کلمه جو
صفحه اصلی

diverse


معنی : مختلف، متنوع، گوناگون
معانی دیگر : دگرسان، ناهمگون، متفاوت، غیرمشابه، ناهم سان، جور واجور، متغیر، متمایز

انگلیسی به فارسی

گوناگون، متنوع، متنوع، گوناگون، مختلف


گوناگون، مختلف، متغیر، متمایز


گوناگون


انگلیسی به انگلیسی

• different, varied
if a group or range of things is diverse, it is made up of a wide variety of things.
people, ideas, or objects that are diverse are different and distinct from each other.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] گوناگون، مختلف

مترادف و متضاد

مختلف (صفت)
different, variant, dissimilar, disparate, several, various, diverse, divergent, multifarious

متنوع (صفت)
different, varied, various, diverse, divers, differing

گوناگون (صفت)
variant, varied, pied, various, diverse, multiple, miscellaneous, multifarious, protean, varicolored, varicoloured, variform

different; various


Synonyms: assorted, contradictory, contrary, contrasted, contrasting, contrastive, differing, discrete, disparate, dissimilar, distant, distinct, divergent, diversified, diversiform, incommensurable, like night and day, manifold, miscellaneous, mixed bag, multifarious, opposite, separate, several, sundry, unalike, unequal, unlike, varied, varying


Antonyms: alike, conforming, identical, like, parallel, similar, uniform


جملات نمونه

a nation of such diverse racial origins

ملتی دارای ریشه‌های نژادی چنان متفاوت


a man of diverse interests

مردی دارای علایق گوناگون


1. a man of diverse interests
مردی دارای علایق گوناگون

2. an insurance company's diverse wares
خدمات گوناگون یک شرکت بیمه

3. a nation of such diverse racial origins
ملتی دارای ریشه های نژادی چنان متفاوت

4. a number of different groups with diverse languages and cultures
چند گروه جدا با زبان و فرهنگ متنوع

5. our party is an umbrella for diverse political groups
حزب ما چتری است که گروه های سیاسی مختلف را در برمی گیرد.

6. The opinions of the two factions are diverse.
[ترجمه ترگمان]نظرات این دو جناح گوناگون است
[ترجمه گوگل]نظرات دو جناح متنوع هستند

7. Work well with a multi-cultural and diverse work force.
[ترجمه ترگمان]به خوبی با یک نیروی کار چند فرهنگی و متنوع کار کنید
[ترجمه گوگل]با نیروی کار چند فرهنگی و متنوع کار کنید

8. Students from countries as diverse as Colombia and Lithuania use Cambridge textbooks when they learn English.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان کشورهایی مانند کلمبیا و لیتوانی در زمان یادگیری زبان انگلیسی از کتاب های درسی کمبریج استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان از کشورهای متنوع مانند کلمبیا و لیتوانی هنگام یادگیری زبان انگلیسی از کتاب های درسی کمبریج استفاده می کنند

9. It is geographically more diverse than any other continent.
[ترجمه ترگمان]به لحاظ جغرافیایی از هر قاره دیگری متفاوت است
[ترجمه گوگل]این جغرافیایی از هر قاره دیگر متنوع تر است

10. Linguistics embraces a diverse range of subjects such as phonetics and stylistics.
[ترجمه ترگمان]زبان شناسی شامل گستره ای از موضوعات مانند phonetics و سبک شناسی است
[ترجمه گوگل]زبان شناسی شامل طیف وسیعی از موضوعات مانند فونتیک و سبک است

11. New York is a very culturally/ethnically diverse city.
[ترجمه ترگمان]نیویورک شهری متنوع از نظر فرهنگی \/ قومی است
[ترجمه گوگل]نیویورک یک شهر فرهنگی / قومی متنوع است

12. Members of the largest and most diverse phylum of animals, have segmented bodies and an external skeleton.
[ترجمه ترگمان]اعضای بزرگ ترین و متنوع ترین انواع حیوانات، bodies و اسکلت خارجی دارند
[ترجمه گوگل]اعضای بزرگترین و متنوع ترین حیوانات، دارای اندام های جداگانه و اسکلت خارجی هستند

13. Davies has managed to pursue his diverse interests in parallel with his fast-moving career.
[ترجمه ترگمان](دیویس)موفق شد علایق گوناگون خود را به موازات شغل با حرکت سریع خود دنبال کند
[ترجمه گوگل]دیویس موفق به دنبال منافع متنوع خود در مواجهه با حرفه سریع خود است

14. There is a diverse range of opinion on the issue.
[ترجمه ترگمان]در مورد این موضوع طیف وسیعی از نظرات وجود دارد
[ترجمه گوگل]طیف متنوعی از نظرات در مورد این موضوع وجود دارد

15. Surinam is culturally and ethnically diverse.
[ترجمه ترگمان]Surinam از نظر فرهنگی و قومی متنوع است
[ترجمه گوگل]سورینام از لحاظ فرهنگی و قومی متنوع است

16. Jones has a much more diverse and perhaps younger audience.
[ترجمه ترگمان]جونز خیلی متنوع است و شاید مخاطبان جوان
[ترجمه گوگل]جونز مخاطبان بسیار متنوع و شاید جوانتر دارد

17. Spain is a composite of diverse traditions and people.
[ترجمه ترگمان]اسپانیا ترکیبی از سنت های گوناگون و مردم است
[ترجمه گوگل]اسپانیا ترکیبی از سنت های مختلف و مردم است

پیشنهاد کاربران

متعدد

Different

متفاوت

گوناگون
various


diverse ( adj ) = eclectic ( adj )
به معناهای:متنوع، جور وا جور، گلچین

diverse ( adj ) = varied ( adj )
به معناهای : گوناگون، مختلف، متفاوت، جورواجور، متنوع

varied
different


کلمات دیگر: