پیش بینی کردن، انتظار داشتن، پیشدستی کردن، جلوانداختن، پیش گرفتن بر، سبقت جستن بر
anticipated
پیش بینی کردن، انتظار داشتن، پیشدستی کردن، جلوانداختن، پیش گرفتن بر، سبقت جستن بر
انگلیسی به فارسی
پیش بینی شده، پیش بینی کردن، پیشدستی کردن، سبقت جستن، انتظار داشتن، جلوانداختن، پیش گرفتن بر، سبقت جستن بر
انگلیسی به انگلیسی
• expected, foreseen, predicted, envisioned
جملات نمونه
1. a new russian initative must now be anticipated
اکنون باید در انتظار پیشگامی جدید روس ها بود.
2. It is anticipated that inflation will stabilize at 3%.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی می شود که تورم در ۳ درصد تثبیت شود
[ترجمه گوگل]پیش بینی می شود که تورم در 3 درصد ثبات یابد
[ترجمه گوگل]پیش بینی می شود که تورم در 3 درصد ثبات یابد
3. We anticipated her winning first prize.
[ترجمه رضا] ما پیش بینی کردیم که او جایزه نفر اول را ببرد
[ترجمه Mary] ما انتظار داشتیم او جایزه ی اول ( را ) برنده شود
[ترجمه ترگمان]ما انتظار برنده شدن او را داشتیم[ترجمه گوگل]ما پیش بینی کرد که جایزه اول او برنده شود
4. A relatively firm material can be anticipated.
[ترجمه ترگمان]یک ماده نسبتا محکم می تواند پیش بینی شود
[ترجمه گوگل]یک ماده نسبتا قوی می تواند پیش بینی شود
[ترجمه گوگل]یک ماده نسبتا قوی می تواند پیش بینی شود
5. They have anticipated us and seized the bridge.
[ترجمه ترگمان]آن ها ما را پیش بینی کرده و پل را تصرف کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها ما را پیش بینی کرده اند و پل را گرفته اند
[ترجمه گوگل]آنها ما را پیش بینی کرده اند و پل را گرفته اند
6. Copernicus anticipated in part the discoveries of the 17th and 18th centuries.
[ترجمه ترگمان]کوپرنیک در بخشی از کشفیات قرون ۱۷ و ۱۸ پیشی گرفت
[ترجمه گوگل]کوپرنیک بخشی از اکتشافات قرنهای هفدهم و هجدهم را پیش بینی کرد
[ترجمه گوگل]کوپرنیک بخشی از اکتشافات قرنهای هفدهم و هجدهم را پیش بینی کرد
7. Many modern inventions were anticipated by Leonardo da Vinci.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اختراعات مدرن توسط لئوناردو داوینچی پیش بینی شده بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از اختراعات مدرن توسط لئوناردو داوینچی پیش بینی شده بود
[ترجمه گوگل]بسیاری از اختراعات مدرن توسط لئوناردو داوینچی پیش بینی شده بود
8. We anticipated our competitors by getting our products onto the market first.
[ترجمه ترگمان]ما پیش بینی کردیم که رقبای ما در ابتدا محصولات خود را به بازار عرضه کنند
[ترجمه گوگل]ما رقبای خود را پیش بینی کردیم تا محصولات خود را به بازار عرضه کنیم
[ترجمه گوگل]ما رقبای خود را پیش بینی کردیم تا محصولات خود را به بازار عرضه کنیم
9. The directors anticipated a fall in demand.
[ترجمه ترگمان]مدیران انتظار کاهش تقاضا را داشتند
[ترجمه گوگل]مدیران پیش بینی کاهش تقاضا را داشتند
[ترجمه گوگل]مدیران پیش بینی کاهش تقاضا را داشتند
10. I anticipated that he would be late.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی کرده بودم که دیر خواهد شد
[ترجمه گوگل]پیش بینی کردم که دیر شود
[ترجمه گوگل]پیش بینی کردم که دیر شود
11. We anticipated their complaint by writing a full report.
[ترجمه ترگمان]ما با نوشتن یک گزارش کامل، شکایت آن ها را پیش بینی کردیم
[ترجمه گوگل]ما شکایت خود را با نوشتن یک گزارش کامل پیش بینی کردیم
[ترجمه گوگل]ما شکایت خود را با نوشتن یک گزارش کامل پیش بینی کردیم
12. The attack was anticipated but its intensity came as a shock.
[ترجمه ترگمان]این حمله پیش بینی شده اما شدت آن به عنوان یک شوک به وجود آمد
[ترجمه گوگل]حمله پیش بینی شده بود اما شدت آن به عنوان یک شوک اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]حمله پیش بینی شده بود اما شدت آن به عنوان یک شوک اتفاق افتاد
13. The author anticipated the question in a preceding chapter.
[ترجمه ترگمان]مولف این سوال را در فصل قبل پیش بینی کرده بود
[ترجمه گوگل]نویسنده این سوال را در فصل قبلی پیش بینی کرد
[ترجمه گوگل]نویسنده این سوال را در فصل قبلی پیش بینی کرد
14. Sales are better than anticipated.
[ترجمه ترگمان]فروش به مراتب بهتر از فروش است
[ترجمه گوگل]فروش بهتر از پیش بینی شده است
[ترجمه گوگل]فروش بهتر از پیش بینی شده است
پیشنهاد کاربران
پیشبینی شده ( صفت )
صفت ) سبقت گرفته، پیش افتاده ( از دیگران )
آتی، برنامه ریزی شده
مورد انتظار
پیش بینی شده، مورد انتظار، منتظره
expected hopefully
کلمات دیگر: