1- از آغاز، از اول 2- از هیچ، بدون پول یا منابع
from scratch
1- از آغاز، از اول 2- از هیچ، بدون پول یا منابع
انگلیسی به فارسی
از ابتدا
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: from the very beginning.
- We must start the work again from scratch.
[ترجمه ترگمان] باید دوباره کار رو از اول شروع کنیم
[ترجمه گوگل] ما باید دوباره کار را از ابتدا آغاز کنیم
[ترجمه گوگل] ما باید دوباره کار را از ابتدا آغاز کنیم
جملات نمونه
1. Ben built the shed from scratch.
[ترجمه ترگمان]بن اون آلونک رو از اول درست کرد
[ترجمه گوگل]بن برف را از ابتدا ساخته است
[ترجمه گوگل]بن برف را از ابتدا ساخته است
2. Effectively, we have to start again from scratch.
[ترجمه ترگمان]به طور موثر، ما باید دوباره از اول شروع کنیم
[ترجمه گوگل]در واقع، باید دوباره از ابتدا شروع کنیم
[ترجمه گوگل]در واقع، باید دوباره از ابتدا شروع کنیم
3. Building a home from scratch can be both exciting and challenging.
[ترجمه روزآموز] بازسازی یه خونه از صفر، میتونه هم هیجان انگیز باشه هم چالشی
[ترجمه ترگمان]ایجاد یک خانه از نو می تواند هم هیجان انگیز و هم چالش برانگیز باشد[ترجمه گوگل]ساخت یک خانه از ابتدا می تواند هیجان انگیز و چالش برانگیز باشد
4. We started from scratch with no preconceived ideas.
[ترجمه ترگمان]ما از ابتدا با هیچ ایده preconceived شروع کردیم
[ترجمه گوگل]ما از ابتدا بدون هیچ ایده پیشگام آغاز کردیم
[ترجمه گوگل]ما از ابتدا بدون هیچ ایده پیشگام آغاز کردیم
5. The suggestion is that they should start from scratch.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد این است که آن ها باید از ابتدا شروع کنند
[ترجمه گوگل]پیشنهاد این است که آنها باید از ابتدا شروع کنند
[ترجمه گوگل]پیشنهاد این است که آنها باید از ابتدا شروع کنند
6. He built the orchestra up from scratch.
[ترجمه ترگمان]ارکستر را از چنگ گرفت
[ترجمه گوگل]او ارکستر را از ابتدا ساخته است
[ترجمه گوگل]او ارکستر را از ابتدا ساخته است
7. We had to start again from scratch .
[ترجمه ترگمان]باید دوباره از اول شروع می کردیم
[ترجمه گوگل]مجبور شدیم دوباره از ابتدا شروع کنیم
[ترجمه گوگل]مجبور شدیم دوباره از ابتدا شروع کنیم
8. My father built the business up from scratch.
[ترجمه ترگمان] پدرم کار رو از اول شروع کرد
[ترجمه گوگل]پدرم این کار را از ابتدا انجام داد
[ترجمه گوگل]پدرم این کار را از ابتدا انجام داد
9. I learned German from scratch in six months.
[ترجمه ترگمان]من آلمانی را در عرض شش ماه از صفر یاد گرفتم
[ترجمه گوگل]آلمانی را از ابتدا در شش ماهه آموختم
[ترجمه گوگل]آلمانی را از ابتدا در شش ماهه آموختم
10. It's completely ruined, so we'll have to start from scratch.
[ترجمه ترگمان]کاملا نابود شده، بنابراین باید از اول شروع کنیم
[ترجمه گوگل]این کاملا خراب شده است، بنابراین ما باید از ابتدا شروع کنیم
[ترجمه گوگل]این کاملا خراب شده است، بنابراین ما باید از ابتدا شروع کنیم
11. He had built the business up from scratch .
[ترجمه ترگمان]او کار را از اول شروع کرده بود
[ترجمه گوگل]او کسب و کار را از ابتدا ساخته بود
[ترجمه گوگل]او کسب و کار را از ابتدا ساخته بود
12. Steven Jobs built his own computer company from scratch and became a multimillionaire before his thirtieth birthday.
[ترجمه ترگمان]استیو جابز شرکت کامپیوتری خود را از نو ساخت و قبل از سی سالگی به یک میلیونر تبدیل شد
[ترجمه گوگل]استیون جابز شرکت کامپیوتری خود را از ابتدا ساخته و چندین میلیاردر پیش از سی و سومین سالگرد تولدش تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]استیون جابز شرکت کامپیوتری خود را از ابتدا ساخته و چندین میلیاردر پیش از سی و سومین سالگرد تولدش تبدیل شده است
13. It will built from scratch by Pickering Staplina in their Lancashire factory.
[ترجمه ترگمان]این فولاد از ابتدا تا Pickering Staplina در کارخانه Lancashire ساخته خواهد شد
[ترجمه گوگل]این کار از ابتدا توسط Pickering Staplina در کارخانه Lancashire ساخته خواهد شد
[ترجمه گوگل]این کار از ابتدا توسط Pickering Staplina در کارخانه Lancashire ساخته خواهد شد
14. The trainees work hard, but they must start from scratch.
[ترجمه ترگمان]کارآموزان سخت کار می کنند، اما باید از ابتدا شروع کنند
[ترجمه گوگل]کارآموزان سخت کار می کنند، اما باید از ابتدا شروع کنند
[ترجمه گوگل]کارآموزان سخت کار می کنند، اما باید از ابتدا شروع کنند
15. Learning the meaning of verbal categories from scratch is difficult and time-consuming but it is very instructive.
[ترجمه ترگمان]یادگیری معنای مقوله های کلامی از ابتدا دشوار و زمان بر است، اما بسیار آموزنده است
[ترجمه گوگل]یادگیری معنای مقوله های کلامی از ابتدا دشوار و وقت گیر است اما بسیار آموزنده است
[ترجمه گوگل]یادگیری معنای مقوله های کلامی از ابتدا دشوار و وقت گیر است اما بسیار آموزنده است
پیشنهاد کاربران
شروع از اول بدون هیچ چیزی _ از صفر شروع کرد
از صفر
از اول
از ابتدا
از آغاز
از اول
از ابتدا
از آغاز
یاد گرفتن چیزی از اولش
If I go to France , I 'll have to learn
France from scratch
اگر به فرانسه بروم ، زبانشان رو باید از اولش یاد بگیرم
If I go to France , I 'll have to learn
France from scratch
اگر به فرانسه بروم ، زبانشان رو باید از اولش یاد بگیرم
از بیخ و بُن، از کف کف، از مرحله اول ،
از اساس
از بنیان
از بنیان
از اول کار رو دست تنها و بدون کمک کسی شروع مردن
خوراکی که از مواد اولیه اساسی و خوب درست می شود.
از پایه
تازه کار
کلمات دیگر: