کلمه جو
صفحه اصلی

leave out


1- حذف کردن، قلم زدن 2- از قلم انداختن، نادیده انگاشتن، فروگذار کردن

انگلیسی به فارسی

حذف کردن، از قلم انداختن


نادیده گرفتن، صرف نظر کردن


ترک کردن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to not put in or not include; omit.
متضاد: include

- She made a cake but left out the sugar by mistake.
[ترجمه F] او کیک درست کرد ولی اشتباها شکر را از قلم انداخت
[ترجمه ترگمان] کیک را درست کرد، اما از اشتباه بیرون رفت
[ترجمه گوگل] او یک کیک ساخت اما شکر را اشتباه ترک کرد

• omit, skip, not include; not say, not do

مترادف و متضاد

Omit (to not include)


Allow a portion to remain unused or unconsumed (to neglect to mention)


جملات نمونه

1. Keep me in your memory, leave out all the rest.
[ترجمه A.A] منو در خاطرت نگهدار ، بقیه را نادیده بگیر
[ترجمه ترگمان]، منو تو حافظه خودت نگه داری بقیه رو هم خاموش کن
[ترجمه گوگل]من را در حافظه خود حفظ کن، تمام بقیه را ترک کن

2. If you prefer mild flavours reduce or leave out the chilli.
[ترجمه ترگمان]اگر طعم های ملایم را ترجیح می دهید، فلفل چیلی را کاهش یا ترک کنید
[ترجمه گوگل]اگر طعم ملایم را ترجیح می دهید چیلی را از بین می برد یا از آن خارج می شوید

3. Leave out the flannel and answer the question!
[ترجمه sara] چرت و پرت نگو، سوال رو جواب بده!
[ترجمه ترگمان]از فلانل برو بیرون و سوال را جواب بده!
[ترجمه گوگل]رختخواب را ترک کنید و به سوال پاسخ دهید!

4. Say that again, but this time leave out the swear - words.
[ترجمه یاسمن] دوباره بگو، اما این دفعه قسم خوردن را کنار بگذار
[ترجمه ترگمان] دوباره بگو، اما این دفعه قسم می خورم
[ترجمه گوگل]بگو که دوباره، اما این بار از کلمات قسم خورده ام

5. It didn't seem fair to leave out her father.
[ترجمه ترگمان]این منصفانه به نظر نمی رسید که پدرش را ترک کند
[ترجمه گوگل]به نظر نمیرسد پدرش را ترک کند

6. As a welcome, relatives and friends leave out food and drink on the altar.
[ترجمه ترگمان]به عنوان خوش آمد گویی، بستگان و دوستان غذا و نوشیدنی را در قربانگاه ترک می کنند
[ترجمه گوگل]به عنوان یک خوش آمدید، بستگان و دوستان غذا و نوشیدنی را در محراب بیرون می زنند

7. For single quotes or apostrophes leave out the Shift key.
[ترجمه ترگمان]برای یک نقل قول یا apostrophes، کلید تبدیل را ترک کنید
[ترجمه گوگل]برای نقل قول ها و یا آپوستروف ها کلید Shift را ترک کنید

8. Do we leave out dates to fox her?
[ترجمه ترگمان]آیا قرار است روزی از خانه بیرون برویم که او را روباه کنیم؟
[ترجمه گوگل]آیا تاریخ را به روباه او می گذاریم؟

9. I leave out many things that matter.
[ترجمه ترگمان]من خیلی چیزها رو از دست می دم
[ترجمه گوگل]من چیزهای زیادی را که مهم است را ترک خواهم کرد

10. And leave out unrelated work experience.
[ترجمه ترگمان]و هیچ تجربه کاری نامربوط را رها نکنید
[ترجمه گوگل]و تجربه کاری غیر مرتبط را ترک کنید

11. I have had to leave out some beautiful and important branches of combinatorial theory.
[ترجمه ترگمان]باید برخی شاخه های زیبا و مهم از نظریه ترکیبی را کنار بگذاریم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم شاخه های زیبا و مهم نظریه ترکیبی را ترک کنم

12. Don't leave out the definite article.
[ترجمه ترگمان]مقاله مشخصی را بیرون نگذارید
[ترجمه گوگل]از مقاله قطعی نگذارید

13. We can leave out the second sentence.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم جمله دوم را حذف کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم جمله دوم را ترک کنیم

14. In copying this document, be careful not to leave out any words.
[ترجمه ترگمان]در کپی کردن این سند، مراقب باشید که هیچ کلامی را رها نکنید
[ترجمه گوگل]در کپی کردن این سند، مراقب باشید که هیچ کلمه ای را ترک نکنید

15. They must decide what to leave out.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید تصمیم بگیرند که چه باید بکنند
[ترجمه گوگل]آنها باید تصمیم بگیرند چه چیزی را ترک کنند

پیشنهاد کاربران

از قلم انداختن

رها کردن

صرف نظر کردن

To leave out is exclude شامل نشدن، حذف شدن

Not include, omit

کنار گذاشتن
صرفنظر کردن
نادیده گرفتن

صرف نظر کردن از

حذف کردن، جدا کردن، بیرون کشیدن.
I want a hamburger but please , leave out the pickles
من یک همرگر میخام ولی لطفا خیارشورها شو جدا کن. ( قرار نده )

محروم کردن
exclude
in everyday English, people usually say leave something or someone out rather than exclude something or someone:
Some information was left out of the report. .

to not include someone or something

نادیده گرفتن

Allowبه معنی
We painted the kite yellow. Then we left it Example : out to dry

leave ( sth ) out of account

To ignore something=

Did u leave out a line
یه خط رو جاگذاشتی؟

Leave out یعنی عقب مانده بودن
For example :she feels left out


کلمات دیگر: