bilinguality : استعمال دو زبان، متن دوزبانی
bilingualism
bilinguality : استعمال دو زبان، متن دوزبانی
انگلیسی به فارسی
( bilinguality =) کاربرد دو زبان، متن دوزبانی
انگلیسی به انگلیسی
• command of two languages, equal ability in two languages; government policy of having two national languages
جملات نمونه
1. Although linguistic diversity was considered a positive asset, bilingualism in maintained schools was not supported.
[ترجمه بهروز مددی] اگرچه دانستن چندین زبان امتیازی مثبت تلقی میشد، اما در مدارس دولتی از آموزش زبانهای دیگر حمایت نمیشد.
[ترجمه ترگمان]اگرچه تنوع زبانی یک سرمایه مثبت تلقی می شد، اما bilingualism در حفظ مدارس مورد حمایت قرار نگرفت[ترجمه گوگل]اگر چه تنوع زبانی به عنوان دارایی مثبت در نظر گرفته شد، دوزبانگی در مدارس حفظ شده پشتیبانی نمی شد
2. The theories of bilingualism, including language choice, language mixing and code - switching, can explain it reasonably.
[ترجمه ترگمان]نظریه های of، از جمله انتخاب زبان، ترکیب زبان و تغییر کد می توانند آن را منطقی توصیف کنند
[ترجمه گوگل]تئوری های دو زبانه، از جمله انتخاب زبان، مخلوط کردن زبان و تغییر کد، می تواند به طور منطقی آن را توضیح دهد
[ترجمه گوگل]تئوری های دو زبانه، از جمله انتخاب زبان، مخلوط کردن زبان و تغییر کد، می تواند به طور منطقی آن را توضیح دهد
3. What's the difference between diglossia and bilingualism?
[ترجمه ترگمان]فرق بین diglossia و bilingualism چیه؟
[ترجمه گوگل]تفاوت بین دیگلوسیا و دوزبانه چیست؟
[ترجمه گوگل]تفاوت بین دیگلوسیا و دوزبانه چیست؟
4. Bilingualism is a farsighted educational policy.
[ترجمه ترگمان]bilingualism یک سیاست آموزشی farsighted است
[ترجمه گوگل]دوزبانگی یک سیاست آموزشی دور از ذهن است
[ترجمه گوگل]دوزبانگی یک سیاست آموزشی دور از ذهن است
5. Like it or not, bilingualism is here to stay.
[ترجمه ترگمان] خوشت میاد یا نه، \"bilingualism\" اینجاست که بمونه
[ترجمه گوگل]مثل آن یا نه، دوزبانگی در اینجا برای ماندن است
[ترجمه گوگل]مثل آن یا نه، دوزبانگی در اینجا برای ماندن است
6. Timm, Lenora. 1980. Bilingualism, diglossia and language shift in Brittany. International Journal of the Society of Language, 25:29-4
[ترجمه ترگمان]Timm، Lenora ۱۹۸۰ bilingualism، diglossia و تغییر زبان در برتانی مجله بین المللی انجمن زبان، ۲۵: ۲۹ - ۴
[ترجمه گوگل]تیمم، لنورا 1980 دو زبانه، دیگلوسیا و تغییر زبان در بریتانی مجله بین المللی انجمن زبان، 25-49
[ترجمه گوگل]تیمم، لنورا 1980 دو زبانه، دیگلوسیا و تغییر زبان در بریتانی مجله بین المللی انجمن زبان، 25-49
7. The relationship between bilingualism and cognitive development is an important problem in which psychologists are concerned.
[ترجمه ترگمان]رابطه بین رشد شناختی و شناختی یک مساله مهم است که در آن روانشناسان نگران هستند
[ترجمه گوگل]رابطه دو زبانه و رشد شناختی یک مسئله مهم است که در آن روانشناسان نگران هستند
[ترجمه گوگل]رابطه دو زبانه و رشد شناختی یک مسئله مهم است که در آن روانشناسان نگران هستند
8. This also perfect bilingualism.
[ترجمه ترگمان]این هم bilingualism عالی است
[ترجمه گوگل]این نیز دو زبانه بودن کامل است
[ترجمه گوگل]این نیز دو زبانه بودن کامل است
9. What is bilingualism and diglossia?
[ترجمه ترگمان]bilingualism \"و\" diglossia \"چیه؟\"
[ترجمه گوگل]دو زبانه و دیگلوسایی چیست؟
[ترجمه گوگل]دو زبانه و دیگلوسایی چیست؟
10. Similarly the scientific accounts of children's language development involve consideration of the nature of bilingualism in psycholinguistic terms.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، حساب های علمی توسعه زبان کودکان شامل در نظر گرفتن ماهیت of در شرایط psycholinguistic است
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، حساب های علمی توسعه زبان کودکان شامل توجه به طبیعت دو زبانه در اصطلاحات روان شناسی است
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، حساب های علمی توسعه زبان کودکان شامل توجه به طبیعت دو زبانه در اصطلاحات روان شناسی است
11. As companies hire from an ever more diverse labor pool, they reap the benefits of bilingualism, but they're also running into a Babel of problems.
[ترجمه ترگمان]همانطور که شرکت ها از یک نیروی کار متنوع و متنوع استفاده می کنند، فواید of را به دست می آورند، اما آن ها به یک بابل مشکلات تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]همانطور که شرکت ها از یک استخر کار متفاوت تر استخدام می کنند، آنها مزایای دو زبانه را می یابند، اما آنها نیز به مشکلات بابل راه می یابند
[ترجمه گوگل]همانطور که شرکت ها از یک استخر کار متفاوت تر استخدام می کنند، آنها مزایای دو زبانه را می یابند، اما آنها نیز به مشکلات بابل راه می یابند
12. The explanation of transfer in multilingualism falls in a much broader range than in bilingualism.
[ترجمه ترگمان]توضیح انتقال در multilingualism در گستره ای وسیع تر از in قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]توضیح انتقال در چندزبانه در محدوده وسیع تر از دو زبانه است
[ترجمه گوگل]توضیح انتقال در چندزبانه در محدوده وسیع تر از دو زبانه است
13. Code - switching is a natural phenomenon in the environment of bilingualism, multilingualism, and language contact.
[ترجمه ترگمان]تغییر کد یک پدیده طبیعی در محیط of، multilingualism و ارتباط زبان است
[ترجمه گوگل]کد - تعویض یک پدیده طبیعی در محیط زیست دو زبانه، چند زبانه و تماس با زبان است
[ترجمه گوگل]کد - تعویض یک پدیده طبیعی در محیط زیست دو زبانه، چند زبانه و تماس با زبان است
14. The application of the two - name system is necessary in the bilingualism society.
[ترجمه ترگمان]کاربرد سیستم دو نام در جامعه bilingualism ضروری است
[ترجمه گوگل]استفاده از سیستم دو نام در جامعه دوزبانه ضروری است
[ترجمه گوگل]استفاده از سیستم دو نام در جامعه دوزبانه ضروری است
پیشنهاد کاربران
the fact of being able to use two languages equally well
توانایی تکلم به دو زبان
دو زبانه بودن
توانایی تکلم به دو زبان
دو زبانه بودن
دو زبانگی
bilingualism ( زبانشناسی )
واژه مصوب: دوزبانگی
تعریف: توانایی فرد در استفادۀ روزمره از دو زبان به مثابۀ زبان مادری
واژه مصوب: دوزبانگی
تعریف: توانایی فرد در استفادۀ روزمره از دو زبان به مثابۀ زبان مادری
کلمات دیگر: