کلمه جو
صفحه اصلی

quay


معنی : اسکله، دیوار ساحلی
معانی دیگر : بارانداز (معمولا از بتون یا سنگ)

انگلیسی به فارسی

اسکله، دیوار ساحلی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a pier, wharf, or other structure built along a shore for landing, loading, and unloading boats or ships.
مترادف: jetty, pier, wharf
مشابه: dock

- A great amount of cargo was piled up at the quay.
[ترجمه ترگمان] مقدار زیادی بار در اسکله جمع شده بود
[ترجمه گوگل] مقدار زیادی محموله در خلیج زده شد

• (british) dock, wharf alongside a waterway
a quay is a long platform beside the sea or a river where boats can be tied up and loaded or unloaded.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] بارانداز
[زمین شناسی] سکوی دیوار ساحلی، اسکله، بار انداز
[آب و خاک] اسکله،دیوار ساحلی

مترادف و متضاد

اسکله (اسم)
pier, wharf, waterfront, quay

دیوار ساحلی (اسم)
quay

جملات نمونه

1. The vessel anchored alongside the quay.
[ترجمه ترگمان]کشتی در کنار اسکله لنگر انداخته بود
[ترجمه گوگل]این کشتی در امتداد خلیج قرار دارد

2. They tied the ship to the quay with ropes.
[ترجمه ترگمان]کشتی را با طناب به اسکله بستند
[ترجمه گوگل]آنها کشتی را با طناب به کشتی متصل می کردند

3. Alex turned his car on to the Albert Quay and drove along until he found a parking place.
[ترجمه ترگمان]آل کس اتومبیلش را به اسکله آلبرت پیچید و به راه افتاد تا اینکه جای پارک پیدا کرد
[ترجمه گوگل]الکس ماشین خود را به آلبرت کوئیل راند و تا زمانی که یک پارکینگ پیدا کرد، به آنجا رفت

4. We put off from the quay.
[ترجمه ترگمان]از اسکله دور شدیم
[ترجمه گوگل]ما از قله خارج شده ایم

5. We moored alongside the quay.
[ترجمه ترگمان]کنار اسکله لنگر انداختیم
[ترجمه گوگل]ما در امتداد قبر مانور گرفتیم

6. There are all kinds of ships in a quay.
[ترجمه ترگمان]همه جور کشتی ها در اسکله هستند
[ترجمه گوگل]انواع کشتی ها در یک خلیج وجود دارد

7. Queensway Quay will incorporate shops, restaurants and other amenities.
[ترجمه ترگمان]اسکله Queensway شامل فروشگاه ها، رستوران ها و امکانات رفاهی دیگر خواهد بود
[ترجمه گوگل]Queensway Quay، مغازه ها، رستوران ها و امکانات دیگر را در بر می گیرد

8. Departure times are 08:15 from St Quay, and 18:15 from St Helier.
[ترجمه ترگمان]زمان های عزیمت: ۱۵: ۱۵ از اسکله Quay و ۱۸: ۱۵ از سنت Helier
[ترجمه گوگل]زمان خروج 08 15 از St Quay و 18-15 از St Helier است

9. The side of the boat hit the quay with a grinding jar.
[ترجمه ترگمان]کناره قایق با شیشه خرد شده به اسکله ضربه می زند
[ترجمه گوگل]طرف قایق با یک کوره سنگین به خونه حمله کرد

10. The quay looked like a long stone road going into the sea.
[ترجمه ترگمان]اسکله شبیه جاده ای سنگی بود که به دریا می رفت
[ترجمه گوگل]این خلیج مانند یک جاده سنگی بلند به دریا رفت

11. We tied up alongside the quay.
[ترجمه ترگمان]در کنار اسکله بسته شدیم
[ترجمه گوگل]ما در کنار ساحل گردهمایی کردیم

12. A crowd was waiting on the quay.
[ترجمه ترگمان]جماعتی در اسکله منتظر بودند
[ترجمه گوگل]یک جمعیت در انتظار در انتظار بود

13. We would stroll down to the quay at Bideford.
[ترجمه ترگمان]ما تا اسکله Bideford قدم می زدیم
[ترجمه گوگل]ما به قله در Bideford قدم زدیم

14. Along the quay in the shelter of these ancient walls is an old world full of interest.
[ترجمه ترگمان]در امتداد اسکله در پناه این دیواره ای کهن، دنیای قدیمی پر از علاقه است
[ترجمه گوگل]در امتداد ساحل در پناه این دیوارهای باستانی دنیای قدیم پر از علاقه است

پیشنهاد کاربران

اسکله

quay ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: ساحل‏اسکله
تعریف: سازه‏ای توپُر در امتداد آبراه قابل کشتی رانی که کشتی ها برای تخلیه و بارگیری در آن پهلو می‏گیرند


کلمات دیگر: