1. avicenna's ingenuity amazed everyone
ذکاوت ابن سینا همه را انگشت به دهان کرد.
2. the ingenuity of man in finding new solutions
ابتکار بشر در یافتن راه حل های نوین
3. this pyramid stand as a testament to the ingenuity of ancient egyptians
این هرم گواه تبحر مصریان باستان است.
4. It didn't take much ingenuity to transform the door into a table.
[ترجمه ترگمان]خیلی هم خوب بود که در را به یک میز تبدیل کند
[ترجمه گوگل]برای ساختن درب به یک میز، نبوغ زیادی نداشت
5. Inspecting the nest may require some ingenuity.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، این لانه ممکن است به نبوغ نیاز داشته باشد
[ترجمه گوگل]بازرسی لانه ممکن است به برخی از ابتکار عمل نیاز داشته باشد
6. Considerable ingenuity is needed to minimize costs.
[ترجمه ترگمان]برای به حداقل رساندن هزینه ها، مهارت و مهارت قابل توجهی لازم است
[ترجمه گوگل]به منظور به حداقل رساندن هزینه ها، ابتکار قابل توجهی نیاز است
7. The children showed a lot of ingenuity.
[ترجمه ترگمان]بچه ها ingenuity را نشان می دادند
[ترجمه گوگل]کودکان نشان دادند که بسیاری از ابتکارات
8. Creativity, ingenuity and flair are the songwriter's real talents.
[ترجمه ترگمان]خلاقیت، نبوغ و استعداد، استعدادهای واقعی songwriter
[ترجمه گوگل]خلاقیت، خلاقیت و نوآوری استعدادهای واقعی ترانه سرا است
9. The problem tested the ingenuity of even the most imaginative students.
[ترجمه ترگمان]این مشکل، نبوغ و نبوغ بسیاری از دانشجویان را مورد آزمایش قرار داد
[ترجمه گوگل]مشکل این است که ابتکار حتی حتی دانشجویان تخیلی را نیز مورد آزمایش قرار داد
10. They adapted the available materials with great ingenuity.
[ترجمه ترگمان]آن ها مواد موجود را با مهارت فراوان تطبیق دادند
[ترجمه گوگل]آنها مواد قابل دسترس را با ابتکار کاملا سازگار کردند
11. We have to admire his ingenuity in redesigning the machinery.
[ترجمه ترگمان]ما باید نبوغ او را در redesigning و machinery ستایش کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید به نوآوری خود در طراحی مجدد ماشین آلات توجه کنیم
12. The boy showed ingenuity in making toys.
[ترجمه ترگمان]پسر از این که اسباب بازی درست کرده بود به خوبی نشان می داد
[ترجمه گوگل]این پسر نشان داد که در ساخت اسباب بازی ها بی نظیر است
13. His ingenuity with words stamped his as an outstanding politician.
[ترجمه ترگمان]نبوغ او با کلمات به عنوان یک سیاست مدار برجسته نقش بسته بود
[ترجمه گوگل]ابتکار او با کلمات، او را به عنوان یک سیاستمدار برجسته تلقی کرد
14. But we aren't testing human ingenuity.
[ترجمه ترگمان]اما ما نبوغ انسانی رو آزمایش نمی کنیم
[ترجمه گوگل]اما ما نبوغ انسان را آزمایش نمی کنیم