کلمه جو
صفحه اصلی

tutelage


معنی : سرپرستی، قیمومت، للگی، تعلیم سرخانه
معانی دیگر : مربی گری، هدایت، کفالت، تعلیم، آموزش

انگلیسی به فارسی

للگی، قیمومت، سرپرستی، تعلیم سرخانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or function of a tutor or teacher; instruction; teaching.
مترادف: instruction, tuition
مشابه: education, schooling, training, tutorage

- Her singing improved under the great master's tutelage.
[ترجمه ترگمان] آواز او زیر نظر استاد بزرگ بهتر شده بود
[ترجمه گوگل] آواز او تحت نظارت عالی استاد بهبود یافته است

(2) تعریف: the act of guarding, guiding, or protecting, or the condition of being under a guardian or tutor.
مترادف: guardianship, guidance, keeping, protection, supervision
مشابه: care, charge, direction, tutorage, wardship

- He was an adult now and resented his uncle's tutelage.
[ترجمه ترگمان] او اکنون یک فرد بالغ بود و از سرپرستی عمویش بیزار بود
[ترجمه گوگل] او اکنون یک بالغ بود و از استبداد عموی خود بیزار بود

• guardianship; instruction; state of being under guardianship or instruction
if people are under the tutelage of other people, the second group of people have authority over the first; a formal word.

مترادف و متضاد

سرپرستی (اسم)
care, patronage, attendance, supervision, tutelage, superintendency, superintendence, wardship, tutorship, tutorage, protectorship

قیمومت (اسم)
mandate, patronage, tutelage, wardship, protectorate, tutorship, tutorage

للگی (اسم)
tutelage, pedagogy, tutorship, tutorage, pedagogics

تعلیم سرخانه (اسم)
tutelage

guardianship; teaching


Synonyms: apprenticeship, care, coaching, custody, drilling, education, guidance, instruction, lesson, preparation, protection, schooling, supervision, training, tutoring


جملات نمونه

1. under the tutelage of. . .
تحت سرپرستی. . .

2. You can attend embroidery classes under the tutelage of Jocelyn James.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید تحت سرپرستی of جیمز در کلاس های گلدوزی شرکت کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید در کلاس های گلدوزی تحت نظارت Jocelyn جیمز شرکت کنید

3. He made good progress under her tutelage.
[ترجمه ترگمان]او تحت تعلیم او پیشرفت خوبی کرده بود
[ترجمه گوگل]او تحت نظارت او پیشرفت خوبی انجام داد

4. A new regime was installed under French tutelage.
[ترجمه ترگمان]یک رژیم جدید تحت سرپرستی فرانسوی نصب شد
[ترجمه گوگل]یک رژیم جدید تحت نظارت فرانسوی نصب شد

5. Under the tutelage of Professor Roberts, the 900 delegates assessed and discussed the social market economy.
[ترجمه ترگمان]۹۰۰ نماینده تحت سرپرستی پروفسور رابرتز، اقتصاد بازار اجتماعی را ارزیابی و مورد بحث قرار دادند
[ترجمه گوگل]تحت نظارت پروفسور رابرتز، 900 نماینده، اقتصاد بازار اجتماعی را بررسی و مورد بحث قرار دادند

6. Under his tutelage, she started reading widely again.
[ترجمه ترگمان]تحت سرپرستی او، دوباره شروع به مطالعه گسترده کرد
[ترجمه گوگل]تحت مراقبت او، او شروع به خواندن به طور گسترده ای دوباره

7. She begins her career under the tutelage of her father, another artist of some talent but not much renown.
[ترجمه ترگمان]او حرفه خود را تحت سرپرستی پدرش آغاز می کند، هنرمند دیگری از استعداد است، اما شهرت چندانی ندارد
[ترجمه گوگل]او کار خود را تحت حراست از پدرش، هنرمند دیگری از برخی استعدادها، اما بسیار مشهور نیست

8. In summer and autumn embroidery courses under the tutelage of Jocelyn James are held.
[ترجمه ترگمان]در تابستان و دوره های قلاب دوزی پاییز تحت سرپرستی of جیمز برگزار می شود
[ترجمه گوگل]در تابستان و پاییز دوره های گلدوزی تحت نظارت Jocelyn جیمز برگزار می شود

9. But under the tutelage of the Rev.
[ترجمه ترگمان]اما در زیر نظر کشیش،
[ترجمه گوگل]اما تحت نظارت مجله

10. Under his generous tutelage, she was developing a narcissistic interest in herself.
[ترجمه ترگمان]تحت سرپرستی سخاوتمندانه او، او در حال توسعه منافع خودشیفتگی در خود بود
[ترجمه گوگل]او تحت نظارت سخاوتمندانه او در حال توسعه علاقه خاص به خودش بود

11. Today, under Flanagan's tutelage, she is very much a winner.
[ترجمه ترگمان]، امروز، تحت تعلیم \"فلاناگان\" اون خیلی برنده ست
[ترجمه گوگل]امروزه تحت نظارت فلانگان، او بسیار برنده است

12. I gained valuable training under his tutelage.
[ترجمه ترگمان]من آموزش ارزشمندی رو زیر نظر گرفتم
[ترجمه گوگل]من تحت تعلیم او آموزش ارزشمندی گرفتم

13. Because of her deep knowledge tutelage and the unique life space, her prose has become a knowledge feminine emotion experience expression and thought achievement congealing .
[ترجمه ترگمان]به دلیل آموزش های دانش عمیق او و فضای زندگی منحصر به فرد، نثر او به یک تجربه احساسی زنانه تبدیل شده است و در زمان انجماد فکر می کند
[ترجمه گوگل]به خاطر مراقبت از دانش عمیق و فضای زندگی منحصر به فرد، داستان او تبدیل به یک تجربه تجربه شناختی از احساسات زنانه و تحقق موفقیت های ذهنی شده است

14. Then enhances own tutelage once more!
[ترجمه ترگمان]سپس آموزش خود را یک بار دیگر افزایش می دهد!
[ترجمه گوگل]سپس بار دیگر خود را نگه می دارد!

15. Years of price's tutelage prepared him for the launch of his own discount chain in 198
[ترجمه ترگمان]سال ها سرپرستی قیمت، او را برای راه اندازی زنجیره تخفیف خود در ۱۹۸ آماده کرد
[ترجمه گوگل]سال ها نگهداری قیمت او را برای راه اندازی زنجیره تخفیف خود را در سال 198 آماده شده است

under the tutelage of...

تحت سرپرستی...


پیشنهاد کاربران

( تحت ) سرپرستی
( زیر نظر ) مربی‎گری، آموزش


کلمات دیگر: