کلمه جو
صفحه اصلی

forgery


معنی : سند، ساختگی، جعل اسناد، سند جعلی، امضاء سازی
معانی دیگر : هرچیز جعلی، مجعول، جعل، چلاک، بنچاک سازی

انگلیسی به فارسی

جعل اسناد، امضا سازی، سند، سند جعلی


جعل، جعل اسناد، سند جعلی، ساختگی، سند، امضاء سازی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: forgeries
(1) تعریف: the act of forging, esp. something fraudulently imitated.

(2) تعریف: that which is forged.
مشابه: counterfeit, fabrication, fake, sham

• counterfeit, falsification, fake, imitation
forgery is the crime of forging things such as banknotes, documents, or paintings.
you can refer to a forged banknote, document, or painting as a forgery.

مترادف و متضاد

counterfeiting; counterfeit item


سند (اسم)
bill, act, deed, document, instrument, evidence, title deed, script, voucher, writ, forgery, legal act, muniment

ساختگی (اسم)
sham, fake, falsification, imitation, forgery, pastiche, postiche, pseud

جعل اسناد (اسم)
forgery

سند جعلی (اسم)
forgery

امضاء سازی (اسم)
forgery

Synonyms: bogus, carbon, carbon copy, cheat, coining, copy, fabrication, fake, faking, falsification, fraudulence, imitating, imitation, imposition, imposture, lookalike, phony, pseudo, sham, twin, workalike


جملات نمونه

1. He spent 5 years in prison for forgery.
[ترجمه ترگمان]او پنج سال را در زندان به جرم جعل به سر برد
[ترجمه گوگل]او 5 سال حبس برای جعل داد

2. He was found guilty of forgery.
[ترجمه ترگمان]اون گناهکار شناخته شد
[ترجمه گوگل]او مجرم شناخته شد

3. He was sent to prison for forgery.
[ترجمه ترگمان]او برای جعل اسناد به زندان فرستاده شد
[ترجمه گوگل]او برای جعل فرستاده شد

4. The painting was declared to be a forgery.
[ترجمه ترگمان]این تابلو جعلی بود
[ترجمه گوگل]نقاشی به عنوان تقلبی اعلام شد

5. The painting was a very clever forgery.
[ترجمه ترگمان]نقاشی یک جعل بسیار هوشمندانه بود
[ترجمه گوگل]این نقاشی تقلبی بسیار هوشمندانه بود

6. He was charged with forgery, embezzlement and misappropriation of union funds.
[ترجمه ترگمان]او متهم به جعل، اختلاس و سو استفاده از صندوق های اتحادیه بود
[ترجمه گوگل]او متهم به جعل، اختلاس و غیرقانونی بودجه اتحادیه شد

7. He increased his income by forgery.
[ترجمه روژان] او درآمدش را با کپی کردن اسناد مهم افزایش داد.
[ترجمه ترگمان]او درآمد خود را با جعل افزایش داد
[ترجمه گوگل]او درآمد خود را با جعل افزایش داد

8. They knew the painting was a forgery. Moreover, they knew who had painted it.
[ترجمه ترگمان]آن ها می دانستند که نقاشی جعلی است علاوه بر این، آن ها می دانستند که چه کسی آن را نقاشی کرده است
[ترجمه گوگل]آنها می دانستند نقاشی جعلی است علاوه بر این، آنها می دانستند که آن را نقاشی کرده اند

9. The expert pronounced the picture to be a forgery.
[ترجمه ترگمان]متخصص این عکس را جعلی اعلام کرد
[ترجمه گوگل]این متخصص تصویر را جعل کرد

10. It was like a man convicted of forgery paying his fine with a dud £50 note.
[ترجمه ترگمان]مثل یک مرد متهم به جعل اسکناس با اسکناس ۵۰ پوندی بود
[ترجمه گوگل]این مثل یک مرد محکوم به جعل بود که با توجه به ارزش 50 دلاریش جبران کرد

11. Those arrested Wednesday face criminal charges of forgery and falsifying business records, both of which carry possible jail sentences.
[ترجمه ترگمان]افراد دستگیر شده روز چهارشنبه با اتهامات جنایی در جعل و جعل اسناد تجاری مواجه هستند که هر دو آن ها محکومیت زندان احتمالی را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]کسانی که در روز چهارشنبه دستگیر شدند، اتهامات جنایی مبنی بر جعل و جعل سوابق کسب و کار را می دهند که هر دو آنها مجازات های احتمالی زندان را تحویل می دهند

12. If they discovered that the will was a forgery, too, they would have no mercy on him.
[ترجمه ترگمان]اگر کشف کنند که وصیت نامه جعلی است، هیچ رحمی در او نخواهند کرد
[ترجمه گوگل]اگر آنها کشف کردند که اراده جعلی است، آنها نیز به او رحم نخواهند کرد

13. Refusal in payment, forgery or any other misuse thereby became treason or sacrilege and attracted savage penalties.
[ترجمه ترگمان]امتناع از پرداخت، جعل یا هر سو استفاده از آن، موجب خیانت یا توهین به مقدسات شد و جرایم وحشیانه را به خود جلب کرد
[ترجمه گوگل]امتناع از پرداخت، جعل و یا سوء استفاده دیگر به این ترتیب خیانت یا مقدس شدن و مجازات های وحشیانه جذب می شود

14. This letter is a forgery!
[ترجمه ترگمان]این نامه جعلی است!
[ترجمه گوگل]این نامه جعلی است!

The forgeries were collected by the police.

چیزهای جعل‌شده توسط پلیس گردآوری شد.


پیشنهاد کاربران

counterfeit

کلاهبرداری

forgery
plural noun: forgeries حالت جمع

the action of forging a copy or imitation of a document, signature, banknote, or work of art.
اقدام ( عمل ) به جعل یک نسخه ( کپی ) یا تقلید ( بدل ) از یک سند ( مدرک ) ، امضا، اسکناس یا کار هنری. . . .
"he was found guilty of forgery"
"او مجرم به جعل اسناد شناخته شد"

a forged document, signature, banknote, or work of art. سند جعلی، امضاجعلی، اسکناس جعلی یا کار هنری جعلی.
"the notes must be forgeries" "یادداشت ها باید جعلی بوده باشند"

جعل کردن اسناد و آثار هنری که مسلماً خلافه : ) ) )

جعل سند، سند سازی

جعل سند

جعل آثار هنری و فروش آن ها ( جرم )


کلمات دیگر: