کلمه جو
صفحه اصلی

get out of hand

انگلیسی به فارسی

از کنترل خارج شدن.کنترل اوضاع را از دست دادن. عنان چیزی را از دست دادن.


مترادف و متضاد

Get out of control


جملات نمونه

The costs have continued to increase, and now seem to be getting out of hand.

قیمت‌ها به بالا رفتن ادامه دادند و حالا به نظر میرسد که از کنترل خارج شده‌اند.


Pull or spray garden weeds before they get out of hand.

علف‌های هرز باغ را بچینید یا سمپاشی کنید قبل از اینکه از کنترل خارج شوند.


But eventually it became clear that things were getting out of hand.

اما در نهایت مشخص شد که اوضاع داشت از کنترل خارج می‌شد.


پیشنهاد کاربران

از کنترل خارج شدن

سلام دوستان. تعریف انگلیسی:get out of control وقتی که ی چیزی از کنترل ما خارج میشه ما از این اصطلاح استفاده میکنیم
For example: the children are making a
lot of noise so the classroom get out of

. my hand

همه چیز از کنترل خارج شدن

اوضاع از دست در رفتن، کنترل اوضاع را از دست دادن، افسار/عنان/لگام چیزی را از دست دادن، خارج از کنترل شدن

کنترل چیزی از دست کسی خارج شدن

از کنترل خارج شدن، پر هرج و مرج و غیر قابل کنترل شدن یک موقعیت

عصبانی شدن

To become difficult to control

It was the end of term and the children were getting a little out of hand
پایان سال تحصیلی بود و بچه ها داشتن یک مقدار از کنترل خارج می شدن.


@لَنگویچ


کلمات دیگر: