کلمه جو
صفحه اصلی

decoupling


تجزیه

انگلیسی به فارسی

تجزیه


دیکشنری تخصصی

[شیمی] واشدن، تجزیه

جملات نمونه

1. Gasoline prices have been decoupled from crude oil prices.
[ترجمه ترگمان]قیمت بنزین از قیمت نفت خام جدا شده است
[ترجمه گوگل]قیمت بنزین از قیمت نفت خام جدا شده است

2. The issue threatened to decouple Europe from the United States.
[ترجمه ترگمان]این موضوع تهدید کرد که اروپا را از آمریکا جدا می کند
[ترجمه گوگل]این مسئله تهدید کرد که اروپا را از ایالات متحده جدا کند

3. In fact, the transport of information needs to be decoupled from higher-layer mercantile protocols such as electronic payment services.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، انتقال اطلاعات باید از پروتکل های تجاری لایه بالاتر مانند خدمات پرداخت الکترونیکی جدا شود
[ترجمه گوگل]در حقیقت، انتقال اطلاعات باید از پروتکل های خریداری شده از قبیل خدمات پرداخت الکترونیک جدا شود

4. Multivariable system robust adaptive decoupling control.
[ترجمه ترگمان]کنترل جداسازی تطبیقی مقاوم (decoupling)
[ترجمه گوگل]سیستم چند منظوره قوی کنترل انحلال پذیری

5. Through torque winding and suspending power winding decoupling control, the electrical machinery rotor simultaneously has the function of producing torque and aerosol.
[ترجمه ترگمان]روتور الکتریکی به طور همزمان تابع تولید گشتاور و aerosol را دارد
[ترجمه گوگل]از طریق پیچاندن پیچ و مهره های گشتاور و کنترل انحلال پیچش قدرت، دستگاه روتور الکتریکی به طور همزمان عملکرد گشتاور و آئروسل تولید می کند

6. In this paper a decoupling concept and a method of using FMMM to calculate 3D magnetostatic field are proposed. The magnetic potential jump-boundary of FMMM is solved better.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله یک مفهوم جداسازی و یک روش استفاده از FMMM برای محاسبه میدان سه بعدی magnetostatic پیشنهاد شده است پرش پتانسیل مغناطیسی - مرز of بهتر حل می شود
[ترجمه گوگل]در این مقاله مفهوم تفکیک و روش استفاده از FMMM برای محاسبه میدان مغناطیس سنجی سه بعدی پیشنهاد شده است مرز پهنای مغناطیسی بالقوه FMMM بهتر حل شده است

7. Singapore's Straits Times argued in an editorial this month that all the talk about Asian economies "decoupling from the West remains a pipe dream.
[ترجمه ترگمان]سی سی تایمز سنگاپور در سرمقاله خود در این ماه بحث کرد که تنها صحبت در مورد اقتصاد آسیا \"جداسازی از غرب\" یک رویای لوله است
[ترجمه گوگل]Straits Times سنگاپور در ماه نوامبر در مقاله ی سرمقاله استدلال کرد که همه بحث درباره جدا شدن اقتصادهای آسیایی از غرب، رویای لوله است

8. For better decoupling control, the coefficient of the integral component must be adjusted adaptively.
[ترجمه ترگمان]برای کنترل decoupling بهتر، ضریب مولفه انتگرالی باید به طور تطبیقی تنظیم شود
[ترجمه گوگل]برای کنترل انحلال بهتر، ضریب جزء انتگرال باید انطباق پذیرفته شود

9. Decoupling control based on feedback is discussed because of the close coupling of the UAV system and a PID controller is designed later.
[ترجمه ترگمان]کنترل پیش بین مبتنی بر بازخورد به دلیل کوپلینگ نزدیک سیستم پهپاد بدون سرنشین و یک کنترلر PID به کار می رود
[ترجمه گوگل]کنترل انحراف بر اساس بازخورد به علت اتصال نزدیک سیستم UAV بحث و کنترل کننده PID بعدا طراحی شده است

10. The alternate current line side realizes the decoupling control of active power and reactive power through double closed loop and the stability of direct current voltages at the same time.
[ترجمه ترگمان]یک طرف خط جریان متناوب، کنترل decoupling توان اکتیو و توان راکتیو را از طریق حلقه بسته دوبرابر و پایداری ولتاژ جاری مستقیم در همان زمان درک می کند
[ترجمه گوگل]در سمت خط متناوب خط فعلی کنترل جدا شدن قدرت فعال و توان راکتیو را از طریق حلقه دوگانه بسته و پایداری ولتاژ جریان مستقیم در یک زمان درک می کند

11. This enables faster and more flexible coupling and decoupling of applications.
[ترجمه ترگمان]این امر باعث کوپلینگ انعطاف پذیر سریع تر و more کاربردها می شود
[ترجمه گوگل]این امکان اتصال سریع تر و انعطاف پذیرتر را فراهم می کند

12. After the success in decoupling(sentence dictionary), single neural cell self-adapting PID is adopted to control nonlinear object. The simulation results show that the control strategy gets better effects.
[ترجمه ترگمان]پس از موفقیت در جداسازی (فرهنگ لغت)، single تک سلول تک سلول با PID برای کنترل یک شی غیر خطی اتخاذ می شود نتایج شبیه سازی نشان می دهد که استراتژی کنترل اثرات بهتری دارد
[ترجمه گوگل]پس از موفقیت در جداسازی (فرهنگ لغت جمله)، PID خودتنظیم سلولی تک سلولی به منظور کنترل شی غیرخطی اتخاذ می شود نتایج شبیه سازی نشان می دهد که استراتژی کنترل، اثرات بهتر را به وجود می آورد

13. Emerging markets have had a bad start to the year, hurt by a growing fear that a recession in the United States would, as it historically has, hit them harder, dashing hopes for a "decoupling".
[ترجمه ترگمان]بازارهای درحالظهور شروع بدی را در طول سال داشته اند، که با افزایش ترس از رکود اقتصادی در ایالات متحده، به طور تاریخی، آن ها را سخت تر و امیدها برای یک \"جداسازی\" به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]بازار های تازه شروع به سال بدی کرده اند که به شدت ترس از این که رکود اقتصادی در ایالات متحده، همانطور که از لحاظ تاریخی، سخت تر و مهربان تر است، امیدوار است که به 'جداسازی' برسد

14. In the procedure of grouped decoupling, the most serious spur track is departed from the system.
[ترجمه ترگمان]در فرآیند جداسازی گروه بندی، جدی ترین مسیر راه رفتن از سیستم خارج می شود
[ترجمه گوگل]در روش جداسازی گروهبندی، جدی ترین جداسازی مسیر از سیستم خارج می شود

15. By means of solving matrix equation group, predictive decoupling controller is realized.
[ترجمه ترگمان]به وسیله حل گروه معادله ماتریس، کنترل پیش بین پیشگویانه محقق می شود
[ترجمه گوگل]با استفاده از حل معادلات ماتریسی، کنترل کننده تجزیه پیش بینی درک می شود

پیشنهاد کاربران

جداسازی

تفکیک، استقلال، انفصال

تفکیک ( علوم سیاسی )

واجفت شدگی ( علوم زمین )

Decouplingاحبل


کلمات دیگر: