1. an extradition treaty between two countries
قرارداد استرداد تبهکار میان دو کشور
2. It won't be easy for them to escape extradition.
[ترجمه مظفری] فرار از استرداد برای آنها آسان نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]فرار از استرداد آن ها آسان نخواهد بود
[ترجمه گوگل]آنها برای فرار از استرداد آسان نخواهند بود
3. He is fighting extradition to Hong Kong to face trial on fraud charges.
[ترجمه ترگمان]او در حال مبارزه با استرداد مجرمین به هنگ کنگ است تا با اتهامات مربوط به کلاهبرداری محاکمه شود
[ترجمه گوگل]او با استرداد به هنگ کنگ مبارزه می کند تا اتهامات تقلب را مورد بررسی قرار دهد
4. The smuggler is in prison tonight, awaiting extradition to Britain.
[ترجمه ترگمان]قاچاقچی، امشب در زندان است و در انتظار استرداد به بریتانیا است
[ترجمه گوگل]امشب قاچاقچی در حال زندان است و منتظر استرداد به انگلیس است
5. The new government will seek the extradition of the suspected terrorists.
[ترجمه ترگمان]دولت جدید به دنبال استرداد تروریست های مظنون خواهد بود
[ترجمه گوگل]دولت جدید به دنبال استرداد تروریست های مظنون است
6. There were no plans to reopen extradition proceedings against him.
[ترجمه ترگمان]هیچ برنامه ای برای بازگشایی پرونده استرداد وی علیه وی وجود نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ برنامه ای برای بازپرداخت اقدامات استرداد علیه او وجود نداشت
7. A judge ordered her extradition to Britain.
[ترجمه ترگمان]قاضی دستور استرداد وی به بریتانیا را صادر کرد
[ترجمه گوگل]یک قاضی به استرداد وی به بریتانیا دستور داد
8. There is no extradition agreement between the two countries.
[ترجمه ترگمان]هیچ توافقنامه استرداد مجرمین بین دو کشور وجود ندارد
[ترجمه گوگل]توافقنامه استرداد بین دو کشور وجود ندارد
9. They have applied for his extradition to Ireland.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای استرداد وی به ایرلند درخواست داده اند
[ترجمه گوگل]آنها برای استرداد خود به ایرلند درخواست کرده اند
10. His lawyer announced that he will fight extradition.
[ترجمه ترگمان]وکیل او اعلام کرد که با استرداد وی مبارزه خواهد کرد
[ترجمه گوگل]وکیل او اعلام کرد که با استرداد مبارزه می کند
11. His legal responsibilities for issues such as extradition have also brought him into contact with senior legal and political figures in Ireland.
[ترجمه ترگمان]مسئولیت های قانونی او برای مسائلی مانند استرداد وی، وی را به ارتباط با چهره های ارشد قانونی و سیاسی در ایرلند تبدیل کرده است
[ترجمه گوگل]مسئولیت های قانونی او در زمینه مسائل مربوط به استرداد نیز او را با شخصیت های حقوقی و سیاسی ارشد در ایرلند روبرو کرده است
12. This extradition is a victory for all who believe in the rule of law.
[ترجمه ترگمان]این استرداد یک پیروزی برای همه کسانی است که به قانون قانون اعتقاد دارند
[ترجمه گوگل]این استرداد پیروزی برای همه کسانی است که به حاکمیت قانون اعتقاد دارند
13. Perhaps there ought to be an intelligence extradition agreement that all defectors are immediately put on the first aircraft back home.
[ترجمه ترگمان]شاید باید یک توافقنامه استرداد اطلاعاتی وجود داشته باشد مبنی بر اینکه تمامی فراریان بلافاصله در اولین هواپیما به خانه بازگردانده می شوند
[ترجمه گوگل]شاید یک توافقنامه استرداد اطلاعاتی وجود داشته باشد که تمام افراد متخلف بلافاصله در اولین هواپیمای خود به خانه بازگردانده شوند
14. And, apart from extradition, States were unwilling for the most part to contemplate co-operation in criminal prosecutions.
[ترجمه ترگمان]و جدای از استرداد، دولت ها مایل به مشارکت بیشتر در مورد هم کاری در دادگاه های کیفری نیستند
[ترجمه گوگل]و به استثنای استرداد، دولتها بیشتر به دنبال همکاری در تعقیب کیفری نبودند