1. the novelty of his ideas
تازگی اندیشه های او
2. soon the novelty of living in a palace wore off
پس از اندکی زندگی در کاخ تازگی خود را از دست داد.
3. children found it a novelty and a satisfaction to work in the factory
کار کردن در کارخانه برای بچه ها تازگی داشت و موجب خشنودی آنان گردید.
4. Novelty is the great parent of pleasure.
[ترجمه ترگمان] تبدیل به یه پدر بزرگ از لذت - ه
[ترجمه گوگل]نوآوری والدین بزرگ لذت است
5. Many toys have no attraction beyond their novelty value .
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اسباب بازی ها هیچ جاذبه ای فراتر از ارزش novelty ندارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از اسباب بازی ها به هیچ وجه جذابیتی نسبت به ارزش نوآوریشان ندارند
6. There's a certain novelty value in this approach.
[ترجمه ترگمان]در این روش یک چیز جدید وجود دارد
[ترجمه گوگل]در این رویکرد یک ارزش جدید مشخص وجود دارد
7. Gradually, the novelty of city life began to pall.
[ترجمه ترگمان]کم کم، تازگی زندگی شهری در حال تغییر بود
[ترجمه گوگل]به تدریج نوآوری در زندگی شهری شروع شد
8. He wore a red nose and novelty glasses for comic effect.
[ترجمه ترگمان]او بینی قرمز و عینکش را به خاطر تاثیر خنده آور پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او یک عینک قرمز و عینک جدید برای اثر کمدی داشت
9. It was fun for a while, but the novelty wore off .
[ترجمه ترگمان]برای مدتی سرگرم کننده بود، اما تازگی این کار به پایان رسیده بود
[ترجمه گوگل]برای یک لحظه سرگرم کننده بود، اما نوآوری پوشیده بود
10. Then the Internet was still something of a novelty.
[ترجمه ترگمان]پس اینترنت هنوز یه چیز جدید بود
[ترجمه گوگل]سپس اینترنت هنوز چیزی جدیدی بود
11. In Britain in the 1950s, television had a novelty value.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۵۰ در بریتانیا، تلویزیون ارزش جدیدی داشت
[ترجمه گوگل]تلویزیون بریتانیا در دهه 1950 ارزش جدیدی داشت
12. My mother bought a novelty pen for me.
[ترجمه فرداد مسنن زاده] مادر من یک قلم تازه برای من خرید
[ترجمه ترگمان]مامانم برام یه خودکار جدید خرید
[ترجمه گوگل]مادر من یک قلم افتخار برای من خرید
13. I suppose it has a certain novelty value but you'll soon get bored of it.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم ارزش خاصی دارد، اما به زودی از آن خسته می شوید
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم ارزش خاصی دارد اما شما به زودی از آن خسته می شوید
14. Novelty value may be a part of it, but the real reason people like our paper is that it speaks the truth.
[ترجمه ترگمان]ارزش تازگی ممکن است بخشی از آن باشد، اما دلیل واقعی افرادی که مقاله ما را دوست دارند این است که آن حقیقت را بیان می کند
[ترجمه گوگل]ارزش نوآوری ممکن است بخشی از آن باشد، اما علت اصلی این است که مردم ما مانند مقاله ما این است که حقیقت را بیان می کند
15. Tourists are still a novelty on this remote island.
[ترجمه ترگمان]توریست ها هنوز در این جزیره دور افتاده یک چیز جدید هستند
[ترجمه گوگل]گردشگران هنوز در این جزیره دور افتاده جدید هستند