1. a filter cigaret
سیگار مشتوک (فیلتردار)
2. cigaret filter
فیلتر سیگار
3. coffee filter
صافی قهوه
4. oil filter
(اتومبیل) فیلتر روغن
5. a color filter for a camera lens
فیلتر رنگی برای عدسی دوربین عکاسی
6. Dustbags act as a filter and suction will be reduced if they are too full.
[ترجمه بهمن محمدحسینی] پاکت زباله جارو برقی، بعنوان صافی عمل می کند و اگر ( کیسه ها از زباله ) پر شوند، مکش هوا کاهش می یابد.
[ترجمه ترگمان]Dustbags به عنوان یک فیلتر عمل می کنند و اگر بیش از حد پر باشند، مکش کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]کیسه های dustbags به عنوان یک فیلتر عمل می کنند و مکش کاهش می یابد اگر آنها بیش از حد پر است
7. Filter out all the dirt before using the water.
[ترجمه بهمن محمد حسینی] قبل از استفاده از آب، آنرا از آلودگی ، تصفیه و پاک کنید.
[ترجمه ترگمان]تمام کثیفی را قبل از استفاده از آب فیلتر کنید
[ترجمه گوگل]قبل از استفاده از آب، تمام خاک را فیلتر کنید
8. Children should have glasses which filter out UV rays.
[ترجمه بهمن محمدحسینی] برای ممانعت از پرتوهای یو وی، کودکان باید عینک ( ضد آفتاب ) بزنند.
[ترجمه ترگمان]بچه ها باید glasses داشته باشند که اشعه های ماورای بنفش را فیلتر می کنند
[ترجمه گوگل]کودکان باید عینک هایی داشته باشند که از اشعه UV استفاده می کنند
9. You need to filter the drinking water.
[ترجمه ترگمان]شما باید آب آشامیدنی را فیلتر کنید
[ترجمه گوگل]شما باید آب آشامیدنی را فیلتر کنید
10. You filter the coffee through this special paper and it takes out the bitterness.
[ترجمه بهمن محمد حسینی] قهوه را با این برگه و کاغذ صافی، تصفیه کنید تا طعم تلخی آنرا بگیرید.
[ترجمه ترگمان]شما قهوه را از طریق این مقاله ویژه فیلتر می کنید و تلخی را از بین می برد
[ترجمه گوگل]قهوه را از طریق این مقاله مخصوص فیلتر می کنید و تلخی آن را می گیرد
11. Put the coffee in the filter and let the water run through.
[ترجمه بهمن محمد حسینی] قهوه را درون صافی بریزید و بگذارید تا آب از آن عبور کند.
[ترجمه ترگمان]قهوه را در صافی بگذارید و اجازه دهید آب از آن عبور کند
[ترجمه گوگل]قهوه را در فیلتر قرار دهید و آب را از آن عبور کنید
12. Use a sun cream to filter out ultraviolet rays.
[ترجمه بهمن محمد حسینی] از کرم ضد آفتاب را برای جلوگیری از پرتوها یا اشعه های ماورا بنفش ، بکار ببرید.
[ترجمه ترگمان]از کرم خورشید برای فیلتر کردن اشعه های ماورای بنفش استفاده کنید
[ترجمه گوگل]از کرم آفتاب برای فیلتر کردن اشعه ماوراء بنفش استفاده کنید
13. Foreign influence began to filter into the country.
[ترجمه بهمن محمد حسینی] نفوذ ( عوامل خارجی و ) بیگانه، موجب رخنه و پخش انها به درون کشور میشود.
[ترجمه ترگمان]نفوذ خارجی شروع به فیلتر کردن این کشور کرد
[ترجمه گوگل]نفوذ خارجی شروع به فیلتر کردن به کشور کرد
14. You can filter out spam with special software.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید اسپم را با نرم افزار خاص فیلتر کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید با استفاده از نرم افزار خاص هرزنامه را فیلتر کنید
15. The test is used to filter out candidates who may be unsuitable.
[ترجمه بهمن محمد حسینی] آزمون مذکور برای حذف و جداسازی نامزدها احیانا نامناسب بکار گرفته می شود.
[ترجمه ترگمان]از این آزمون برای فیلتر کردن کاندیداهایی استفاده می شود که ممکن است نامناسب باشند
[ترجمه گوگل]این آزمون برای فیلتر کردن نامزدها که ممکن است نامناسب باشد استفاده می شود
16. The camera has an anti-glare filter.
[ترجمه ترگمان]دوربین یک فیلتر anti دارد
[ترجمه گوگل]دوربین دارای یک فیلتر ضد انعکاس است