کلمه جو
صفحه اصلی

quenched

انگلیسی به فارسی

مرطوب، اطفا، فرو نشاندن، دفع کردن، خاموش کردن


دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] آب داده - آب دیده

پیشنهاد کاربران

[شیمی]کاهش پیک

فرونشسته

خاموش یا ضعیف شدن

quenched ( مهندسی بسپار )
واژه مصوب: سردیده
تعریف: ویژگی آلیاژ یا بسپاری که عملیات سردایش روی آن انجام شده است


کلمات دیگر: