1. Nought venture, nought have [gain, win].
[ترجمه ترگمان]سرمایهگذاری بیشتر، هیچ nought [ کسب، برد ] ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ سرمایه گذاری، هیچ چیز [کسب، پیروزی]
2. Merry is he that hath nought to lose.
[ترجمه ترگمان]مری حق دارد از دست بدهد
[ترجمه گوگل]خوشحال است که چیزی برای از دست دادن ندارد
3. Sales rose by nought point four per cent last month.
[ترجمه ترگمان]فروش در ماه گذشته به میزان ۴ درصد افزایش یافت
[ترجمه گوگل]فروش در ماه گذشته 4 درصد افزایش یافت
4. Nought is another way of saying zero.
[ترجمه ترگمان]Nought یک روش دیگر برای بیان صفر است
[ترجمه گوگل]Naught راه دیگری برای گفتن صفر است
5. Houses are graded from nought to ten for energy efficiency.
[ترجمه ترگمان]خانه ها از nought تا ده جهت بهره وری انرژی درجه بندی می شوند
[ترجمه گوگل]خانه ها از 10 تا 10 برای بهره وری انرژی ارزیابی می شوند
6. This car can accelerate from nought to sixty in ten seconds.
[ترجمه ترگمان]این ماشین می تواند از nought تا شصت در ده ثانیه شتاب بگیرد
[ترجمه گوگل]این ماشین می تواند از شش تا ده ثانیه به سرعت شتاب کند
7. All our efforts have come to nought .
[ترجمه ترگمان]تمام تلاش ما به هیچ جا نمی رسد
[ترجمه گوگل]تمام تلاش های ما به دست آمده است
8. I give the programme nought out of ten for humour.
[ترجمه ترگمان]من این برنامه را از ساعت ده برای شوخی به شما واگذار می کنم
[ترجمه گوگل]من این برنامه را از ده نفر برای طنز ارائه می دهم
9. But really, all this will come to nought.
[ترجمه ترگمان]اما در حقیقت، همه این چیزها به هیچ دردی نمی خورند
[ترجمه گوگل]اما واقعا، این همه به چیزی کم خواهد شد
10. And 75 per cent of nought is still nought.
[ترجمه ترگمان]و ۷۵ درصد از nought هنوز nought
[ترجمه گوگل]و 75 درصد از چیزهای کم است
11. Beauty without bounty avails nought.
[ترجمه ترگمان]زیبایی بدون پاداش هیچ ارزشی ندارد
[ترجمه گوگل]زیبایی بدون فضیلت کم است
12. Peace negotiations came to nought .
[ترجمه ترگمان]مذاکرات صلح به هیچ وجه came
[ترجمه گوگل]مذاکرات صلح به کمبود رسید
13. Notwithstanding my right I am set at nought; in my wound rankles, sinless though I am.
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه حق با من است، من هیچ گونه حقی ندارم؛ با این که من خود را تنها و معصوم می دانم
[ترجمه گوگل]با وجود حق من، من کم است؛ در مراسم زخم من، گناه هستم هرچند من هستم
14. The Greeks did nought, but play the fools and lie.
[ترجمه ترگمان]یونانی ها هیچ nought، اما احمق ها را بازی می کنند و دروغ می گویند
[ترجمه گوگل]یونانیان انجام ندادند، اما احمق ها و دروغ را بازی می کنند
15. When multiplying numbers ending in nought, bring down the noughts first.
[ترجمه ترگمان]وقتی اعداد ضرب شونده به هیچ وجه پایان می یابند، the را پایین بیاورید
[ترجمه گوگل]اگر تعداد اعداد به پایان برسد، ابتدا ابتدا صفات را کاهش دهید