1- درمهار، تحت کنترل، منظم و مرتب 2- در تملک 3- در دست تهیه، در حال تولید، درجریان، دردست اقدام، مورد رسیدگی
in hand
1- درمهار، تحت کنترل، منظم و مرتب 2- در تملک 3- در دست تهیه، در حال تولید، درجریان، دردست اقدام، مورد رسیدگی
انگلیسی به فارسی
در دست
جملات نمونه
1. Peace with sword in hand, 'tis safest making.
[ترجمه ترگمان]صلح با شمشیر در دست، tis است
[ترجمه گوگل]صلح با شمشیر در دست، امن ترین راه ساخت
[ترجمه گوگل]صلح با شمشیر در دست، امن ترین راه ساخت
2. Peace with sword in hand, ’Tis safest making.
[ترجمه ترگمان]صلح با شمشیر در دست، safest است
[ترجمه گوگل]صلح با شمشیر دست، 'Tis امن ترین ساخت
[ترجمه گوگل]صلح با شمشیر دست، 'Tis امن ترین ساخت
3. Gossiping and lying go hand in hand.
[ترجمه ترگمان]دراز کشیدن و دراز کشیدن در دست
[ترجمه گوگل]شایعات و دروغ گفتن دست در دست است
[ترجمه گوگل]شایعات و دروغ گفتن دست در دست است
4. Virtue and courtesy go hand in hand.
[ترجمه ترگمان]فضیلت و ادب دست به دست هم می دهند
[ترجمه گوگل]فضیلت و حسن نیت ارائه می دهد دست در دست
[ترجمه گوگل]فضیلت و حسن نیت ارائه می دهد دست در دست
5. Could you just concentrate on the job in hand?
[ترجمه ترگمان]میشه فقط روی کارت تمرکز کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید فقط در مورد کار در دست تمرکز کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید فقط در مورد کار در دست تمرکز کنید؟
6. As you start your married life together hand in hand, may all the things you're hoping for turn out the way you've planned.
[ترجمه ترگمان]همان طور که زندگی زناشویی خود را با یکدیگر شروع می کنید، ممکن است همه چیزهایی را که می خواهید از آن خارج کنید
[ترجمه گوگل]همانطور که زندگیتان را با دستان خود شروع می کنید، ممکن است همه چیزهایی را که امیدوار هستید از راه برنامه ریزی کنید
[ترجمه گوگل]همانطور که زندگیتان را با دستان خود شروع می کنید، ممکن است همه چیزهایی را که امیدوار هستید از راه برنامه ریزی کنید
7. He had one hundred dollars in hand.
[ترجمه ترگمان]صد دلار در دست داشت
[ترجمه گوگل]او یکصد دلار دست داشت
[ترجمه گوگل]او یکصد دلار دست داشت
8. I haven't any money in hand.
[ترجمه ترگمان]من هیچ پولی ندارم
[ترجمه گوگل]من هیچ پولی در دست ندارم
[ترجمه گوگل]من هیچ پولی در دست ندارم
9. Drink in hand, he ranted about his adventures in Africa.
[ترجمه ترگمان]در حالی که در دست داشت به دنبال ماجراها در آفریقا راه می افتاد
[ترجمه گوگل]نوشیدن در دست، او در مورد ماجراهای خود در آفریقا سخن گفته است
[ترجمه گوگل]نوشیدن در دست، او در مورد ماجراهای خود در آفریقا سخن گفته است
10. Let's get on with the matter in hand .
[ترجمه ترگمان]بیا با قضیه کنار بیایم
[ترجمه گوگل]بیایید با موضوع در دست بگیریم
[ترجمه گوگل]بیایید با موضوع در دست بگیریم
11. For us, research and teaching go hand in hand.
[ترجمه ترگمان]برای ما تحقیق و تدریس دست به دست هم داده می شود
[ترجمه گوگل]برای ما تحقیق و تدریس دست به دست می شود
[ترجمه گوگل]برای ما تحقیق و تدریس دست به دست می شود
12. They walked hand in hand in silence up the path.
[ترجمه ترگمان]آن ها در سکوت راه را پیش گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها در سکوت به سوی مسیر راه می رفتند
[ترجمه گوگل]آنها در سکوت به سوی مسیر راه می رفتند
13. Dirt and disease go hand in hand.
[ترجمه ترگمان]کثیفی و کثیفی در دست قرار دارند
[ترجمه گوگل]خاک و بیماری دست در دست دارند
[ترجمه گوگل]خاک و بیماری دست در دست دارند
14. The Olympic organisers say that matters are well in hand.
[ترجمه ترگمان]سازمان دهندگان المپیک می گویند که مسائل در دست است
[ترجمه گوگل]سازمان دهندگان المپیک می گویند که مسائل به خوبی در دست است
[ترجمه گوگل]سازمان دهندگان المپیک می گویند که مسائل به خوبی در دست است
پیشنهاد کاربران
تحت کنترل
در اختیار
موجود
در اختیار
موجود
تسلط بر شرایط سخت . مثلا don't worry about the preparation of the party. i got every thing in hand , نگران تدارکات مهمانی نباش . . همه چی حله . . . همه چی تحت کنترل است . همه چی تو مشت است . اما در مثال دیگر . . ورزشی . . we have a game in hand در اینجا می گیم . . . ما یک بازی داریم که راحت می تونیم امتیاز بگیریم ( یعنی همه چیز در کنترل ما است )
1. موجود 2. در دست اقدام، در جریان؛ در حال تکمیل؛ در دست رسیدگی، تحت مطالعه
دَم دستی
دَم دست
دَم دست
مورد بحث
تحت کنترل داشتن
در دسترس داشتن
در دسترس داشتن
کلمات دیگر: