کلمه جو
صفحه اصلی

endearment


معنی : نوازش، عطوفت
معانی دیگر : (معمولا جمع) سخنان محبت آمیز، سخنان عاشقانه، مهربانی، محبت، دوستاری، عزیزسازی، عزیز کردن، گرامی کردن

انگلیسی به فارسی

عزیز کردن، گرامی کردن


دلبستگی، عطوفت، نوازش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a loving or affectionate act, word, or gesture.

(2) تعریف: the act of making beloved or cherished.

• affection, fondness; esteem, regard
endearments are words or phrases that you use to show affection; a formal word.

مترادف و متضاد

نوازش (اسم)
caress, blandishment, endearment

عطوفت (اسم)
caress, tenderness, endearment, dearness

attachment


Synonyms: fondness, love, affection


جملات نمونه

1. terms of endearment
کلمات حاکی از محبت (یا عشق)

2. Darling'is a term of endearment.
[ترجمه بهروز مددی] عزیزم، کلمه‎ای محبت آمیز و عاشقانه است.
[ترجمه ترگمان]عزیزم، عزیزم، این لفظ endearment است
[ترجمه گوگل]Darling'is یک سرود تحقیر

3. No term of endearment crossed their lips.
[ترجمه ترگمان]هیچ نشانی از نشانه احترام بر لبان خود دیده نمی شد
[ترجمه گوگل]هیچ عذاب وجدان از لبشان عبور نکرد

4. But secondly, what do endearment terms mean?
[ترجمه ترگمان]ثانیا، منظورت از این عبارت چیست؟
[ترجمه گوگل]اما در مرحله دوم، چه معیارهای اشتیاق چیست؟

5. It's better not to use such terms of endearment as "sweetie" on the first date.
[ترجمه ترگمان]بهتر است که در تاریخ اول از چنین اصطلاحاتی به عنوان \"شیرینی\" استفاده نکنید
[ترجمه گوگل]بهتر است از چنین شرایطی از سعادت به عنوان 'شیرینی' در تاریخ اول استفاده نکنید

6. Messages of endearment are a good place to begin.
[ترجمه ترگمان]پیام های عاشقانه جای خوبی برای شروع هستند
[ترجمه گوگل]پیامهای تحریک پذیری، مکان خوبی برای شروع هستند

7. TAtele a. A term of endearment toward a child.
[ترجمه ترگمان] tatele - - - - - - - - - - یک کلمه محبت آمیز به بچه اشاره می کند
[ترجمه گوگل]TAtele a یک دوره تحمل به سوی یک کودک

8. It is a term of endearment and the source of all the current pussycat titles with their sexy connotations.
[ترجمه ترگمان]این یک واژه محبت آمیز و منبع تمام عناوین pussycat فعلی با مفاهیم ضمنی their است
[ترجمه گوگل]این اصطلاح سرسبزی و منبع همه عناوین pussycat فعلی با مفهوم مورد علاقه خود است

9. BOObee n. A term of endearment, originally for a child.
[ترجمه ترگمان]یک واژه محبت آمیز، در اصل برای یک کودک
[ترجمه گوگل]BOObee n اصطلاح تحمل، در اصل برای یک کودک است

10. Are they terms of endearment ? epithets? exclamations? exaggerations?
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها terms را گرامی می دارند؟ اسمش چی بود؟ با تعجب؟ اغراق؟
[ترجمه گوگل]آیا آنها شرایط تحمل هستند؟ epithets تعظیم اغراق؟

11. I use the term know-it-all with endearment because the selections, revealed today, are good.
[ترجمه ترگمان]من از عبارت \"it\" استفاده می کنم - همه با توجه به این که انتخاب ها، امروزه آشکار شده اند، خوب هستند
[ترجمه گوگل]من از اصطلاح 'know-it-all' با دلربا استفاده می کنم زیرا انتخاب هایی که امروزه نشان داده می شوند، خوب هستند

12. Her eyes were swimming with tears of endearment.
[ترجمه ترگمان]چشمان او با اشک های حاکی از احترام شنا می کرد
[ترجمه گوگل]چشمانش با اشک های دلتنگی شنا می کرد

13. My endearment of, New Year's Day, can you remember today is ours matrimony anniversary?
[ترجمه ترگمان]عزیز من، روز سال نو، آیا یادتان هست که امروز سالگرد ازدواج ما است؟
[ترجمه گوگل]مفتخر بودن به من، روز نیوز، امروز می توانید به یاد داشته باشید که سالگرد ازدواج ماست؟

14. Sweetheart; dear. Used as a term of endearment.
[ترجمه ترگمان] عزیزم، عزیزم بعنوان یه لفظ محبت آمیز استفاده کردم
[ترجمه گوگل]عزیزم؛ عزیزم به عنوان یک اصطلاح تحمل به کار می رود

15. Sometimes we use nicknames or terms of endearment instead of using someone's name.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات ما به جای استفاده از نام کسی، از اسامی مستعار و یا جملات محبت آمیز استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات از نام مستعار یا اصطلاحات سرسختانه به جای استفاده از نام شخص استفاده می کنیم

He hugged me and whispered endearments.

او مرا در آغوش کشید و سخنان مهرآمیزی را نجوا کرد.


terms of endearment

کلمات حاکی از محبت (یا عشق)


پیشنهاد کاربران

سخنان نغز بزرگان

مهر و محبت


کلمات دیگر: