1. He decided to devote the rest of his life to scientific investigation.
[ترجمه سامان] او تصمیم گرفت تا باقی عمرش را وقف تحقیقات علمی کند.
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت که بقیه عمرش را به تحقیقات علمی اختصاص دهد
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت بقیه عمر خود را به تحقیقات علمی اختصاص دهد
2. It can't be denied that we need to devote more resources to this problem.
[ترجمه ترگمان]نمی توان انکار کرد که ما باید منابع بیشتری را به این مساله اختصاص دهیم
[ترجمه گوگل]نمی توان انکار کرد که ما باید منابع بیشتری را برای این مشکل اختصاص دهیم
3. He left government to devote more time to his family.
[ترجمه ترگمان]او از دولت کناره گیری کرد تا زمان بیشتری را به خانواده اش اختصاص دهد
[ترجمه گوگل]او دولت را ترک کرد تا زمان بیشتری را برای خانواده اش اختصاص دهد
4. He wanted to devote his energies to writing films.
[ترجمه ترگمان]او می خواست انرژی خود را وقف نوشتن فیلم کند
[ترجمه گوگل]او می خواست انرژی خود را به نوشتن فیلم ها اختصاص دهد
5. We devote several days to the exploration of the magnificent Maya sites of Copan.
[ترجمه ترگمان]ما چندین روز را به اکتشاف مکان های باشکوه مایا در copan اختصاص می دهیم
[ترجمه گوگل]ما چندین روز به کاوش سایت های بزرگ مایا کوان اختصاص داده ایم
6. Small companies can devote more personal attention to each project.
[ترجمه ترگمان]شرکت های کوچک می توانند توجه شخصی بیشتری به هر پروژه کنند
[ترجمه گوگل]شرکت های کوچک می توانند توجه بیشتری به هر پروژه ای داشته باشند
7. The original intention was to devote three months to the project.
[ترجمه ترگمان]هدف اصلی، اختصاص سه ماه به این پروژه بود
[ترجمه گوگل]قصد اصلی این بود که سه ماه به پروژه اختصاص دهیم
8. I devote myself heart and soul to the arduous task.
[ترجمه ترگمان]من خودم را وقف این کار دشوار می کنم
[ترجمه گوگل]من خودم قلب و روح را به کار سختی اختصاص می دهم
9. She had given up her career to devote herself to the task of keeping house and raising a family.
[ترجمه ترگمان]شغلش را از دست داده بود تا خودش را وقف این کار کند که خانه را نگه دارد و یک خانواده بزرگ کند
[ترجمه گوگل]او کار خود را به حال خود رها کرد تا خود را به وظیفه نگهداری خانه و پرورش خانواده اختصاص دهد
10. It isn't a subject to which I devote a great deal of thought.
[ترجمه ترگمان]این موضوعی نیست که من کلی فکر می کنم
[ترجمه گوگل]این موضوعی نیست که من به آن توجه زیادی می کنم
11. She gladly gave up her part-time job to devote herself entirely to her art.
[ترجمه ترگمان]او با کمال مسرت بخشی از وظیفه خود را رها کرد تا خودش را وقف هنر او کند
[ترجمه گوگل]او با خوشحالی از کار نیمه وقت خودداری کرد تا خود را به طور کامل به هنر خود اختصاص دهد
12. After I had graduated I continued to devote myself to research.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه فارغ التحصیل شدم، خودم را وقف تحقیق کردم
[ترجمه گوگل]پس از فارغ التحصیلی من همچنان خودم را برای پژوهش اختصاص دادم
13. We devote five full days a month to training.
[ترجمه ترگمان]ما پنج روز کامل را در ماه به آموزش اختصاص می دهیم
[ترجمه گوگل]ما برای آموزش پنج روز کامل در ماه اختصاص می دهیم
14. She gave up work to devote more time to her children.
[ترجمه ترگمان]او کار خود را رها کرد تا زمان بیشتری را به فرزندان خود اختصاص دهد
[ترجمه گوگل]او کار را برای دادن وقت بیشتری به فرزندانش انجام داد