(مثلا در ارائه ی بحث یا استدلال) نکته ی مجاب کننده، نکته ی گویا، نکته یا دلیل مهم بحک وگفتگو
talking point
(مثلا در ارائه ی بحث یا استدلال) نکته ی مجاب کننده، نکته ی گویا، نکته یا دلیل مهم بحک وگفتگو
انگلیسی به فارسی
نکته یا دلیل مهم بحث وگفتگو
صحبت کردن، نکته یا دلیل مم بحث وگفتگو
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a fact, idea, or view that is esp. persuasive or supportive of one side in an argument.
• a talking point is an interesting subject for discussion or argument.
جملات نمونه
1. It's bound to be the main talking point during discussions between the Prime Minister and the President.
[ترجمه ترگمان]این موضوع بحث اصلی مذاکرات بین نخست وزیر و رئیس جمهور است
[ترجمه گوگل]لازم است که بحث اصلی در مورد بحث نخست وزیر و رئیس جمهور باشد
[ترجمه گوگل]لازم است که بحث اصلی در مورد بحث نخست وزیر و رئیس جمهور باشد
2. The judge's decision became a legal talking point.
[ترجمه ترگمان]تصمیم قاضی به یک نقطه صحبت قانونی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]تصمیم قاضی تبدیل به یک موضوع صحبت قانونی شد
[ترجمه گوگل]تصمیم قاضی تبدیل به یک موضوع صحبت قانونی شد
3. Talking point - Cosmetic surgery Would you spend thousands on a new face?
[ترجمه ترگمان]عمل جراحی پلاستیک ممکنه هزاران دلار رو روی صورت جدید صرف کنی؟
[ترجمه گوگل]صحبت کردن - جراحی زیبایی آیا می توانید هزاران نفر را در یک چهره جدید صرف کنید؟
[ترجمه گوگل]صحبت کردن - جراحی زیبایی آیا می توانید هزاران نفر را در یک چهره جدید صرف کنید؟
4. The obvious talking point after the game was the deliberate knock-down by David Campese, which prevented the ball reaching Rory Underwood.
[ترجمه ترگمان]نقطه صحبت واضح بعد از بازی، ضربه عمدی دیوید Campese بود که مانع رسیدن توپ به روری آندروود شده بود
[ترجمه گوگل]نقطه شروع واضح صحبت کردن پس از بازی، داوید کمپس بود که عمدا از دست داد، که مانع رسیدن توپ به روری انترود شد
[ترجمه گوگل]نقطه شروع واضح صحبت کردن پس از بازی، داوید کمپس بود که عمدا از دست داد، که مانع رسیدن توپ به روری انترود شد
5. In the process, Clementsen has become a talking point in the debate over gender discrimination.
[ترجمه ترگمان]در این روند، Clementsen به بحث در مورد تبعیض جنسیتی تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]در این روند، کلمنسن در بحث بر سر تبعیض جنسیتی سخن می گوید
[ترجمه گوگل]در این روند، کلمنسن در بحث بر سر تبعیض جنسیتی سخن می گوید
6. It was the talking point of the station, she would lay money on that.
[ترجمه ترگمان]موضوع صحبت از ایستگاه بود و پول در آن می گذاشت
[ترجمه گوگل]این نقطه صحبت از ایستگاه بود، او پول را بر آن گذاشت
[ترجمه گوگل]این نقطه صحبت از ایستگاه بود، او پول را بر آن گذاشت
7. But the big talking point was the first half bust-up involving the rivals managers and team officials.
[ترجمه ترگمان]اما نقطه صحبت بزرگ عبارت بود از نیمه دوم ورشکستگی که مدیران و مقامات تیم در آن شرکت داشتند
[ترجمه گوگل]اما سخنرانی بزرگ صحبت، نیمه اول بود که شامل مدیران رقبای و مقامات تیم بود
[ترجمه گوگل]اما سخنرانی بزرگ صحبت، نیمه اول بود که شامل مدیران رقبای و مقامات تیم بود
8. This time the listeners have their go in "Talking Point" and I, for one, won't miss that!
[ترجمه ترگمان]این بار شنوندگان وارد \"نقطه صحبت\" شدند و من برای یک نفر آن را از دست نخواهم داد
[ترجمه گوگل]این بار شنوندگان خود را در �صحبت کردن نقطه� قرار می دهند و من، برای یکی، این را از دست نخواهید گرفت!
[ترجمه گوگل]این بار شنوندگان خود را در �صحبت کردن نقطه� قرار می دهند و من، برای یکی، این را از دست نخواهید گرفت!
9. This commitment will also be a big talking point at the next annual UN summit, due to start in Durban on November 28th.
[ترجمه ترگمان]این تعهد همچنین نقطه گفتگوی مهمی در اجلاس سالانه سازمان ملل خواهد بود که قرار است در روز ۲۸ نوامبر در دوربان آغاز شود
[ترجمه گوگل]این تعهد همچنین در سخنرانی بزرگ در اجلاس سالانه سازمان ملل متحد، به دلیل آغاز دوربان در تاریخ 28 نوامبر، خواهد بود
[ترجمه گوگل]این تعهد همچنین در سخنرانی بزرگ در اجلاس سالانه سازمان ملل متحد، به دلیل آغاز دوربان در تاریخ 28 نوامبر، خواهد بود
10. The talking point of the game saw England being denied an equalising goal just minutes after, when a Frank Lampard shot from 20 metres hit the crossbar before bouncing down over the line.
[ترجمه ترگمان]نقطه صحبت این بازی متوجه شد که انگلیس تنها چند دقیقه پس از این که یک شوت فرانک Lampard از ۲۰ متر به میله عرضی اصابت کرد قبل از این که از بالای خط عبور کند، یک گل equalising را رد کرد
[ترجمه گوگل]نقطه بحث در این بازی، انگلیس تنها یک دقیقه پس از آنکه گل اول فرانک لمپارد از 20 متر به گل زده بود، قبل از بالا رفتن از خط، به گل رسید
[ترجمه گوگل]نقطه بحث در این بازی، انگلیس تنها یک دقیقه پس از آنکه گل اول فرانک لمپارد از 20 متر به گل زده بود، قبل از بالا رفتن از خط، به گل رسید
11. That goal is another talking point in the new magazine.
[ترجمه ترگمان]این هدف یک نقطه صحبت کردن دیگر در مجله جدید است
[ترجمه گوگل]این هدف یک نقطه صحبت دیگر در مجله جدید است
[ترجمه گوگل]این هدف یک نقطه صحبت دیگر در مجله جدید است
12. That is an Israeli talking point, people here will say, aimed at making the world forget Israel's misdeeds.
[ترجمه ترگمان]این یک نقطه صحبت اسرائیل است، مردم اینجا خواهند گفت، با هدف ساختن جهان فراموش کردن misdeeds اسرائیل
[ترجمه گوگل]این یک سخنرانی است که اسرائیل می گوید، مردم می گویند، هدف از این کار این است که جهان را فراموش کنیم که اشتباهات اسرائیل را فراموش کنیم
[ترجمه گوگل]این یک سخنرانی است که اسرائیل می گوید، مردم می گویند، هدف از این کار این است که جهان را فراموش کنیم که اشتباهات اسرائیل را فراموش کنیم
13. And already her book has a talking point: What does she mean by Chinese and Western?
[ترجمه ترگمان]و در حال حاضر کتاب او یک نقطه صحبت دارد: منظور او از چین و غرب چیست؟
[ترجمه گوگل]و در حال حاضر کتاب او تا به حال سخن گفتن او به معنی چینی و غربی است؟
[ترجمه گوگل]و در حال حاضر کتاب او تا به حال سخن گفتن او به معنی چینی و غربی است؟
14. Artist da Vinci has proved an endless talking point for conspiracy theorists looking for hidden meanings in his works.
[ترجمه ترگمان]هنرمند da یک نقطه صحبت بی پایان برای نظریه پردازان توطئه برای جستجوی معانی پنهان در آثار خود را اثبات کرده است
[ترجمه گوگل]هنرمند داوینچی یک نقطه بحث بی پایان برای نظریه پردازان توطئه است که به دنبال معانی پنهان در آثار او است
[ترجمه گوگل]هنرمند داوینچی یک نقطه بحث بی پایان برای نظریه پردازان توطئه است که به دنبال معانی پنهان در آثار او است
15. Pollution in Hong Kong has long been a talking point of the city's population.
[ترجمه ترگمان]آلودگی در هنگ کنگ مدتی طولانی در مورد جمعیت شهر بوده است
[ترجمه گوگل]آلودگی در هنگ کنگ مدتها است که صحبت از جمعیت شهر است
[ترجمه گوگل]آلودگی در هنگ کنگ مدتها است که صحبت از جمعیت شهر است
پیشنهاد کاربران
بحثی که بر سرزبانها میوفته و مردم مدام راجبش حرف میزنن، مثل افزایش قیمت خودرو
کلمات دیگر: