1. shaking his clammy hand annoyed me
از فشردن دست تر و سرد او ناراحت شدم.
2. in winter the coast's weather becomes clammy
در زمستان هوای ساحل سرد و مرطوب می شود.
3. He clutched the cane in his clammy hand.
[ترجمه ترگمان]عصا را در دست چسبناک خود گرفت
[ترجمه گوگل]او دستش را در دستش کشید
4. The very thought of his cold clammy hands repulsed me.
[ترجمه ترگمان]فکر دست های سرد و نمناک او مرا از خود دور کرد
[ترجمه گوگل]خیلی فکر دست های سرد خود را به من داد
5. My shirt stuck to the clammy sweat on my back.
[ترجمه ترگمان]پیراهنم به عرق خیس عرق چسبیده بود
[ترجمه گوگل]پیراهن من به عرق خفیف بر روی پشت من گیر کرده است
6. Get your clammy hands off me!
[ترجمه ترگمان]دست چسبناک خود را از من دور کن!
[ترجمه گوگل]دست های خود را از من دور کن
7. My shirt was clammy with sweat.
[ترجمه ترگمان]پیراهنم از عرق خیس بود
[ترجمه گوگل]پیراهن من پوشیده بود
8. It was a hot, clammy day.
[ترجمه ترگمان]آن روز هوا گرم و مرطوب بود
[ترجمه گوگل]این یک روز گرم و خشن بود
9. Secrets, she thought, feeling a cold, clammy fear crawling down her neck.
[ترجمه ترگمان]فکر کرد: راز، ترس و لرز از گردنش پایین می خزید
[ترجمه گوگل]اسرار، او فکر کرد، احساس سردی، تند و تیز خزنده گردن او
10. The scorching, clammy heat of a summer in New York had been a total physical shock.
[ترجمه ترگمان]گرمای سوزان و نمناک تابستان در نیویورک ضربه روحی شدیدی به او وارد کرده بود
[ترجمه گوگل]حرارت سرشار از حرارت تابستان در نیویورک یک شوک فیزیکی بود
11. His whole body was clammy with sweat as a result of the malaria.
[ترجمه ترگمان]بدنش در اثر مالاریا عرق کرده بود
[ترجمه گوگل]کل بدن او به علت مالاریا پوشیده شده بود
12. We were left waiting in our clammy clothes for over an hour.
[ترجمه ترگمان]بیش از یک ساعت در لباس های clammy منتظر ماندیم
[ترجمه گوگل]ما بیش از یک ساعت منتظرش بودیم
13. Her indecision made her sweat; her armpits felt clammy under her raincoat and the palms of her hands were moist.
[ترجمه ترگمان]نا دین خیس عرق شده بود و زیر بارانی خیس عرق کرده بود و کف دست هایش خیس بود
[ترجمه گوگل]بی حرمتی او باعث عرق شد؛ زیر بغل او تحت باران بارید و کف دستش مرطوب بود
14. The oilskins grew clammy and soggy on the inside from our condensing sweat.
[ترجمه ترگمان]بارانی خیس و مرطوب شده بود
[ترجمه گوگل]پوست های روغن پوستی و خنکی در داخل از عرق خلوص ما رشد می کنند