کلمه جو
صفحه اصلی

touch up


1- (عکس یا نقاشی و غیره) رتوش کردن، دستکاری کردن 2- (با ضربه ی سبک و غیره) هوشیار کردن، برانگیختن

انگلیسی به فارسی

لمس کردن


انگلیسی به انگلیسی

• improve the appearance of by making small corrections or changes, fix up; stimulate by or as if by striking

جملات نمونه

1. She touched up her lipstick and brushed her hair.
[ترجمه ترگمان]رژ لبش را لمس کرد و موهایش را نوازش کرد
[ترجمه گوگل]او رژ لب را لمس کرد و موهایش را برداشت

2. You need to touch up the poem.
[ترجمه ترگمان] باید به اون شعر دست بزنی
[ترجمه گوگل]شما باید شعر را لمس کنید

3. She touched up her lipstick in the mirror.
[ترجمه ترگمان]او رژ لبش را در آینه لمس کرد
[ترجمه گوگل]او رژ لب را در آینه لمس کرد

4. The photograph has been touched up.
[ترجمه ترگمان]عکس تحت تاثیر قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]عکس گرفته شده است

5. The damp weather touched up his cough.
[ترجمه ترگمان]هوا مرطوب سرفه کرد
[ترجمه گوگل]آب و هوای مرطوب باعث سرفه شد

6. The photograph had obviously been touched up.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا عکس این عکس را گرفته بودند
[ترجمه گوگل]عکس به وضوح لمس شده است

7. The speech he finally gave had been touched up by his staff.
[ترجمه ترگمان]نطق او سرانجام توسط ستاد خود متاثر شده بود
[ترجمه گوگل]سخنرانی که او در نهایت داد، توسط کارکنانش لمس شد

8. I'm going to touch up those scratches with a bit of paint.
[ترجمه ترگمان]می خواهم این خراش ها را با کمی نقاشی لمس کنم
[ترجمه گوگل]من قصد دارم این نقاشی ها را با کمی رنگ لمس کنم

9. We thought the photo had probably been touched up, because he looked so much younger in it.
[ترجمه ترگمان]ما فکر می کردیم که عکس ها دست به دست گرفته اند، چون خیلی جوان تر به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]ما تصور می کردیم که عکس احتمالا لمس شده بود، چون او در آن خیلی جوان تر بود

10. She quickly touched up her lipstick.
[ترجمه ترگمان]او به سرعت رژ لبش را لمس کرد
[ترجمه گوگل]او به سرعت رژ لب را لمس کرد

11. The portrait was touched up so as to make it lighter.
[ترجمه ترگمان]تصویر طوری بالا آمد که فندک را روشن تر کرد
[ترجمه گوگل]پرتره لمس شد تا سبک تر شود

12. The photograph has been touched up to conceal her double chin.
[ترجمه ترگمان]عکس را تا زیر چانه او پنهان کرده اند
[ترجمه گوگل]عکس گرفته شده است تا چانه دو طرفش را پنهان کند

13. He was accused of touching up one of his students.
[ترجمه ترگمان]او متهم به لمس یکی از شاگردانش بود
[ترجمه گوگل]او متهم به دست زدن به یکی از دانش آموزان خود بود

14. She was busy touching up her make-up in the mirror.
[ترجمه ترگمان]او سرش را بلند کرده بود و در آینه به او دست می زد
[ترجمه گوگل]او مشغول دست زدن به آرایش خود را در آینه بود

15. Why not renovate and touch up what you already have with some velvet or chenille?
[ترجمه ترگمان]چرا سعی نکردی چیزی که قبلا با مخمل یا chenille پوشیده بودی رو بازسازی کنی؟
[ترجمه گوگل]چرا بازنگری و لمس چیزی که شما در حال حاضر با برخی از مخملی یا سینیل دارید؟

پیشنهاد کاربران

رتوش کردن

renovate


دستی به سر و روی چیزی کشیدن

تاکید کردن بر چیزی

در مبحث رنگ صنعتی ( برای مثال خودرو ) لکه گیری


کلمات دیگر: