1. They tamped down the earth around the apple tree.
[ترجمه ترگمان]آن دو در کنار درخت سیب غرق شدند
[ترجمه گوگل]آنها زمین را در اطراف درخت سیب انداختند
2. Then I tamp down the soil with the back of a rake.
[ترجمه ترگمان] بعد کنار یه چنگک از خاک کنار می کشم
[ترجمه گوگل]سپس خاک را با پشت یک غلاف می شکنم
3. He tamped down the tobacco in his pipe and lit it.
[ترجمه ترگمان]توتون پیپ را در چپقش ریخت و آن را روشن کرد
[ترجمه گوگل]او تنباکو را در لوله خود گذاشت و آن را روشن کرد
4. Philpott tamped a wad of tobacco into his pipe.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که در tamped فرو رفت، a یک تکه توتون در چپقش ریخت
[ترجمه گوگل]فیلپات یک لوله از تنباکو را به داخل لوله گذاشت
5. He tamped down the tobacco in his pipe with his thumb.
[ترجمه ترگمان]با انگشت شست توتون پیپ خود را در پیپ فرو ریخت
[ترجمه گوگل]او تنباکو را در انگشت شستشوی خود گذاشت
6. The old man tamped down some more tobacco into his pipe.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد پیپ خود را در پیپ فرو ریخت
[ترجمه گوگل]پیرمرد تنباکو را در لوله خود گذاشت
7. The old man tamped down the tobacco with his thumb.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد شست خود را با شست و شست فرو ریخت
[ترجمه گوگل]پیرمرد تنباکو را با انگشت شستشوی خود فرو برد
8. Huy's job was to tamp this second layer down on to the first.
[ترجمه ترگمان]وظیفه Huy این بود که این لایه دوم را به مرحله اول کاهش دهد
[ترجمه گوگل]کار Huy این بود که این لایه دوم را به سمت پایین بکشاند
9. Before you start laying the bricks, tamp down the soil underneath.
[ترجمه ترگمان]پیش از شروع به کار کردن آجر، آرام کردن خاک در زیر خاک
[ترجمه گوگل]قبل از شروع تخمگذار آجر، زیر خاک را پایین بیاورید
10. As well as surprise, she had heard irritation tamped down in Vitor's voice.
[ترجمه ترگمان]در حالی که با حیرت و شگفتی در down فرورفته بود، با صدای بلندی به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]و همچنین تعجب، او احساس سوزش در صدای ویتور را تنگ کرده بود
11. Now, China wants to tamp such nationalism down.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، چین قصد دارد تا از این ناسیونالیسم جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، چین می خواهد چنین ملی گرایی را از بین ببرد
12. Don't forget to tamp the hole well. Tamping is as important as the hole depth.
[ترجمه ترگمان]فراموش نکنید که سوراخ را محکم فشار دهید tamping به اندازه عمق حفره مهم است
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که سوراخ خوبی داشته باشید تپینگ به اندازه عمق حفره اهمیت دارد
13. Administrative measures to tamp down lending to overheated sectors such as real estate were also enacted.
[ترجمه ترگمان]اقدامات اجرایی برای جلوگیری از وام دادن به بخش های بیش از حد داغ مانند املاک و مستغلات نیز اجرا شد
[ترجمه گوگل]اقدامات اداری برای کم کردن وام دادن به بخش های بیش از حد گرما مانند املاک و مستغلات نیز اعمال شد
14. Tamp the coffee grinds in the container to make espresso.
[ترجمه ترگمان]قهوه را در ظرف قهوه بریزید تا اسپرسو تولید کند
[ترجمه گوگل]قهوه را قهوه را در ظرف به قهوه اسپرسو بریزید