کلمه جو
صفحه اصلی

convenience food


خوراک پیش پخته (یخ زده یا در قوطی)، غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد

انگلیسی به فارسی

غذای راحت


خوراک پیش‌پخته (یخ‌زده یا در قوطی)، غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: partially or fully processed food, such as a frozen meal, that can be quickly prepared.

• convenience food is frozen, dried, or tinned food that can be cooked quickly without any preparation.

مترادف و متضاد

Synonyms: canned food, dehydrated food, fast food, frozen food, precooked food


food that can be quickly and easily prepared


جملات نمونه

1. I rely too much on convenience food.
[ترجمه ترگمان]من بیش از حد بر غذاهای راحتی تکیه دارم
[ترجمه گوگل]من بر روی غذای راحت خیلی متکی هستم

2. Like working women anywhere, Asian women are buying convenience foods.
[ترجمه ترگمان]زنان آسیایی مانند زنان شاغل در هر جایی غذاهای راحتی می خرند
[ترجمه گوگل]زنان آسیایی مانند زنان کارگر در هر جایی می توانند غذاهای راحت را خریداری کنند

3. The children like convenience food such as sausages or fish fingers and chips.
[ترجمه باران] کودکان غذاهای حاضری را دوست دارند مانند سوسیس یا ماهی و چیپس.
[ترجمه ^.^] بچه ها غذای حاضری را دوست دارند مثل سوسیس یا ماهی و چیپس
[ترجمه ترگمان]کودکانی که مانند سوسیس یا ماهی و چیپس مورد استفاده قرار می گیرند مانند سوسیس یا ماهی و چیپس هستند
[ترجمه گوگل]بچه ها غذای راحت مانند سوسیس یا انگشتان ماهی و چیپس را دوست دارند

4. Cooks around the world love a good convenience food.
[ترجمه ترگمان]Cooks اطراف دنیا غذای راحتی هستند
[ترجمه گوگل]آشپز در سراسر جهان دوست غذای خوب را دوست دارد

5. They selected 166 convenience foods for cost comparisons with home prepared counterparts.
[ترجمه ترگمان]آن ها ۱۶۶ غذای راحتی را برای مقایسه هزینه با همتایان آماده خانگی انتخاب کردند
[ترجمه گوگل]آنها 166 غذای راحت را برای مقایسه هزینه با همتایان خانگی آماده کردند

6. To conclude this discussion of convenience foods, two points can be made.
[ترجمه ترگمان]برای نتیجه گیری از این بحث در مورد غذاهای راحت میتوان از دو نقطه استفاده کرد
[ترجمه گوگل]برای نتیجه گیری از این بحث در مورد غذاهای راحت، می توان دو امتیاز را ایجاد کرد

7. Convenience foods let you spend more quality time with your family.
[ترجمه ترگمان]غذاهای راحتی به شما اجازه می دهند زمان بیشتری را با خانواده خود سپری کنید
[ترجمه گوگل]غذاهای راحت به شما اجازه می دهد زمان بیشتری را با خانواده خود صرف کنید

8. Vacuum packed convenience food is easy to cook.
[ترجمه ترگمان]پخت وپز پر شده غذا برای پخت وپز آسان است
[ترجمه گوگل]غذای راحت بسته بندی شده آسان است برای طبخ

9. The processing technique of convenience food made spanish mackerel was studied, and the operating gist of convenience food technological process had been explained in detailed.
[ترجمه ترگمان]تکنیک پردازش مواد غذایی برای سهولت دسترسی به ماهی ماکرو مورد مطالعه قرار گرفت و موضوع اصلی فرآیند فن آوری دسترسی به غذا با جزئیات توضیح داده شد
[ترجمه گوگل]روش پردازش مواد غذایی راحت شده مکزیکی اسپانیایی مورد مطالعه قرار گرفت و عامل عملکرد فرایند تکنولوژی غذایی راحت در جزئیات توضیح داده شده است

10. Frozen fish is a very healthy convenience food.
[ترجمه ترگمان]ماهی منجمد یک غذای راحتی بسیار سالم است
[ترجمه گوگل]ماهی یخ زدگی غذای بسیار سالم است

11. Busy people are always eating convenience food.
[ترجمه ترگمان]افراد مشغول همیشه در حال خوردن غذای راحتی هستند
[ترجمه گوگل]افراد مشغول همیشه غذای راحتی را می خورند

12. KFC in Shaoxing is leading the convenience food industry in Shao - xing and It'supplies quality service.
[ترجمه ترگمان]KFC در Shaoxing، صنعت غذا را در Shao هدایت می کند و خدمات کیفیت را تامین می کند
[ترجمه گوگل]KFC در Shaoxing منجر به صنعت مواد غذایی راحت در Shao - xing و ارائه خدمات با کیفیت آن است

13. We should avoid eating too much convenience food food.
[ترجمه Setii] ما باید از خوردن خیلی زیاد غذای نیمه اماده پرهیز کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید از خوردن خیلی زیاد غذا اجتناب کنیم
[ترجمه گوگل]ما نباید از غذا خوردن بیش از حد غذای راحت جلوگیری کنیم

14. The process technology of convenience food made of embryonated egg are researched in this paper.
[ترجمه ترگمان]فن آوری فرآیند دسترسی به مواد غذایی ساخته شده از تخم embryonated در این مقاله مورد تحقیق قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]تکنولوژی فرآیند غذای راحت ساخته شده از تخم مرغ جنین در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است

پیشنهاد کاربران

غذای از پیش آماده

غذای آماده
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman :
food that is partly or completely prepared already and that is sold frozen or in cans, packages etc, so that it can be prepared quickly and easily
food that is quick and easy to prepare such as food that has already been cooked and only needs to be heated.
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Cambridge :
food that is almost ready to eat when it is bought and can be prepared quickly and easily

غذای حاضری

غذا اماده

غذای کنسروی


غذای آماده


کلمات دیگر: