(ریاضی) متغیر ناوابسته، متغیر مستقل، وردای ناوابسته
independent variable
(ریاضی) متغیر ناوابسته، متغیر مستقل، وردای ناوابسته
انگلیسی به فارسی
(ریاضی) متغیر ناوابسته، متغیر مستقل، وردای ناوابسته
متغیر مستقل
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a mathematical variable in a functional relationship, whose value may change independently of the value of other variables.
• variable or factor which is predefined and determines the value of dependent variables
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] متغیر غیر وابسته
[شیمی] متغیر مستقل
[برق و الکترونیک] متغیر مستقل کمیت یا وضعیت مستقلی که در یک سیستم کنترل خودکار، متغیر کنترل شونده را مطابق رابطه ی از پیش معین تغییر می دهد .
[زمین شناسی] متغیرهای مستقل
[ریاضیات] متغیر مستقل
[روانپزشکی] متغیر مستقل. متغیری که در اصل مقدار آن مستقل از تغییرات مقدار در سایر متغیرها است. در آزمایشات متغیری که دستکاری می شود تا آثار آن بر متغیرهای وابسته مشاهده شود. متغیر تجربی، متغیر کنترل شده و متغیر تدبیری نامیده می شود.
[آمار] متغیر مستقل
[شیمی] متغیر مستقل
[برق و الکترونیک] متغیر مستقل کمیت یا وضعیت مستقلی که در یک سیستم کنترل خودکار، متغیر کنترل شونده را مطابق رابطه ی از پیش معین تغییر می دهد .
[زمین شناسی] متغیرهای مستقل
[ریاضیات] متغیر مستقل
[روانپزشکی] متغیر مستقل. متغیری که در اصل مقدار آن مستقل از تغییرات مقدار در سایر متغیرها است. در آزمایشات متغیری که دستکاری می شود تا آثار آن بر متغیرهای وابسته مشاهده شود. متغیر تجربی، متغیر کنترل شده و متغیر تدبیری نامیده می شود.
[آمار] متغیر مستقل
جملات نمونه
1. It is conventional to place the independent variable on the right-hand side of an equation.
[ترجمه ترگمان]مرسوم است که متغیر مستقل در سمت راست معادله قرار گیرد
[ترجمه گوگل]به طور معمول، متغیر مستقل را در سمت راست یک معادله قرار می دهیم
[ترجمه گوگل]به طور معمول، متغیر مستقل را در سمت راست یک معادله قرار می دهیم
2. The independent variable on which one has to focus is the political culture.
[ترجمه ترگمان]متغیر مستقل که فرد باید بر آن تمرکز کند، فرهنگ سیاسی است
[ترجمه گوگل]متغیر مستقل که باید تمرکز داشته باشد، فرهنگ سیاسی است
[ترجمه گوگل]متغیر مستقل که باید تمرکز داشته باشد، فرهنگ سیاسی است
3. Computes the average of the independent variable of the regression line.
[ترجمه ترگمان]Computes میانگین متغیر مستقل خط رگرسیون را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]محاسبه میانگین متغیر مستقل خط رگرسیون
[ترجمه گوگل]محاسبه میانگین متغیر مستقل خط رگرسیون
4. Using genetic distance as independent variable and heterosis as dependent variable, we carried out regressing analyses.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از فاصله ژنتیکی به عنوان متغیر مستقل و heterosis به عنوان متغیر وابسته، ما تحلیل رگرسیون را انجام دادیم
[ترجمه گوگل]با استفاده از فاصله ژنتیکی به عنوان متغیر مستقل و هتروزیس به عنوان متغیر وابسته، تجزیه و تحلیل رگرسیون انجام گرفت
[ترجمه گوگل]با استفاده از فاصله ژنتیکی به عنوان متغیر مستقل و هتروزیس به عنوان متغیر وابسته، تجزیه و تحلیل رگرسیون انجام گرفت
5. The set of values that an independent variable can have.
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از مقادیر که یک متغیر مستقل می تواند داشته باشد
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از ارزش هایی که یک متغیر مستقل می تواند داشته باشد
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از ارزش هایی که یک متغیر مستقل می تواند داشته باشد
6. Group as independent variable, tests before experiment as covariates and tests after experiment as dependent variables for analysis of covariance .
[ترجمه ترگمان]گروه به عنوان متغیر مستقل، قبل از آزمایش به عنوان متغیرهای کمی و آزمایش بعد از آزمایش به عنوان متغیرهای وابسته برای تجزیه و تحلیل کوواریانس آزمایش کرد
[ترجمه گوگل]گروه به عنوان متغیر مستقل قبل از آزمایش به عنوان متغیرها و آزمایشات بعد از آزمایش به عنوان متغیرهای وابسته برای تجزیه و تحلیل کوواریانس آزمایش می شود
[ترجمه گوگل]گروه به عنوان متغیر مستقل قبل از آزمایش به عنوان متغیرها و آزمایشات بعد از آزمایش به عنوان متغیرهای وابسته برای تجزیه و تحلیل کوواریانس آزمایش می شود
7. Shame proneness as the independent variable was positively correlated with social anxiety.
[ترجمه ترگمان]شرم proneness به عنوان متغیر مستقل به طور مثبت با اضطراب اجتماعی ارتباط داشت
[ترجمه گوگل]شکنندگی به عنوان متغیر مستقل با اضطراب اجتماعی ارتباط مثبت دارد
[ترجمه گوگل]شکنندگی به عنوان متغیر مستقل با اضطراب اجتماعی ارتباط مثبت دارد
8. Possible affective RE of observation target ( independent variable ) accounted for 280 items.
[ترجمه ترگمان](متغیر مستقل)ممکن است (متغیر مستقل)برای ۲۸۰ آیتم محاسبه شود
[ترجمه گوگل]ممکن است RE عاطفی از هدف مشاهده (متغیر مستقل) به 280 مورد رسید
[ترجمه گوگل]ممکن است RE عاطفی از هدف مشاهده (متغیر مستقل) به 280 مورد رسید
9. The CAIV(Cost as An Independent Variable)method is a method that the United States army is using at present carrying on optimization and the control to the life cycle cost of weapon equipment.
[ترجمه ترگمان]method (هزینه به عنوان یک متغیر مستقل)روشی است که ارتش ایالات متحده در حال حاضر در حال حمل بر روی بهینه سازی و کنترل هزینه چرخه عمر تجهیزات سلاح است
[ترجمه گوگل]روش CAIV (هزینه به عنوان یک متغیر مستقل) یک روش است که ارتش ایالات متحده در حال حاضر در حال بهینه سازی و کنترل هزینه های چرخه عمر تجهیزات سلاح استفاده می کند
[ترجمه گوگل]روش CAIV (هزینه به عنوان یک متغیر مستقل) یک روش است که ارتش ایالات متحده در حال حاضر در حال بهینه سازی و کنترل هزینه های چرخه عمر تجهیزات سلاح استفاده می کند
10. Comparison can also be important when the researcher is trying to establish what is not an independent variable.
[ترجمه ترگمان]مقایسه نیز می تواند زمانی مهم باشد که محقق سعی دارد چیزی را ایجاد کند که متغیر مستقل نباشد
[ترجمه گوگل]مقایسه نیز می تواند مهم باشد، زمانی که محقق سعی در تعیین اینکه چه چیزی یک متغیر مستقل نیست
[ترجمه گوگل]مقایسه نیز می تواند مهم باشد، زمانی که محقق سعی در تعیین اینکه چه چیزی یک متغیر مستقل نیست
11. The space-economy for example is simply the spatial pattern of organization created by the industrial economy; it is not an independent variable.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد فضا - برای مثال، الگوی فضایی سازمانی است که توسط اقتصاد صنعتی خلق شده است؛ این یک متغیر مستقل نیست
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، فضای اقتصادی صرفا الگوی فضایی سازمان ایجاد شده توسط اقتصاد صنعتی است؛ این یک متغیر مستقل نیست
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، فضای اقتصادی صرفا الگوی فضایی سازمان ایجاد شده توسط اقتصاد صنعتی است؛ این یک متغیر مستقل نیست
12. However, it is argued that for cost accounting purposes it is too complex to include more than one independent variable.
[ترجمه ترگمان]با این حال، بحث می شود که برای اهداف حسابداری هزینه بسیار پیچیده است که بیش از یک متغیر مستقل را در بر داشته باشد
[ترجمه گوگل]با این حال، استدلال شده است که برای اهداف حسابداری هزینه بسیار پیچیده است که شامل بیش از یک متغیر مستقل باشد
[ترجمه گوگل]با این حال، استدلال شده است که برای اهداف حسابداری هزینه بسیار پیچیده است که شامل بیش از یک متغیر مستقل باشد
13. It was the fact of the experiment that was the important independent variable, not the ones that Mayo was working with.
[ترجمه ترگمان]این حقیقت آزمایشی بود که متغیر مستقل مهم بود، نه آن هایی که مایو با آن ها کار می کرد
[ترجمه گوگل]این واقعیت آزمایش بود که متغیر مستقل مهم بود، نه آنهایی که مایو با آن کار کرد
[ترجمه گوگل]این واقعیت آزمایش بود که متغیر مستقل مهم بود، نه آنهایی که مایو با آن کار کرد
14. The domain is a set of values of the independent variable.
[ترجمه ترگمان]دامنه مجموعه ای از مقادیر متغیر مستقل است
[ترجمه گوگل]دامنه یک مجموعه ای از مقادیر متغیر مستقل است
[ترجمه گوگل]دامنه یک مجموعه ای از مقادیر متغیر مستقل است
پیشنهاد کاربران
independent variable ( ریاضی )
واژه مصوب: متغیر مستقل
تعریف: متغیر x در تابع ( y=f ( x |||متـ . شناسه 1 argument 1
واژه مصوب: متغیر مستقل
تعریف: متغیر x در تابع ( y=f ( x |||متـ . شناسه 1 argument 1
کلمات دیگر: