کلمه جو
صفحه اصلی

saline


معنی : محلول نمک، درجه شوری، شور، نمکین، نمک دار
معانی دیگر : پرنمک، وابسته به یا دارای هر یک از املاح فلزات قلیایی یا منیزیم، رجوع شود به: salina، چشمه ی شور، شورآب، ملح فلز قلیایی، ملح منیزیم

انگلیسی به فارسی

محلول نمک، درجه شوری، نمک دار، نمکین، شور


شور، محلول نمک، درجه شوری، نمک دار، نمکین


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, pertaining to, or containing salt.

(2) تعریف: of or relating to chemical or mineral salts.
اسم ( noun )
مشتقات: salinity (n.)
• : تعریف: a medicinal solution containing salts.

• salt solution; sterile solution of sodium chloride (medicine)
resembling salt; containing salt; pertaining to salt; salty
a saline substance or liquid contains salt; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] نمکزار - شوره زار - شور - نمکی - نمکدار
[زمین شناسی] شور، نمکی - اسم: الف) نهشته ای طبیعی از هالیت یا هر نمک محلول دیگر. مثلاً تبخیری. نیز ببینید: salines. - ب) شکل انگلیسی شده salina که در آن “شور” ممکن است اشاره به سیماهای متنوع از جمله پلایا، کفه نمکی، طاوه نمکی، ماندآب شور، دریاچه شور، برکه شور و چاه آب شور یا کارگاه نمک سازی داشته باشد. - ج) چشمه نمکی. - د) اصطلاحی که در امتداد ساحل لوئیزیائا برای پیکره آب در پشت جزیره سدی کاربرد دارد. - - صفت: الف) نمکی، شور. حاوی کلرید سدیم محلول. مثلاً آب دریا. - ب) دارای شوری یا درجه شوری بیشتر از آب دریا. مثلاً شورابه. - ج) حاوی نمکهای محلول در تجمع هایی آنقدر بزرگ که برای ته نشین شدن کلرید سدیم کافی هستند. بسیار شور، خیلی شور. - ب) به مزه ای که شبیه مزه نمک معمولی است گویند. خصوصاً مانند آنچه در تعریف یا توصیف کانی ها استفاده می شود.
[بهداشت] آب نمک
[نساجی] شور - نمکی - نمکدار
[خاک شناسی] شور
[نفت] نمک دار

مترادف و متضاد

محلول نمک (اسم)
saline

درجه شوری (اسم)
saline

شور (صفت)
briny, saline, salty

نمکین (صفت)
briny, saline, salty

نمک دار (صفت)
saline

جملات نمونه

1. saline deposites
نهشت های نمکی

2. a saline solution
محلول نمک دار

3. a saline taste
مزه ی شور

4. We try to revegetate the saline or alkaline lands near the seashore.
[ترجمه ترگمان]ما سعی می کنیم از نمک یا زمین های قلیایی نزدیک ساحل استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]ما سعی می کنیم زمین های شور و قلیایی را در نزدیکی ساحل دریابیم

5. The drug is suspended in a saline solution.
[ترجمه ترگمان]این دارو در محلول نمک به حالت تعلیق در آمده است
[ترجمه گوگل]این دارو در یک محلول نمک معلق است

6. He is on a saline drip.
[ترجمه ترگمان]سرش سرم نمکه
[ترجمه گوگل]او در یک قطره شور است

7. Wash the lenses in saline solution.
[ترجمه ترگمان]لنزهای محلول نمک را بشویید
[ترجمه گوگل]لنزها را در محلول نمک شستشو دهید

8. Practicing the saline song week after week can be drudgery.
[ترجمه ترگمان]تمرین این ترانه شور هفته بعد از هفته می تواند سخت و طاقت فرسا باشد
[ترجمه گوگل]تمرین هفته ی سیزدهم پس از هفته، می تواند سختی کار باشد

9. Again he had injected a saline solution into the Doctor's blood vessels.
[ترجمه ترگمان]دوباره محلول نمک به رگ های خونی دکتر تزریق کرد
[ترجمه گوگل]مجددا او یک راه حل شور را به عروق خونی دکتر تزریق کرد

10. Beneath lies a mass of slightly warmer, more saline water some 600 m deep.
[ترجمه ترگمان]در زیر آن توده ای از آب شور کمی گرم تر و بیش از ۶۰۰ متر عمق وجود دارد
[ترجمه گوگل]در زیر، جرم کمی گرم، آب شور بیش از 600 متر است

11. The man with the bright eyes needed a saline drip.
[ترجمه ترگمان]مرد با چشمان روشن به محلول نمک احتیاج داشت
[ترجمه گوگل]مردی با چشمان روشن نیاز به یک قطره شور است

12. Environmentalists claim the highly saline water discharged from desalination plants could harm marine life.
[ترجمه ترگمان]متخصصان محیط زیست می گویند که آب بسیار شوری که از کارخانه های نمک زدایی بیرون می رود می تواند به زندگی آبزیان آسیب برساند
[ترجمه گوگل]محیط زیست ادعا می کند که آب بسیار شور از تخلیه گیاهان آب شیرین می تواند به حیات دریایی آسیب برساند

13. A saline solution is handy as a useful eye-bath or anti-septic gargle.
[ترجمه ترگمان]یک محلول نمک به عنوان یک حمام چشم مفید یا ضد عفونی مفید است
[ترجمه گوگل]یک راه حل نمک مفید است به عنوان یک چشم مفید و یا ضد خلط

14. Alternatively, by conditioning in a physiologically isotonic saline solution, it can remain at a constant size.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، از طریق conditioning در یک محلول از لحاظ فیزیولوژیکی، محلول نمک می تواند در یک اندازه ثابت باقی بماند
[ترجمه گوگل]به صورت متناوب، با تهیه یک محلول نمک فسفولیو ایزوتونیک، می توان آن را در اندازه ثابت باقی ماند

a saline solution

محلول نمکدار


a saline taste

مزه‌ی شور


saline deposites

نهشت‌های نمکی


پیشنهاد کاربران

sa line. . یعنی محلول نمکی


کلمات دیگر: