1. the funeral procession moved slowly
صف مشایعین جنازه به آهستگی حرکت می کرد.
2. a solemn funeral procession
مراسم تشییع جنازه ی پر ابهت
3. Ideas passed in quick procession through her mind.
[ترجمه ترگمان]افکارش در حرکت سریع از ذهنش گذشت
[ترجمه گوگل]ایده ها در مراسم سریع از طریق ذهن او گذشت
4. The procession passed along the street.
[ترجمه ترگمان]دسته دسته در خیابان گذشت
[ترجمه گوگل]صفوف در خیابان عبور کرد
5. A funeral procession filled the street.
[ترجمه ترگمان]یک دسته تشییع، خیابان را پر کرده بود
[ترجمه گوگل]مراسم تشییع جنازه خیابان را پر کرد
6. They came in flocks to see the procession.
[ترجمه ترگمان]دسته دسته به flocks آمدند تا دسته را ببینند
[ترجمه گوگل]آنها به گله می آمدند تا مراسم را ببینند
7. The procession moved into the church.
[ترجمه ترگمان]دسته به کلیسا رفتند
[ترجمه گوگل]فرقه به کلیسا منتقل شد
8. The procession moved through the mountain village at a stately pace.
[ترجمه ترگمان]جمعیت با سرعتی باشکوه از میان دهکده کوهستانی عبور کرد
[ترجمه گوگل]فرقه در روستای کوهستان با سرعت بسیار زیاد حرکت کرد
9. Congress could ban the procession altogether.
[ترجمه ترگمان]کنگره می تواند به طور کلی این مراسم را ممنوع کند
[ترجمه گوگل]کنگره می تواند فرقه را به طور کامل ممنوع کند
10. The festivities started with a procession through the town.
[ترجمه ترگمان]جشن با رژه رفتن از شهر آغاز شد
[ترجمه گوگل]جشن با یک صفوف در شهر آغاز شد
11. It was a seamless procession of wonderful electronic music.
[ترجمه ترگمان]این یک حرکت یکپارچه از موسیقی الکترونیکی عالی بود
[ترجمه گوگل]این یکپارچه بدون درز موسیقی فوق العاده الکترونیکی بود
12. The procession moved through the streets at a steady pace.
[ترجمه ترگمان]این مراسم با سرعت ثابتی از میان خیابان ها عبور کرد
[ترجمه گوگل]صفوف با سرعت ثابت در خیابان ها حرکت کرد
13. The procession moved slowly down the hill.
[ترجمه ترگمان]دسته به آرامی از تپه سرازیر شدند
[ترجمه گوگل]فرقه به آرامی به پایین تپه حرکت کرد
14. The festival will open with a procession led by the mayor.
[ترجمه ترگمان]این جشنواره با گروهی به رهبری شهردار باز خواهد شد
[ترجمه گوگل]این جشنواره با یک فرایند به رهبری شهردار باز خواهد شد
15. They rushed out to see the procession.
[ترجمه ترگمان]شتابان بیرون رفتند که دسته دسته را ببینند
[ترجمه گوگل]آنها عجله داشتند تا روند را ببینند