها یک متجاوز و آزار دهنده زنان نیست
[ترجمه گوگل]او فقط یک مهاجم و سوء استفاده از زنان نیست

4. Months later, still a drug abuser, he instinctively saves the life of a small-time hood at a nightclub.
[ترجمه ترگمان]ماه ها بعد، با این وجود، هنوز هم یک abuser مواد مخدر، او به طور غریزی زندگی یک کلاه کوچک را در یک کلوپ شبانه نجات می دهد
[ترجمه گوگل]چند ماه بعد، هنوز یک متخلف به مواد مخدر است، او غافلگیرانه زندگی یک کاپیتان کوچک در یک کلوپ شبانه را ذخیره می کند

5. No longer does the abuser need to be dominated by his inheritance of fear and lust for power.
[ترجمه ترگمان]دیگر فردی که به صورت فردی آزار می رساند، نیاز به غلبه بر وراثت او از ترس و شهوت قدرت دارد
[ترجمه گوگل]دیگر نیازی به سوءاستفاده از وراث او از ترس و شهوت برای قدرت نیست

6. The evidence unequivocally shows that criminalizing the drug abuser does not solve the problem.
[ترجمه ترگمان]شواهد کاملا روشن نشان می دهند که آزار دادن فردی که به صورت فردی آزار می رساند، مشکل را حل نمی کند
[ترجمه گوگل]شواهد به وضوح نشان می دهد که جرم و جنایت سوء استفاده از مواد مخدر مشکلی را حل نمی کند

7. But maybe an abused substance abuser can"t be cured through therapy and methadone but instead through confrontation and forgiveness. "
[ترجمه ترگمان]اما ممکن است فردی که به صورت فردی مورد سو استفاده قرار گیرد، نمی تواند از طریق درمان و متادون درمان شود، بلکه در عوض از طریق مقابله و بخشش درمان شود \"
[ترجمه گوگل]اما ممکن است سوء مصرف کننده مواد سوء مصرف کننده از طریق درمان و متادون درمان نشود اما در عوض از طریق مقابله و آمرزش '

8. Months later, Toronto police learned that her abuser had already been jailed, and that she had been placed with a foster family.
[ترجمه ترگمان]چند ماه بعد، پلیس تورنتو مطلع شد که فردی که به صورت فردی آزار می رساند، به زندان انداخته شده است و او با خانواده ای بزرگ قرار داشته است
[ترجمه گوگل]چند ماه بعد، پلیس تورنتو متوجه شد که سوء قصدش را قبلا زندانی کرده است و او با یک خانواده پرورشگاه قرار داده شده است

9. Mr. Chen is a notorious credit abuser, so nobody trusts him.
[ترجمه ترگمان]آقای \"چن\" از اون سو استفاده کردن کسی بهش اعتماد نداره
[ترجمه گوگل]آقای چن یک متهم فریبکارانه است، بنابراین هیچ کس به او اعتماد ندارد

10. An abuser may take both heroin and psychotropic substances during a given period.
[ترجمه ترگمان]یک فرد آزار دهنده ممکن است در طی یک دوره زمانی هر دو مواد مخدر و روان گردان را مصرف کند
[ترجمه گوگل]یک سوء تفاهم کننده ممکن است هر دو ماده هروئین و مواد روانگردان را در طول یک دوره معینی از خود بگیرد

11. One woman changed her abuser into a cartoon figure who ran away.
[ترجمه ترگمان]یک زن او را به صورت فردی که به صورت کلامی تبدیل به فردی کارتونی شده بود، تغییر داد که فرار کرد
[ترجمه گوگل]یک زن زن و شوهرش را به یک شخصیت کارتونی تبدیل کرد که فرار کرد

12. Their abuser, though inculpated by the church, was never reported to the police.
[ترجمه ترگمان]فردی که آزار کلامی از جانب کلیسا انجام می داد، هرگز به پلیس گزارش نشده است
[ترجمه گوگل]هرچند که سوءاستفاده کننده آنها، هرچند توسط کلیسا محکوم شده، هرگز به پلیس گزارش نشده است

13. When we are honest, we come to the humbling realization that in each abuser is a piece of us.
[ترجمه ترگمان]وقتی صادق باشیم، به درک فروتنی که در هر فردی که به صورت فردی آزار می رساند، یک تکه از ما می شود، می رسیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما صادقانه می گوییم، متوجه می شویم که در هر سوء استفاده کننده، قطعه ای از ما است

14. Officers have been visiting stores advising businessmen how to spot the signs of an abuser.
[ترجمه ترگمان]افسران در حال بازدید از فروشگاه ها هستند و به تجار توصیه می کنند که چطور علائم فردی که به صورت فردی آزار می رساند را تشخیص دهند
[ترجمه گوگل]افسران در حال بازدید از مغازه ها هستند که به تجار و بازرگانان توصیه می کنند تا علائم یک سوء استفاده را نشانه بگیرند

15. Agency definitions of abuse and what behaviours constitute abuse must maintain the balance of responsibility between the abuser and abused.
[ترجمه ترگمان]تعاریف سازمان از آزار و رفتارهایی که آزار و اذیت را تشکیل می دهند باید تعادل مسیولیت را بین فردی که به صورت فردی آزار می رساند حفظ کند و مورد آزار قرار گیرد
[ترجمه گوگل]تعاریف آژانس از سوء استفاده و رفتارهایی که سوءاستفاده می کنند باید تعادل مسئولیت بین سوء استفاده کنندگان و سوء استفاده را حفظ کنند

پیشنهاد کاربران

متجاوز، تجاوز کننده.

سوءاستفاده کننده، آزاردهنده، متجاوز

آزار رسان، آسیب رسان، سوءاستفاده کننده

ناقض، لگدمال کننده، متجاوز، بی حرمت کننده
مثلا می گویند
notorious abusers of human rights
معنی: ناقضین بدنام حقوق بشر
یا: متجاوزین رسوای به حقوق بشر
یا: لگد مال کنندگان بدنام حقوق بشر

آزارگر
کسی ک از آزار دادن دیگران لذت میبره

human rights abuser ناقض حقوق بشر


کلمات دیگر: